روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش با تيتر«دریغ از یک عذرخواهی»نوشت:
پس از این که ولی الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی بعد از دیدار با مقامات آمریکا و-احتمالا- شنیدن پاسخهای نا امید کننده آنها! صادقانه، حرف دل«همه» حتی، برجام زدگان را زد و گفت که نتیجه 3 سال اعتماد به آمریکا شده «تقریبا هیچ»، ««عذر خواهی» کمترین کاری بود که بزککنندگان آمریکا و برجام میتوانستند و میتوانند از مردم بکنند اما نکردند و گویا قصد این کار را هم ندارند. در مقابل با کمال تعجب دیدیم، عده ای از همین ذوق زده ها، بلافاصله به خط شدند و به جای یک عذرخواهی خشک و خالی، مثل سه سال گذشته منتقدینی را که بزرگترین انتقادشان، رفع نشدن تحریمهاست به باد انتقاد گرفتند. عدهای حتی در جایگاه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ظاهر شده و چنان از بدعهدی آمریکا دفاع کردند که احتمالا تعجب کاخ سفید را هم برانگیختهاند. کار به جایی رسید که در گزارش وزارت خارجه درباره برجام، اعلام شد که بزرگترین مانع اجرایی نشدن تعهدات آمریکا، خود ما هستیم نه آمریکا!
یکی از همین زنجیرهایها، پس از این که با آب و تاب به انعکاس چند باره وعدههای عمل نشده و تکراری غرب پرداخت تا در نهایت اظهارات سیف را «ماله کشی» کند، به ماجرای سیف که رسید، با این جمله که «سیف برای مذاکره درباره رفع تحریم های غیر هستهای به آمریکا رفته بود» سعی کرد چنین القا کند که این «تقریبا هیچ» و آن پاسخ دلسرد کنندهای که سیف دریافت کرده، مربوط به تحریمهای غیر هستهای است! و آمریکا بد عهدی نکرده!
چه میدانیم شاید علت این که آمریکاییها مثل ابتدای امر، دیگر وعده نسیه هم نمیدهند، وجود همین زنجیرهایها باشد. حتما آنها با خود می گویند، با وجود چنین سخنگوهای خوبی که به جای منافع ملی خودشان از منافع ملی ما حمایت میکنند، دیگر چه نیازی به ما هست!
«سانسور»، یکی دیگر از اقدامات هماهنگی بود که روزنامههای زنجیرهای در نخستین روز پس از اظهارات سیف، آن را در پیش گرفتند تا اولا مفهوم واقعی شعار همیشگی شان یعنی «دانستن حق مردم است» را به نمایش گذاشته باشند! ثانیا فرصتی بیابند برای اینکه ببینند، چگونه باید با این اظهارنظر صادقانه سیف برخورد کنند! نامه سرگشاده و سفارشی، برجستهسازی اخبار حاشیه ای، سیاه نمایی علیه نظام، تمرکز سیاسی روی مسئله فساد و ... تمام آن چیزی بود که زنجیره ای ها 24 ساعت فرصت داشتند تا برای لاپوشانی و بی اهمیت جلوه دادن اظهارات مهم آقای سیف در بوق و کرنا کنند. بعد از 24 ساعت سانسور اما، تلاشهای ناشیانه برای جمع کردن این مسئله همچنان ادامه دارد.
اما با توجه به خطی که بزککنندگان آمریکا برای از این به بعد ماجرا در پیش گرفتهاند، میتوان حدس زد، اقدام بعدی آنها، حواله کردن وعدههای تحقق نیافته به اجرای برجامهای بعدی آن هم به شکل مراجعه به آمریکاست. در این بین باید برجام را هم برخلاف قبل از انتخابات! کم اهمیت تر جلوه داد و سیاهنماییها را هم رها نکرد. «برجام همین بود»، «از برجام نباید انتظار معجزه داشت» یا « خسارتهایی که دولت قبل به کشور وارد کرد آنقدر زیاد بود که نمیتوان به این راحتی آن را جبران کرد» و... در همین راستا اعلام می شود. برجامهای بعدی نیز از قرار معلوم عبارتند از، توانمندیهای نظامی ما، مسئله حقوق بشر مد نظر آنها و موضوع تروریسم و ....
همانطور که اشاره شد، این خط البته قرار است دو مسئله «تبرئه آمریکا» و «مقصر جلوه دادن خودمان»را هم همزمان به پیش ببرد! به عبارت دیگر قرار است از برجام 1 که به قول حضرت آقا، ادامه روال آن «خسارت محض» است، رد شده و تحقق یافتن وعدههایشان را به برجام های 2 و 3 و 4 و ... مشروط نمایند. بدین ترتیب از این به بعد میبایست منتظر اظهارات ساختارشکنانهتر، سیاهنماییهای بیشتر و به طور کلی حاشیهسازیهای بیشتری باشیم. یعنی زدن چوب حراج به امکانات و سرمایههای کشور.
تکرار یک پروسه «شکست خورده» و «خسارتآفرین» با هدف تقدیم کردن یک به یک مولفههای قدرت به دشمن! آن هم در کنار سیاهنمایی علیه کشور-چنانچه از روی آگاهی باشد- اگر خیانت نیست پس چیست؟!
«ایران از زمان اتمام توافق هستهای با آمریکا و سایر قدرتهای جهانی در جولای سال گذشته هنوز از مزایای اقتصادی مورد انتظارش برخوردار نشده است... ایرانیها ناامید شدهاند، اما تا اندازه زیادی باید خودشان را سرزنش کنند! ... یکی از موانع فعلی این است که اکثر تحریمهای آمریکا به بهانههای حقوق بشر و تروریسم کماکان پابرجا هستند... ایران میدانست که رفع تمامی تحریمهای آمریکا هرگز جزء توافق هستهای نبوده است... بانکهای ایرانی سیاست زده و فاقد شفافیت هستند و اقدامات لازم برای مقابله با پولشویی را انجام نمی دهند!» ( نیویورک تایمز)
هماهنگی موجود بین دو خطی که لیبرالهای وطنی و آمریکایی در مواجهه با مسئله تحریمها در پیش گرفتهاند نیز به طرز عجیبی با هم «مو» نمی زند!! هر دو ایران را مقصر جلوه میدهند، هر دو رفع تحریم ها را به برجامهای بعدی حواله میدهند و هر دو روی مسئله فساد متمرکز میشوند...! دو خط همسو که فقط با منافع ملی و خواستههای بر زمین مانده مردم این مرز و بوم همسویی ندارند.اما مسئله مهمتر از برجام. پس از اینکه معلوم شد از برجام آبیگرم نخواهد شد، این جماعت چند روزی است جدیتر از گذشته، در حال القای این دروغ خطرناک هستند که همه مشکلات-هستهای و غیر هستهای- قابل حل است اما، بدون آمریکا خیر! که در پاسخ باید گفت، آمریکا اگر حلّال مشکلات ما بود، به تعهدات واضحی که در برجام داده بود، عمل میکرد.
آمریکایی ها صراحتا میگویند برجام همین بود که دیدید و منتظر بهبود شرایط اقتصادی تان نباشید. آنها حتی بدعهدی که کرده اند را نیز پنهان نمیکنند. اعتماد به کشور بدعهدی با مختصات آمریکا، در خوشبینانهترین حالت، ساده لوحی است. فرض بگیریم که توانمندی های موشکی مان را هم دادیم، چه تضمینی هست که همان پروسه خسارت بار هسته ای مجددا تکرار نشود؟ یا مثلا در مسئله حقوق بشر، آمریکاییها-همانطور که بارها هم گفتهاند- خواهند گفت، نبود آزادی همجنسبازان در ایران، نقض حقوق بشر است. بزک کنندگان آمریکا پاسخ دهند، این مسئله را چگونه حل خواهند کرد؟ اعدام قاچاقچیان موادمخدر، قاتلین و جنایتکاران و ... را هم به این لیست اضافه کنید.
واقعیت این است که، مشکل آمریکایی ها نه توان هسته ای ماست و نه حقوق بشر ما. مسئله آنها استقلال جمهوری اسلامی ایران است. آنها کشوری می خواهند در مختصات عربستان یا همین کشورهای ریز عربی حاشیه خلیج فارس. نوکر آنها باش اما حتی یک انتخابات هم نداشته باش، مردم خودت را به وحشیانه ترین شکل سر ببر و حتی-به قول خودشان-در حملات 11 سپتامبر مشارکت داشته باش و 3000 نفر از آمریکایی ها را بکش اما در عوض فقط نوکر ما باش! آمریکایی ها ما را نوکر میخواهند.
- گزارش به ملت
جاوید قرباناوغلی-مدیر کل وزارت خارجه دولت اصلاحات در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:
با نزدیکشدن به سال پایانی دولت تدبیر و امید، تهاجم سازمانیافته مخالفان رئیسجمهور وارد مرحله جدیدی شده است و اتاقهای فکر آنان هر روز سناریوی جدیدی را برای ناکامجلوهدادن دولت در عرصههای داخلی و خارجی طراحی میکنند. در همین رابطه، اظهارات رئیس بانک مرکزی پس از مذاکره با وزیر خزانهداری آمریکا، بار دیگر بهانهای را برای مخالفان فراهم کرد تا این سخنان را بهنظر خود «مصداقی براي طبل توخالی برجام» بینگارند و با درشتترین تیترهای خبری و سخیفترین عبارات، بزرگترین دستاورد کشور در عرصه دیپلماسی را زیر سؤال ببرند.
جنجالآفرینی رسانهای پرتعداد مخالفان داخلی برجام و کوبیدن بر طبل شعار تحققنیافتن وعدههای دولت در رفع و لغو کامل تحریمها، بیش از آنکه واقعی و از سر دلسوزی برای مردم و کشور باشد، ناشی از شکستهای پیدرپی تندروها و کلیدخوردن مبارزات زودهنگام انتخاباتی ریاستجمهوری خرداد سال آینده است. فارغ از اینها، اینکه وظیفه روحانی، دولتمردان و حامیان او در شرایط حساس کنونی چیست و چگونه باید از عملکرد و دستاوردهای ٣٠ ماه گذشته دفاع کرد تا از میزان تخریب سازمانیافته مخالفان و تأثیرات سوء آن در دل مردم كاسته شود، موضوعی است قابلتأمل که غفلت از آن، فضا را برای دلواپسان فراهم میکند.
در میان شادی مخالفان برجام از اظهارات دکتر سیف، آقای حمید بعیدینژاد، از اعضای تیم مذاکرهکننده کشورمان در مذاکرات، در نوشتهای به تبیین جغرافیای سخنان دکتر سیف و مشکلات تکنیکی استفاده از پولهای آزادشده کشور به دلیل همراهینکردن آمریکا در تبدیل ذخایر آزادشده ایران به دلار پرداخت تا از این رهگذر به روشنگری بپردازد. همزمان با این روشنگری در دفاع از کلیت برجام، گزارش اخیر وزارت امور خارجه به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، حاوی نکات بسیار مهمی در پیشرفتهای اجرای برجام در سه ماه گذشته و دستاوردهای کشور از قبل توافق هستهای است. با وجود این، شناخت دقیق مخاطبان و بیان هر نکته در جایگاه خود از امور مهمی است که غفلت از آن میتواند شرایط نامطلوبی را داخل کشور فراهم کند. نمونه این مسئله، اظهارات برحق دکتر سیف در مذاکره با وزیر خزانهداری آمریکا و در جمع نخبگان شورای روابط خارجی این کشور و بیان مطالبات و انتظارات ایران از آمریکا و تلاش برای رفع موانع مالی و پولی برای استفاده از ذخایر ارزی آزادشده از بانکهای هند، چین، ژاپن و... پس از برجام است که به صورتی کاملا وارونه به مردم ارائه شد و دستاوردهای شگرف برجام را در مقابل سیاهنمایی مخالفان داخلی قرار داد.
پوشیده نیست که برجام متنی است بهغایت پیچیده و تخصصی. آمریکا مدعی است دسترسی به سیستم پولی دلار، بخشی از مذاکرات نيست و در برجام نیز به آن اشاره نشده است. این مشکل در گرو مذاکرات تخصصی سیاسی و پولی با طرف آمریکایی، استفاده از لابی اروپا برای فشار به آن کشور و مواردی از این دست است. طرح این مباحث پیچیده در فضای رسانهای، آن هم به شکلی که مطرح شد، نتیجهای جز آنچه در چند روز گذشته شاهد بودیم، نخواهد داشت. مضافا اینکه به مصداق «جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت»، بیان مطالبات برحق در مذاکره با طرف مقابل، لزوما به معنای طرح آن در فضای عمومی بهشدت گرفتار سیاهنمایی مخالفان دولتنیست.
روش تاکتیکی درست ظریف و سیف در مذاکره برای تحت فشار قراردادن طرف مقابل و وادارکردن آنها در تسریع عمل به تعهداتشان در برجام، لزوما نمیتواند مجوزی برای بیان همان مطالب در فضای عمومی و دادن فرصت به مخالفان باشد. به نظر میرسد دولت روحانی به دلیل گرفتاری در چنبره مشکلات اقتصادی که میراث ناکارآمدی و دستاندازی به بیتالمال توسط سودجویان در دولت اصولگرای احمدینژاد است - و اکنون کلیت کشور درگیر پروندههای فساد مالی برای احیای حقوق ملت است- در مقابل حملات سازمانیافته رسانههای پرتعداد اصولگرا بهویژه فضای گسترده مجازی، در لاک دفاعی فرو رفته، تاجاییکه به جای بیان دستاوردها، برخی دولتمردان نیز کمکم به زبان منتقدان سخن میگویند.
حجم عظیم دستاوردهای برجام را نباید به گزارش اخیر وزارت خارجه به مجلس یا نوشته بعیدینژاد در پاسخ به منتقدان اظهارات دکتر سیف محدود کرد. دولت باید با استفاده از ابزارهای ولو اندک رسانههای مستقل، به طور مستمر مردم را در جریان پیشرفتها و دستاوردهای برجام قرار دهد. در شرایطی که مخالفان با استفاده از اشرافنداشتن افکار عمومی به متن پیچیده و بهشدت حقوقی و فنی برجام، در معرض تهاجم سازمانیافته دلواپسان و تحمیل مطالب و مطالبات خارج از برجام قرار دارند، مردم حق دارند بدانند برای بازشدن فضای جهان به روی ایران و خروج از انزوای تحمیلشده به ما در دوران دولت و مجلس اصولگرایان، در دولت روحانی چه راهی طی شده است.
صف طولانی درخواست عالیترین مقامات کشورهای جهان برای سفر به ایران، لغو تحریم صادرات نفت و دستیابی به فروش دو میلیون بشکه با وجود ازدستدادن بازارهای قبل از تحریم، ازسرگیری ارتباطات بانکی با سیستم مالی جهان که کار دلالان تحریم و فساد ناشی از آن را یکسره خواهد کرد، افزایش چشمگیر صادرات محصولات پتروشیمی، احیای ناوگان هوایی، ایجاد فضای سهلتر کسب و کار با جهان، آمادگی بزرگترین شرکتهای جهان برای بازگشت به ایران و از همه مهمتر احیای کرامت ملت بزرگ ایران با ازبینرفتن پروژه «ایرانهراسی» از جمله دستاوردهای افتخارآفرین برجام است. (سایر حوزههای سیاست داخلی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... و دستاوردهای آن، البته از حوصله این مجال خارج است.)
همانطورکه در گزارش وزارت خارجه به مجلس آمده است، این واقعیتی انکارناپذیر است که «به موجب برجام و در چارچوب اختیاراتی که به تیم مذاکرهکننده اعطا شده بود، فقط تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با مسائل هستهای رفع شده و تحریمهای مرتبط با بهانههای دیگر ازجمله برنامه موشکی، تروریسم، حقوق بشر و بهطورکلی تحریمهای اولیه آمریکا باقی ماندهاند. تحریمهای تسلیحاتی و موشکی نیز در فاصله پنج و هشت سال لغو میشوند. این حقیقت که تحریمهای غیرهستهای باقی میمانند، از ابتدای مذاکره روشن بوده و هیچگاه مکتوم نشده است». در این راستا پیشنهاد مشخص نگارنده به دولت محترم این است که دستگاههای مختلف اجرائی و نظارتی در دستورالعملی مکلف شوند در گزارشی جامع و جداولی روشن، وضعیت کشور در همه زمینههای اقتصادی در چهار مقطع سال ١٣٨٤ (سال آغازین دولت نهم)، ١٣٨٩ (سال آغاز تحمیل تحریمها)، ١٣٩٢ (سال رویکارآمدن دولت یازدهم) و سه ماه آخر سال ١٣٩٤ (آغاز اجرای برجام) را به مردم ارائه دهند «تا سیهروی شود آنکه در او غش باشد».
- علي(ع) بزرگترين منادي عدالت در تاريخ
علي اصغر شعردوست در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
بعضي ايام بركاتي دارند كه پياپي در ميرسند و همراه خويش خوشدلي و مباركي هديه ميكنند. از همين رو است كه حضرت حق هم در مصحف شريف خويش ارزش يك شب را از هزار ماه بيشتر دانسته است.
درگاه شماري مسلمين رخدادهايي كه درماه رجب حادث شده، اهميت و اعتبار اين ماه را افزايش داده است. در ماه رجب رسالت بزرگ پيامدار وحي آغاز ميشود. باران وحي بر گلستان وجود حضرت ختمي مرتبت فرو ميريزد و گلستان پررنگ و بوي حقيقت و توحيد را پديد ميآورد. از اين رو ماه رجب را ميتوان آغاز يك تاريخ عظيم محسوب كرد؛ تاريخي كه رستاخيز دوبارهاي است.
در تاريخ زندگي بشري تا دوباره معنويت و پارسايي را به زندگي پيوند زند و جان عشقآميز خويش را با جان عالم ملكوت در آميزد.
معراج حضرت ختمي مرتبت در ماه پربركت رجب رخ نمود. در اين سفر رمزي و نمادين حركتي آغاز شد كه مسجدالحرام را به مسجد الاقصي پيوند زد و دامنه رسالت حضرتش را از دنياي عرب آن روزگاران به آن سوي مرزها برد و پيام آسماني حضرتش را به گوش همگان رساند. از اين رو ماه رجب را ميتوان ماه فراگير شدن نهضت رسول(ص) دانست و به نوعي در شكستن حصارهايي دانست كه در طول تاريخ آدمي را در زندانهاي جغرافيا و رنگ و نژاد و خون و ساير عصبيتها نگه داشتهاند و در سيزدهم همين ماه بود كه مولاي مومنان حضرت اميرالمومنين علي(ع) پاي به عرصه حيات نهاد. وجود مقدسي كه اسلام در پرتو مجاهدتهاي آن حضرت شكل گرفت و شيعه درس صبر و پايداري و كوشش براي استقرار عدالت را از محضر مباركش آموخت. صداي عدالت انساني و فروغ جاويدي كه طي عصرها و نسلها همواره الهام بخش و راهنماي مومنان در تشخيص حق و باطل و معنا دادن به زندگي بوده است. بيگمان، علي(ع) پس از پيامبر بزرگوار اسلام(ص) كاملترين و بزرگترين شخصيت عالم هستي است. او مظهر كاملي از اسماي حسني است كه بزرگترين فضايل جهان خلقت را در وجود خود دارد.
دانش او تمام بطنهاي غيب و شهود را پيمود، تقواي او درهاي تمام گناهان و خطاها را بر وجود مقدسش بست و اقتدارش پشت تمام صاحبان قدرت را به خاك ماليد. عدالت علي(ع) جلوهاي از عدل الهي بود و رافت و مهربانياش تجلي عشق خداوندي. به راستي كه هيچ قلمي توان بازگويي حتي بخش كوچكي از كمال بيانتهاي او را ندارد. وجود او همچون شمع فروزاني محفل انسانيت را تا پايان تاريخ روشن نگاه خواهد داشت. اما آيا شأن و منزلت علي(ع) اين است كه در روز پر سعادت ولادتش تنها به بازگويي فضايلش بپردازيم؟ يا هر بار بايد به درسهاي جاودان زندگي او نيز بينديشيم و زندگي خويش را بر اساس آن سرمشقهاي الهي اصلاح كنيم؟
علي(ع) بزرگترين منادي عدالت در تاريخ است. او عدالت را در تمام عرصههاي زندگي سياسي، اجتماعي و اقتصادي، مهمترين ملاك سنجش حاكمان ميديد و به هيچ قيمتي آن را قرباني نميساخت. در دستگاه عدالت علي(ع) مردم بزرگترين شأن و منزلت را داشتند و عوامل حكومت بايد همهچيز خود را براي خدمت به مردم مسلمان در كف اخلاص مينهادند. در دستگاه عدالت علي(ع) همگان فرصتهايي مساوي براي رشد داشتند و تنها ملاك ترقي و پيشرفت افراد علم و توانايي و تقوا و عدالت بود. بهره همگان از بيتالمال مسلمانان برابر بود و هيچكس از هيچ خانوادهاي حق بهرهبرداري سوو از ذخاير مالي مسلمانان را نداشتند. در اين سازمان عادل حتي غيرمسلمانان نيز حقوقي در سطح عالي داشتند و كشيده شدن خلخال از پاي زني اهل كتاب هم پشت امام امت اسلامي را ميلرزاند. علي(ع) همه كس و همهچيز را در برابر قانون الهي برابر ميدانست و به هيچكس اجازه ايستادن در مقابل دستورها و احكام خداوندي را نميداد. حكومت كوتاه علي(ع) نمودار عالي حكومت اسلامي است، حكومتي كه بهترين و مقبولترين انسانهاي زمان به لحاظ علم و عدالت و تقوا در آن به قدرت ميرسند و از قدرت تنها و تنها براي اصلاح امور جامعه استفاده ميكنند. در چنين شرايطي است كه اسلام با همه شوون و تماميت خود امكان تحقق مييابد. بيگمان، اسلام تماميتي است كه نميتوان بخشي از آن را به فراموشي سپرد. اين تماميت در حكومت عدل علي(ع) تجلي كاملي يافت و به الگويي ماندگار براي تمام مسلمانان و آزادگان جهان بدل شد. در سالروز ولادت پر سعادت قطب عالم امكان، لازم است نگاهي دوباره به آنچه علي(ع) در تابلوي زيباي دستورها و رهنمودهاي خويش ترسيم كرد بيفكنيم و خويشتن را يك بار ديگر با آن محك خداوندي بسنجيم.
نامگذاري روز تولد مولاي متقيان به عنوان «روز پدران و مردان» اقدامي سنجيده و مبارك است، كه اين مناسبت باشكوه را به همه پدران تبريك مي گوييم و گرامي مي داريم ياد پدراني را كه در كنار فرزندانشان نيستند. روح پدران درگذشته از جمله پدر بزرگوارم كه مهرورزي بر خاندان عصمت و اميرالمومنين را از وي آموختهام غريق رحمت و نور باد.
- «برجام»؛ از واقعیت تا تخریب
حجتالاسلام ابوالحسن نواب عضو جامعه روحانیت مبارز در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:
برجام اگر چه «معجزه» نیست اما نیازی حیاتی برای ملت و نظام بود. محدودیتهای گستردهای که تا پیش از برجام بر کشور تحمیل شده بود، قابل انکار و فراموش شدنی نیست؛ محدودیتهایی که منحصر به روابط اقتصادی نبود و روابط فرهنگی، سیاسی و علمی ما با دنیای پیرامون و حتی برخی همسایگان را نیز تحتالشعاع خود قرار داده بود. با این حال گویی ترافیک سفرهای هیأتهای دیپلماتیک به تهران در دو سال گذشته و بخصوص بعد از اجرایی شدن توافق هستهای، سبب شده برخی شرایط پیشین و گرفتاریهای حاصل از سیاستهای دوره قبل را از یاد ببرند.
اگر چه به گفته رئیس جمهوری زمان زیادی از اجرایی شدن برجام نگذشته، اما در همین مدت کوتاه هم دستاوردهای آن محسوس است. بیراه نیست مهمترین و ابتداییترین رهاورد این توافق را تغییر نگاه بازیگران جهانی و منطقهای و نیز تلطیف فضای روانی بینالمللی نسبت به ایران دانست. شرایط قبل از آغاز گفتوگوهای هستهای در دولت جدید و تلاشهای قدرتهای جهانی برای انزوای ایران، در پناه همراهی بنگاههای رسانهای و تبلیغاتی، تصویر مغشوشی از نظام جمهوری اسلامی ایران ترسیم کرده بود. اما با آغاز گفتوگوها میان ایران و 1+5 و در نهایت با امضای برجام، این تصویر «ایرانهراسانه» فروپاشید.
برخی منتقدان بر دولت خرده گرفتهاند که تعهدات طرفهای مقابل به طور کامل اجرایی نشده و به طور مثال مدعی شدهاند «سوئیفت» و مبادلات بانکی ما با جهان برقرار نیست و روابط ما با کشورهای دیگر همانند دوران قبل از اعمال تحریمها است. ناگفته پیداست که بازگشت به دوران قبل از اعمال تحریمها، راهی یکشبه نیست هر چند توافق هم امضا شده و برجام در مرحله اجرایی است. این انتظار منطقی نیست که با همان سرعتی که فشارها بر کشور اعمال شد، شرایط به حالت عادی برگردد.
شایسته است منتقدان دولت توجه داشته باشند که دغدغههای رهبر معظم انقلاب نسبت به برجام، نه ناشی از سوءظن به دولت، که ناشی از اطمینان به عهدشکنی امریکاست؛ امری که رئیس جمهوری نیز به آن اذعان دارد. اما باید تأمل کرد که امریکا همه دنیا نیست. در حال حاضر مسیر توسعه روابط ما با بسیاری از کشورهای جهان و در رأس آنها اتحادیه اروپا هموار است. قدرتهای بزرگ دیگری همچون روسیه و چین در مراودات خود با ایران اهتمام بیشتری دارند و برخی همسایگان نیز نگرانیها یا کارشکنیهای سابق را کنار گذاشته یا بینتیجه میدانند.
بسیاری از منتقدان دولت نسبت به پیمان شکنی امریکا نگرانی دارند. در خصومت اینها با دولتمردان امریکا تردیدی نیست اما پرسش این است که چرا اینقدر این کشور را بزرگ جلوه میدهند. به نظر میرسد چنین امریکازدگی نشانه سوء برداشت آنها است.
در بدعهدی امریکا تردیدی نیست، اما نباید با رویکردی غیرمنصفانه، جهان را با امریکا برابر گرفت. بسیاری از منتقدان دولت، کسانی هستند که نمیتوان در دشمنی و خصومت آنان با امریکا تردیدی روا داشت، اما پرسش این است که چرا این دوستان تا این اندازه امریکا را بزرگ میکنند؟ چنین امریکازدگی و نشان دادن این که همه چیز در امریکاست، نشانه سوء برداشت آنهاست.
منتقدانی که دشمنی با امریکا را بزرگنمایی میکنند و مدعی هستند او را زیر پای خود له خواهند کرد، روا نیست که به دلیل مخالفت با دولت، هر روز امریکا را در رسانههای خود بزرگ جلوه دهند.
خلاصه آنکه، این واقعیت را باید پذیرفت که نگاه صفر و صدی به برجام، تأمین کننده منافع ملی نیست و حتی نمیتواند مخاطبان منتقدان را نیز قانع کند. برجام به عنوان یک دستاورد ملی، موفقیتهایی داشته و در حوزههایی چون تحریمهای نفتی، دریایی و بیمهای مشکلات اساسی را رفع کرده است. منتقدان برجام باید در بیان نقدهای خود، به خاطر داشته باشند این دستاورد، با مساعدت و هدایتهای رهبر معظم انقلاب به دست آمده است. از این رو، نقدها اگر توأم با همدلی و دلسوزی و مبتنی بر واقعیات باشد، تأثیرگذارتر خواهد بود.
نظر شما