هر چند در روزهاي اخير شاهد اتفاقهاي تلخي بودهايم. باران بهاري آنچنان شدت گرفت كه به سيل تبديل شد؛ سيلي كمسابقه كه جان تعدادي از هموطنانمان را هم گرفت و خسارتهاي سنگيني را نيز در شهرهاي مختلف به جا گذاشته است. اينطور كه در خبرها آمده 12 استان از سيل بهاري غافلگير شدهاند. بر اساس گفتههاي مسئولان در برخي نقاط، بارش باران و سيل در 50 سال اخير بيسابقه بوده است. ماجراي سيل و خسارتهاي ناشي از آن منحصر به كشور ما نيست و حتي در كشورهاي اروپايي هم گاهي شاهد اتفاقهاي مشابهي هستيم.
گاهي وقتها اتفاقهايي رخ ميدهد كه خارج از انتظارها و پيشبينيهاست و شرايط چنان غيرمتعارف ميشود كه همه غافلگير ميشوند. هر چند نميتوان انكار كرد كه ما در ايران تقريبا از همه چيز غافلگير ميشويم؛ از گرماي تابستان و كمآبي تا سرماي زمستان و حالا سيلاب بهاري. در موارد خارج از كنترل كه خب ميتوان عنصر غافلگيري را پذيرفت ولي در مواردي به نظر ميرسد پيش از اينكه بحراني رخ بدهد ميتوان آن را به درستي مديريت كرد و دست كم از ابعاد خسارتبارش كاست. مثلا در مورد زلزله ميتوان روي گسلها زندگي نكرد، ساختمانسازي نكرد و اين مناطق را به فضاي سبز تبديل كرد؛ چنان كه در ساخت و سازها هم ميتوان و بايد مقاومت ساختمانها را بالا برد. اينها مواردي است كه ميتوان كنترل و مديريت كرد.
با اين احوال جاهايي هم ممكن است كار از كنترل خارج شود. چنان كه بارها ديدهايم كه در كشورهاي صنعتي اروپايي هم سيل همه را غافلگير ميكند. اگر به قاعده و بسامان رفتار و مديريت كنيم اگر اتفاقي فراتر از توان و ظرفيت انساني رخ داد كه نميشد كنترلش كرد، مسئلهاي قابل اغماض است. ماجرا وقتي دردناك ميشود كه نهادهاي مسئول به وظايف خود عمل نكنند و با سهلانگاري به مشكلات دامن بزنند. اينكه عدهاي در حريم رودخانه، ساختمان بسازند كه در باران شديد و سيلاب سال گذشته ديديم چه خسارتهايي را به جا گذاشت.
موضوع هم تنها محدود به رفتار غيرمسئولانه برخي مديران نميشود و خود ما هم در اين زمينه مقصريم. رفتاري كه در حال حاضر مردم با طبيعت دارند را چگونه ميتوان توجيه كرد؟ ميزان آشغالها و نخالههايي كه در فضاي طبيعت سرسبز رها ميشوند و منظرهاي زشت را ميسازند وحشتناك و خجالتآور است. چرا بايد در كنار رودخانه انبوهي زباله بريزيم يا كنارش ساختمان بسازيم و طبيعت را به دست خودمان نابود كنيم؟
فرهنگ سوداگري كه متأسفانه در سالهاي اخير رشد كرده، باعث شده رفتارهاي ناهنجار نسبت به طبيعت هم افزايش يابد. به قول دوستي چند آدم پولدار فضايي را ميبينند و پيش خودشان ميگويند: «چقدر اين جا سرسبز است! جان ميدهد براي زندگي!» بعد آنجا را ميخرند، در آن طبيعت زيبا ساختمانهاي مجلل ميسازند و فضاي سبزي كه قرار بوده از آن لذت ببرند را تخريب ميكنند. چيزي كه از آن به عنوان خشم طبيعت ياد ميكنيم.
در مواردي بازتاب رفتار زشت خود ما در قبال محيطزيست است.همانقدر كه از مديران و مسئولان انتظار ميرود در قبال وظايفشان كوتاهي نكنند، از تكتك مردم اين سرزمين هم ميتوان متوقع بود كه رفتارشان در زمينه محيطزيست مسئولانه باشد. اگر به جاي ستيز و تخريب طبيعت با آن آشتي كنيم اين سرسبزي و نشاط به زندگيمان هم ورود پيدا ميكند و بيش از هميشه احساس سلامت و سرزندگي خواهيم داشت.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما