جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶ - ۱۲:۱۹
۰ نفر

نیلوفر دهنی: خیلی وقت‌ نیست که ایرانیان با اینترنت آشنا شده‌اند و از آن کمتر وقتی است که از همه‌گیر شدن آن می‌گذرد.

حدود 5سال پیش وقتی چند روزنامه‌نگار ایرانی نخستین سایت را برای وبلاگ‌های فارسی بنیان نهادند آرزو می‌کردند پس از گذشت 2 یا 3سال بتوانند حداکثر 200 وبلاگ را در سایت خود گردآورند اما 2سال بعد آنان شاهد 17هزار وبلاگ و 65هزار نفر متقاضی ثبت نام در سایت خود بودند.

این اتفاق رخدادی عجیب و غریب بود. این رقم ماهی 30درصد افزایش داشت و سرانجام کار به جایی رسید که 2 سال  پیش اعلام کردند 100هزار وبلاگ فعال در ایران وجود دارد و زبان فارسی که در میان زبان‌های فراگیر جهان در رتبه 28جای داشت در جهان وبلاگ‌نویسی رتبه دوم را از آن خود ساخت.

دیگر نمی‌توان از این پدیده صرف‌نظر کرد و تأثیرات آن را نادیده گرفت. از این جمع روزنامه‌نگاران سهم نه چندان اندکی دارند.

این گروه باتوجه به شغل خود و میل به بازگویی مسائل برای دیگران از این پدیده به شدت استقبال کردند و حتی در میان نخستین گروه وبلاگ‌نویسان فارسی زبان تعدادی روزنامه‌نگار هم بود. تب وبلاگ نویسی هنوز فروکش نکرده بود یا بهتر بگویم هنوز درس آن را نشناخته بودیم که همین وبلاگ‌های نوپا تخصصی شدند.

اکنون تعداد بسیار زیادی وبلاگ ادبی فارسی زبان داریم که به خیل روزنامه‌نگاران و علاقه‌مندان ادبیات و نویسندگان پیوسته‌اند.

برخی از نویسندگان وبلاگ شخصی دارند و در آنها نه تنها از ادبیات که از هر چیزی که بخواهند حتی مسائل ساده و روزمره خود می‌نویسند. 

فتح‌الله بی‌نیاز، داستان‌نویس و منتقد، یادداشت‌های وبلاگ‌های ادبی را بیشتر حس نویسی می‌داند و می‌گوید بر این نوشته‌ها نمی‌توان نام ادبیات گذاشت. حتی اگر نویسنده‌ای آنها را نوشته باشد.

نوشتن اینکه نویسنده ای در روز و در زندگی شخصی چه اتفاقاتی برایش رخ داده است تنها جنبه سرگرمی و اتلاف وقت دارد!

اما در مقابل ،‌  سیامک گلشیری داستان‌نویس و مترجم معتقد است که نمی‌توانیم به نویسنده‌ای بگوییم چه کن و چه نکن.

اگر نویسنده‌ای دوست دارد علاوه بر نوشتن داستان در وبلاگش از خودش یا مسائلی که برایش جالب است بگوید نمی‌توان به او ایراد گرفت.

این به سلیقه خواننده مربوط است که تا چه حد مسئله برایش جدی است و چه چیزی را می‌خواند. وی وبلاگ‌ها و سایت‌های ادبی را فضا و امکان بسیار خوبی برای نویسندگان و روزنامه‌نگاران می‌داند تا آنچه مجال چاپ در رسانه‌های چاپی ندارد را در آن انتشار دهند.

اکنون تعداد بسیار زیادی وبلاگ ادبی فارسی زبان داریم که به خیل روزنامه‌نگاران و علاقه‌مندان ادبیات و نویسندگان پیوسته‌اند.

برخی از نویسندگان وبلاگ شخصی دارند و در آنها نه تنها از ادبیات که از هر چیزی که بخواهند حتی مسائل ساده و روزمره خود می‌نویسند.

عجیب آنکه نویسندگانی که کمتر از ادبیات و بیشتر از خود و دوستانشان می‌گویند اغلب وبلاگ‌های پرخواننده‌تری دارند.

پدیده‌ای که در دنیا امری تفننی است در ایران این‌چنین جدی گرفته شده است. ولی کارکرد این‌گونه وبلاگ ها تا چه حد جدی است؟ و در واقع وبلاگ‌های ادبی تا چه حد نیازهای جامعه ادبی را برآورده می‌کنند؟
رضانجفی منتقد و مترجم با بیان اینکه وبلاگ‌ها به سبب ویژگی‌های ساختاری خود در حال ایجاد نثر و لهجه جدیدی هستند و می‌توانند ظرفیت‌های زبانی ادبیات داستانی ما را افزایش دهند، می‌گوید:وبلاگ‌ها می‌توانند به کم کردن شکاف میان نثر و زبان نویسندگان ایرانی با زبان محاوره و روزمره کمک کنند. علاوه بر این وبلاگ ها در ترویج ادبیات مینی مالیستی و پیدایش گونه جدیدی به نام داستانک می‌توانند موثر باشند.

وی کارکرد دیگر وبلاگ های ادبی فارسی زبان را ایجاد ارتباط میان نویسندگان مهاجر با نویسندگان و خوانندگان داخل کشور و کم کردن فاصله ادبیات مهاجرت با ادبیات داخل کشور می‌داند و ادامه می‌دهد پیش از یاری‌رسانی فضای سایبر نویسندگان مهاجر آرام آرام ارتباط خود را با زبان زنده و پویای جامعه ایرانی از دست می‌دادند، اما اکنون به برکت ابزاری همچون وبلاگ می‌توانند با جامعه ایرانی و زبان  زنده فارسی ارتباط خود را حفظ کنند و از شدت آسیب‌های زبانی مهاجرت بکاهند.

در حالی‌که فضای روزنامه‌نگاری مکتوب به علت‌های گوناگون با چارچوب‌های گوناگونی روبه‌رو بود و رشد چندانی نداشت،- اهالی سیاست- و دیگر گروه‌ها به وبلاگ ها روی آوردند و از این قالب به عنوان یک رسانه سود بردند.

به عبارتی افرادی حرفه‌ای از ابزاری تفننی استفاده کردند. آنچه این ابزار را محبوب کرد آزادی کامل در آن و امکان ناشناس ماندن کاربر بود.

این آزادی نه تنها در حوزه‌های سیاسی بلکه در حوزه‌های زیبایی‌شناسی هم بود زیرا معیارهای ادبی و هنری نیز از سوی ارباب مطبوعات و دیگر رسانه‌ها همچون سدی به ویژه در برابر نویسندگان غیرحرفه‌ای وجود دارد.

اما فتح‌الله بی‌نیاز، داستان‌نویس و منتقد، یادداشت‌های وبلاگ‌های ادبی را بیشتر حس نویسی می‌داند و می‌گوید بر این نوشته‌ها نمی‌توان نام ادبیات گذاشت.

حتی اگر نویسنده‌ای آنها را نوشته باشد.

نوشتن اینکه نویسنده ای در روز و در زندگی شخصی چه اتفاقاتی برایش رخ داده است تنها جنبه سرگرمی و اتلاف وقت دارد!
وی معتقد است: بیشتر وبلاگ‌های ادبی از نظر سطح داستان یا نقد خیلی بالا نیستند.

گزارش‌هایشان هم معمولا گزینشی است. اگر خودشان یا دوستانشان در فلان جلسه نقد حضور داشته باشند گزارش آن را روی وبلاگ یا سایتشان می‌آورند.

اما از لحاظ پاسخگویی به نیازهای من نویسنده هیچ کارکردی ندارند.

الان متأسفانه هیچ وبلاگ یا سایتی را نمی‌توان یافت که اطلاعات دقیق و درست در مورد ادبیات به ما بدهد. مثلا ما آمار کتاب‌های چاپ شده در هر ماه را نداریم.

یا نمی‌توانیم اطلاعات درستی درمورد نویسندگان کسب کنیم.

یا مثلا اینکه بر مدیر مدرسه آل‌احمد چند نقد نوشته شده است یا سگ ولگرد به چند زبان ترجمه شده است.

وی ادامه می‌دهد: بیشتر این وبلاگ‌های ادبی عرصه تاخت و تاز خصومت‌های شخصی و ایجاد تفرقه و اختلاف میان نویسندگان شده  و این خیلی خطرناک است وی درمورد تمایل برخی نویسندگان به وبلاگ‌نویسی نیز می‌گوید: نویسنده باید کار خودش را بکند.

اگر هم به سراغ وبلاگ‌نویسی با ایجاد سایت شخصی می‌رود باید با هدف آشنایی بیشتر خوانندگان با آثارش باشد.

نه اینکه در جریان وبلاگ نویسی بحث‌های حاشیه‌ای بین این و آن نویسنده و منتقد درگیرد.

برخلاف بی‌نیاز،‌سیامک گلشیری داستان‌نویس و مترجم معتقد است که نمی‌توانیم به نویسنده‌ای بگوییم چه کن و چه نکن. اگر نویسنده‌ای دوست دارد علاوه بر نوشتن داستان در وبلاگش از خودش یا مسائلی که برایش جالب است بگوید نمی‌توان به او ایراد گرفت.

این به سلیقه خواننده مربوط است که تا چه حد مسئله برایش جدی است و چه چیزی را می‌خواند.

وی وبلاگ‌ها و سایت‌های ادبی را فضا و امکان بسیار خوبی برای نویسندگان و روزنامه‌نگاران می‌داند تا آنچه مجال چاپ در رسانه‌های چاپی ندارد را در آن انتشار دهند.

نویسنده مجموعه داستان من عاشق آدم‌های پولدارم، می‌گوید:در شرایط فعلی که مجلات ادبی محدود با تیراژ بسیار پایین چاپ می‌شوند در اینگونه وبلاگ‌ها می‌توان به بخش‌هایی چون معرفی و نقد کتاب / گزارش جلسات مختلف ادبی پرداخت که از این نظر برای علاقمندان به ادبیات بسیار مفید خواهد بود.

منیرالدین بیروتی داستان‌نویس می‌گوید: از سال گذشته که کامپیوترش  ویروس‌دار شده‌ و رمان او را از بین برده  با تکنولوژی قهر کرده است و دوباره سراغ مداد و کاغذ رفته است.

اما تا پیش از آن گه‌گاه از برخی سایت‌ها و وبلاگ های ادبی بازدید می‌کرده است. این داستان نویس می‌گوید: با دیدن برخی مطالب در این وبلاگ ها از این پدیده زده شده‌‌ام به خصوص در مورد آن طرف آبی‌ها که به نظر می‌رسد اینترنت و فضای وبلاگی برایشان زمینه یکجور عقده‌گشایی را فراهم کرده است.

البته من نمی‌دانم وبلاگ برای تبادل اطلاعات به وجود آمده است یا کارکردهای دیگری هم دارد.

وبلاگ برخی از نویسنده ‌ها را هم دیده‌ام و متأسفانه مطالبی دور از شان یک نویسنده را در آنها خوانده‌ام.

وی وبلاگ‌نویسی به شکل فعلی را برای نویسندگان مجاز نمی‌داند و می‌گوید: تا قبل از دوره معاصر نویسنده بودن هم برای خودش مفهومی داشت ولی الان انگار خیلی از مفاهیم معنای خودشان را از دست داده‌اند.

نویسنده یک شخصیت حقیقی دارد که آن مربوط به خلوت خودش است و یک شخصیت حقوقی دارد که برای جامعه مهم است.

وقتی نویسنده ای در وبلاگش مطالبی را می‌نویسد نباید از یاد ببرد که در جایگاه حقوقی است.

اما نویسنده‌ها هم دیگر برای خودشان آن‌شان و منزلت را قائل نیستند. به همین دلیل شروع به پرت و پلا گفتن می‌کنند.

نویسنده مجموعه داستان « دارند در می‌زنند»، ادامه می‌دهد: من یکی دوباری سراغ این وبلاگ‌ها رفتم ولی اینها را که دیدم دیگر وبلاگ ها را نخوانده‌ام.

واقعیت این است که کارکردهای فعلی وبلاگ‌ها در ایران هنوز به حد ایده‌آل خود نرسیده است.

با این حال این پدیده ظرفیت‌های بالقوه ارزشمندی دارد.

وبلاگ ها و مطبوعات می‌توانند تعامل مفیدی با هم داشته باشند حتی در برخی موارد وبلاگ‌ها به عنوان منبعی خبری برای مطبوعات عمل کرده است.

همچنین این ظرفیت وجود دارد که با به هم پیوستن چند وبلاگ همسو نشریه‌ای الکترونیکی تولد یابد.

وبلاگ‌ها به سبب حضور در فضای سایبر و سرعت در مبادله اخبار می‌توانند رقیبی برای مطبوعات چاپی باشند کما اینکه در نخستین روزهای حمله آمریکا به عراق وبلاگ‌ها در خبررسانی موفق‌تر از مطبوعات چاپی عمل کردند.

کد خبر 33124

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز