طبق تقویم، عید فطر امسال با روز تولد نصرت فاتح علیخان یکی شده . با آن که قرنها از تولد قوالی می گذرد و هنوز که هنوز است گروه های قوالی زیادی کار می کنند اما این نوع از موسیقی اسلامی، اقبال جهانی اش را مدیون نصرت فاتح علی خان است.
صدای حنجره او و سازهای گروهش غربی ها را به شدت شگفت زده کرد. تا حدی که علاوه بر فروش بالای آلبوم ها و استقبال از اجراهای زنده ،در موزیک متن چند فیلم معروف سینما هم صدای او شنیده شد. یکی از هنرمندان آمریکایی که به شدت از نصرت تاثیر گرفته جف باکلی است.
باکلی را طرفداران موسیقی راک خیلی خوب میشناسند؛ هنرمندی که اجل مهلتش نداد تا وقتی زنده است، بیشتر از یک آلبوم منتشر کند؛ اما همان یک کار نام او را جاودانه کرد.
باکلی به گفته خودش مدتها از نصرت فاتح علیخان الهام میگرفت. باکلی یکی از جذابترین مصاحبهها را با -به قول طرفدارانش در هند و پاکستان_شاهنشاه قوالان انجام داده است. درست یک سال بعد از این مصاحبه هر دو ی آنها از دنیا رفتند.
در این گفتوگو رشید احمد الدین که ظاهرا داستان زندگی نصرت را از خودش هم بهتر میدانسته، مترجم بوده است.
جف باکلی: اولین قوالی واقعیای که من شنیدم «یاهو هالکا هالکا» در آلبوم «روز، شب، شفق، فلق» بود.
نصرت فاتح علیخان: آن را دوست داشتید؟
باکلی: زندگیام را نجات داد. در آن زمان من شرایط خیلی بدی داشتم.
فاتح علیخان: چه شرایطی؟
باکلی: خیلی افسرده بودم.
فاتح علیخان: میفهمم.
باکلی: مثل خیلی از آمریکاییهای دیگراز طریق شما با قوالی آشنا شدم. معنای هیچکدام از کلمات شما را نمیفهمم اما صدایتان به قلبم پیامی میدهد و این چیزی است که بیشتر شنوندگان غربی به آن تکیه میکنند چون ما زبان شما را نمیدانیم. برای مثال عده کمی از مردم میدانند «هالکا» به معنای مستی است.
فاتح علی خان: این به معنای مستی از الکل نیست بلکه چیزی است مانند زمانی که یک فرد عاشق میشود.
رشید احمد الدین: او در مورد مشروب صحبت نمیکند بلکه در مورد زیبایی حرف میزند.
باکلی: بله. اما این برای انگلیسی زبانها تقریبا غیرقابل درک است. اگر کسی معنی زبان اردو را بفهمد، متوجه میشود ترجمه این اشعار به انگلیسی روح آنها را کشته است. اشعار قوالی را نمینویسند بلکه آنها را با قلبشان میخوانند.
فاتح علیخان: بله، باید آن را از ژرفای وجودتان بخوانید. بدون روح نمیتوان قوال بود.
باکلی: باید برای درآمیختن با مفاهیم اشعار نیروی زیادی صرف کنید.
فاتح علیخان: بله، درست است.
باکلی: شما یک خواب خیلی معروف دیدهاید؛ میشود آن را تعریف کنید.
فاتح علیخان: پدر من – استاد فاتح علیخان، قوال – در سال 1964 درگذشت. 15 روز بعد به خواب من آمد و از من خواست که آواز بخوانم. گفتم نمیتوانم ولی او اصرار کرد. گلوی مرا لمس کرد و من شروع به خواندن کردم. زمانی که بیدار شدم هم میتوانستم آواز بخوانم.
اولین قوالیام را روز خاکسپاری پدرم اجرا کردم؛ زمانی که دور هم جمع شده بودیم و نماز و قرآن و دعا میخواندیم. ما روز چهلم درگذشت پدرم مراسمی داشتیم و من برای اولین بار در جمع اجرا داشتم.
باکلی: آن وقت چند ساله بودید؟
فاتح علیخان: حدودا 16ساله.
باکلی: کی به سبک خودتان رسیدید؟
رشید احمد الدین: او خیلی زود به شهرت رسید اما بعد از آنکه آهنگ «حق علی علی مولا علی علین» را ضبط کرد، معروفتر از قبل شد. در این اثر او ریتم را کندتر و صدا را نرمتر کرده بود.
باکلی: شما ریتم را کند کردید؟ امکان ندارد! ریتم آهنگهای شما خیلی تند است.
فاتح علیخان: من صدا را از پدرم خیلی نرمتر کردم. در آن زمان شنوندگان موسیقی واقعی گوش میدانند و ریتم آن را میشناختند اما با عوض شدن زمان، مردم هم عوض شدند و سلیقهها هم تغییر کرد؛ بنابراین من هم سعی کردم بدانم عموم مردم چه چیز ی میخواهند و آن را اجرا کنم. سعی کردم موسیقی را قابل فهمتر کنم.
باکلی: از پیچیدگی آن هم کم کردید؟
فاتح علی خان: بله، سعی کردم سبک کلاسیک را به شیوهای تغییر دهم که همه مردم از آن لذت ببرند.
باکلی: اما در موسیقی شما مضامین عارفانه زیاد است؛ مثل نمایاندن معنای عمیق چیزهایی که دیده نمیشوند.
فاتح علیخان: بله، اما قوالها نمیتوانند فرم را تغییر دهند. در شیوه اجرا میتوانند تغییرات کوچکی دهند اما حق ندارند آیینها را عوض کنند. باید حمد، نعت (ستایش حضرت محمد(ص)) و منقبت (ستایش دیگر معصومین) را بهجای آورد. این 3 عنصر تشکیلدهنده قوالی هستند و نمیتوان آنها را تغییر داد. فقط تغییرات کوچک تکنیکی میتواند صورت پذیرد که آن هم به ابتکار هنرمند برمیگردد.
باکلی: چه نوع موسیقیای گوش میدهید و کدام نوع را بیشتر از همه دوست دارید؟
فاتح علیخان: موسیقی کلاسیک هند و همچنین موسیقی غربی مثل کلاسیک و جاز.
باکلی: در میان آثار خودتان کدام آهنگ را بیشتر از همه دوست دارید؟
فاتح علیخان: «الاهو»، چون در ستایش پروردگار است.
باکلی: موسیقی شما احساسات زیادی را برمیانگیزد؛ چه چیز به شما این توانایی را میدهد؟
فاتح علیخان: پایه و اساس آوازهای من اسلام و عرفان است. عشق به خدا و ستایش حضرت محمد(ص) سرچشمه این تواناییها در من است.
مختصری درباره قوالی
در دنیا قوالی را به عنوان نوعی موسیقی سنتی اسلامی میشناسند و معمولا یادآور کشورهای پاکستان و هند است اما بنیانگذار این شیوه خواندن، امیر خسرو دهلوی- شاعر و موسیقیدان بزرگ ایرانیتبار- است که در قرن هفتم و هشتم هجری قمری زندگی میکرد.
پدر او به خاطر حمله مغول به ایران به هند میرود و امیرخسرو که با سازهای ایرانی و عربی آشنا بوده، هنرش را به درباریان هند عرضه میکند و از کارش استقبال خوبی میشود.
میگویند به لحاظ موسیقایی، قوالی از 2 فرم ایرانی و عربی «ترانه» و «قول» ریشه گرفته است. ترکیب گروه قوالان این طوری است که خواننده اصلی بین 3 خواننده دیگر می نشیند که دوتای آنها ساز هارمونیوم هم مینوازند. پشت سر آنها 5 نفر دیگر می نشینند که 4نفرشان دست میزنند و به عنوان گروه کر آواز میخوانند و یک نفرشان طبلا میزند.
یک قطعه قوالی معمولا 20 دقیقه طول میکشد و اینطور شروع میشود که نوازنده هارمونیوم، قطعه اصلی را میزند و گروه کر و طبلا با ضربهای ثابت، او را همراهی میکنند. بعد خواننده با فریاد، خواندن اشعار را- که معمولا در مدح حضرت محمد(ص) و عشق به اوست- شروع میکند.
به تدریج یکی از بیتها مدام تکرار میشود و آنقدر این کار را انجام میدهند تا کلمات کاملا معنای خود را از دست بدهند و فقط روح و موسیقی اثر باقی بماند.
گشتی در زندگی نصرت فاتح علیخان
نصرت فاتح علیخان بزرگترین قوال جهان بود و خیلیها او را «پاواروتی پاکستان» مینامند؛ مردی کوتاه و چاق که در اجراهای خود با اعضای گروهش روی صحنه مینشست و منتظر لحظه مناسب برای شروع کارش میماند.
چشمهایش را میبست و به آرامی دستش را جلو میآورد؛ انگار میخواست بگوید: آهنگ در حال شروع شدن است، لطفا با من همراهی کرده و گوش کنید. شنوندگان هیپنوتیزم شده نیز به تکتک بخشهای کلمات او دقت میکردند.
عدهای روی صحنه پایکوبی میکردند و عدهای دیگر مقدار زیادی پول روی صحنه میریختند اما او اصلا متوجه این موضوع نبود. موسیقی خیلی مهمتر از آن بود که به خاطر چند صد دلاری که روی سرش میبارد، آن را قطع کند.
فاتح علیخان با انتخاب قوالی، خود را وقف چیزی بیشتر از موسیقی، یعنی اعتقادات عرفانی کرد. طرفدارانش به او «استاد» میگفتند و برای آنها مقام او حتی با بزرگترین خوانندگان غربی هم قابل مقایسه نبود.
با وجود این، او خود را خدمتکار پروردگار میدانست و هیچوقت اجازه نمیداد طرفدارانش او را از این هدف دور کنند؛ «هیچ وقت اجازه ندادم شهرتم مرا مغرور کند. قبل از سفرم به غرب خیلیها به من میگفتند که این مسافرت به اعتقادات مذهبیام لطمه میزند اما اینجوری نیست؛ سفر به نقاط مختلف دنیا و گشودن قلبهایی که تا قبل از آن بسته بودند، ارزش زیادی دارد».
نصرت فاتح علیخان در منطقهای به دنیا آمد که در آن موسیقی به اندازه نفس کشیدن ضروری است. او را شاهنشاه قوالی نامیدهاند. فاتحعلیخان در 13 اکتبر 1948 در منطقه فیسیلآباد پاکستان در خانوادهای با 600 سال سابقه در قوالی به دنیا آمد. پدرش که قوال بزرگی بود، نمیخواست او راهش را دنبال کند و اصرار داشت نصرت تحصیلاتش را در رشته پزشکی ادامه دهد.
یکی از دوستان او ـ رشیداحمدالدین ـ که مترجم و دوست نزدیک اوست، علت این خواسته پدر فاتح علیخان را نازپرورده بودن فاتحعلیخان میداند؛ « نصرت در خانواده ما محبوبترین فرزند بود و همه مواظب او بودند. به عبارت دیگر او را نازپرورده کرده بودند و به همین دلیل پدرش فکر میکرد نصرت نمیتواند سختیهای قوالی را تحمل کند.
بنابراین از او خواست که پزشکی بخواند. اما نصرت به درسهایی که پدر به شاگردان میداد، یواشکی گوش کرده و آنها را پیش خود تمرین میکرد. یک روز پدرش صدای او را شنید و فهمید پسرش استعداد زیادی در این کار دارد، به همین دلیل به او درس داد اما متاسفانه کمی بعد از آن درگذشت».
فاتح علیخان قوالی را از ایستایی درآورد و به آن حیاتی دوباره بخشید. قوالیهای فاتح علیخان گواه قدرت موسیقی در به هم وصل کردن انسانهاست. این صدا که در آن واحد متأثرکننده و بانفوذ است، مثل این است که آسمان را میشکافد و بهتدریج درخشندگی صورت معشوق را نمایان میکند.
قوالها آواز نمیخوانند بلکه برای آواز خواندن به دنیا میآیند و نوازندگان گروه فقط موسیقی اجرا نمیکنند بلکه خودشان موسیقی میشوند. همه اجراهای قوالی عالی است چون مثل نالههایی است که از قلبی برمیآید که دارد از عشق به خدا، حضرت محمد(ص) و دیگر معصومین میسوزد.
«شاهنشاه قوالی» برای شناساندن این هنر به دیگر نقاط جهان سفر کرد و در آنها کنسرتهایی برگزار کرد. او در کشورهایی مانند ایران، ژاپن، فرانسه، آمریکا، انگلیس، اسپانیا، استرالیا و امارات متحده عربی کنسرت اجرا کرد و جوایز زیادی هم به دست آورد.
او با هنرمندان معروفی مثل مایکل بروک، مارتین اسکورسیزی، الیور استون، تیم رابینز، رادی ودر، ریک رابین، پیرل جم، لوچیانو، پاواروتی، شکار کاپور و بییورک آثاری به یادماندنی خلق کرد و با پیتر گابریل آلبومی به نام «Passion» منتشر و در فیلم «آخرین وسوسه مسیح» هم در صحنه به صلیب کشیده شدن مسیح، همکاری کرد.
هنگامی که در 16 آگوست 1997 درگذشت، غربیها فقط به این موضوع پرداختند که گنجینه موسیقی پاکستان، جهان را ترک کرد.
آنها یکطرفه قضاوت کردند و بعد معنوی کارهای او را نادیده گرفتند. فاتح علیخان اشعار غنی صوفیه را خارقالعادهتر از آنچه بود، کرد و کلام و موسیقی را در مجلس وجدآور الهی ادغام ساخت.
گوش دادن به موسیقی مانند شنیدن هارمونی کرات آسمانی است. این قوال بزرگ اعتقاد داشت که این عشق از قالب کلمات فراتر رفته و زبان در آن چندان مهم نیست.
بنابراین با وجود اینکه زبان مادریاش پنجابی بود، اردو و زبان فارسی را ترجیح میداد و گاهی هم به زبان انگلیسی آواز میخواند. فاتح علی خان عاشق غذا، موسیقی و اجراهای پشت سر هم بود. هیچوقت هم هشدار پزشکان در مورد رژیم گرفتن و کاهش وزن را جدی نگرفت.
در هر برنامه چندین ساعت میخواند و انرژی زیادی صرف میکرد به همین دلیل هم قلبش در 48سالگی ایستاد و جهان را از یکی از بهترین صداها محروم کرد.