ایمان و عمل دو بال پرواز بشر به مقام انسانیت و درک خلیفة اللهى و وصول به سر منزل مقصود است. در آموزههاى قرآنى عمل صالح، بازتاب بیرونى ایمان واقعى است. هر کس به ایمان واقعى دست یافته باشد در منش و کنش خویش نیک کردار خواهد بود. این نوشتار تلاشى براى تبیین این همبستگى استوار میان ایمان و عمل صالح است.
ایمان از ریشه «أمن» به معناى تصدیق و ضد آن تکذیب است و واژه «امن» در اصل آرامش خاطر و از بین رفتن بیم و هراس است. «ایمان» ورود حقیقى به امانتى است که خداوند به انسان واگذار کرده است، چون آن را با زبان و قلبش تصدیق کند، امانت الهى را ادا کرده و در نتیجه چنین شخصى «مؤمن» است.
عمل صالح در اصطلاح فقهى، عملى است که در شرع بهعنوان واجب یا مستحب معرفى شده است. اما در اصطلاح اخلاقى و عرفانى عمل صالح به عملى گویند که سالک از طریق انجام آن مىتواند مراتب سیر و سلوک عرفانى را طى کند و به مقام قرب نایل گردد.
بنابراین، هر کار شایسته اى را که وسیله تکامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الهى و پیشرفت جامعه انسانى در تمام زمینهها شود، صالحات گویند. از این رو، اصطلاح «عمل صالح» در قرآن، شامل مسایل اخلاقى و امور عبادى مىشود.
در کاربرد قرآنى، واژه ایمان در معانى شش گانه اى چون ایمن گردانیدن، ظاهر اسلام، راستگو بودن به دل و زبان، شریعت، نماز خواندن به سوى بیت المقدس و توحید به کار رفته است. بهنظر مىآید همه وجوه معانى به همان اصل واحد در ماده «أمن» که اطمینان و سکون و آرامش است؛ بر مىگردد.
حقیقت ایمان و عمل صالح
ایمان مجموعه اى از اقرار زبانى و عمل قلبى و بدنى است. امام على(علیه السلام) در این باره مىفرماید: «ایمان، شناخت با دل، گفتن با زبان و عمل با ارکان بدن است.»
در حقیقت ایمان واقعى این است که انسان در دل به حقیقت معتقد بوده و این اعتقاد باطنىاش را با زبان بیان و با عملش تثبیت کند. بنابراین کسى که فاقد اعتقاد باطنى است، هر چقدر (هم که) به زبان بر آن حقیقت گواهى دهد و اعمال صالح انجام دهد، فردى منافق شمرده مىشود؛ چنان که انسان نابکارى که بر خلاف اعتقاد حقانىاش عمل مىکند، انسانى فاسق است.
روح ایمان، همان تسلیم در برابر خدا و خضوع در مقابل حقیقت است که بر محور توحید و خداشناسى مىچرخد و به انسان اجازه شناخت حقایق را همان گونه که هست، مىدهد.
پس ایماناندیشه و اعتقادى بى اثر نیست؛ به این معنا که تنها یک امر روحانى صرف باشد، بلکه ایمان امرى است که تمام وجود انسان را به رنگ خود در مىآورد و در منش و کنش انسان تأثیر مىگذارد. از اینرو باید در تعریف ایمان به این حقیقت توجه داشت که ایمان شامل اعتقاد قلبى، گفتار زبانى و عمل به آنها است.
اما درباره عمل صالح باید گفت که آن شامل همه کارهاى پسندیده اعم از فرایض و نوافل و اذکار و ادعیه مىباشد که از روى اخلاص انجام مىشود. از اینرو باید گفت که اخلاص، شرط قبولى عمل است؛ و میزان و معیار صلاحیت عمل نیز مطابقت آن با شرع و وحى است. در حقیقت عمل صالح، عملى است که براى خدا باشد.
از نظر قرآن تنها چنین عملى پذیرفته مىشود: «أَخلِصُوا أَعمالکم لِلّهَ فانَّالله لایَقْبَلُ إلاّ ما خُلَصَ لَهُ» یعنى تنها عملى از ابزارهاى دست یابى به کمال مطلوب به شمار مىآید که افزون بر حسن فعلى داراى حسن فاعلى (نیّت درست) باشد و عمل بدون نیّت، پوست بى مغز و کالبد بى جان است. بنابراین چیزى که موجب خشنودى خدا شود، ـ طبق جمله «وَ أَنْ أَعْمَلَ صَــالِحاً تَرْضَـهُ» عمل صالح به حساب مىآید.
رابطه ایمان و عمل صالح
ایمان و عمل صالح ارتباط متقابلى با یکدیگر دارند. در بسیارى از آیات قرآن کریم به عمل صالح بعد از ایماناشاره شده است. مقارنت ایمان و عمل صالح بیانگر ارتباط بین آنهاست.این دو در حقیقت مانند دو کفه ترازویى هستند که سنجش هر یک بدون دیگرى ممکن نیست و ایمان بدون عمل صالح، سودى نخواهد داشت.
اگر کسى بدون آنکه به برنامههاى اسلام عمل کند، ادعاى ایمان داشته باشد، ایمانش صورى و ادعایى است و هیچ سودى به حال او نخواهد داشت. قرآن مجید در این باره مىفرماید: «یَوْمَ یَأْتِى بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَـانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِى إِیمَـانِهَا خَیْرًا: آن گاه که نشانههاى مرگ یا رستاخیز بیاید، کسى که از پیش ایمان نیاورده باشد یا در مدّت ایمان، عمل خیرى از خود بروز نداده باشد، ایمانش هیچ سودى به حال وى ندارد.» پس جدایى ناپذیرى و عدم تفکیک و ارتباط متقابل ایمان و عمل صالح را مىتوان با دلایل قرآنى و روایى به صورت ذیل بیان کرد:
آثار و فواید پیوند ایمان و عمل صالح
فواید و ثمراتى که از توأم بودن ایمان و عمل صالح در قرآن آمده، نشان دهنده این است که این دو با هم ارتباط تنگاتنگ و مستقیمىدارند. اگر ایمان در اعماق جان نفوذ کند شعاع آن در اعمال انسان خواهد تابید و عمل او را صالح مىکند؛ زیرا عمل صالح، میوه درخت ایمان و ایمان همچون ریشه است، و وجود میوه شیرین، دلیل بر سلامت ریشه و ایمان بدون عمل صالح، درختى بى میوه است. بنابراین ثمره این دو عبارتست از:
1ـ زدودن گناهان
اعمال صالح موجب مىشود گناهان گذشته انسان محو شود. خداوند مىفرماید: «...یُکَفِّرُ عَنکُم مِّن سَیِّـَاتِکُمْ؛ و بخشى از گناهانتان را مىزداید». و «إِنَّ الْحَسَنَـاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّـَئاتِ؛ قطعاً نیکىها بدىها را از بین مىبرند.»
برخى مفسران ذیل این آیه گفتهاند: منظور از تکفیر این است که عمل صالح، سبب مىشود تا خداوند اعمال ناپسند حاصل از گناهان را به اعمال شایسته تبدیل کند و بعضى دیگر منظور از تبدیل سیئات به حسنات را تبدیل عقاب ناشى از گناه به ثواب مىدانند؛ اما برخى دیگر بر این نظرند که ایمان، موجب تکفیر کفر، و طاعات، سبب تکفیر گناهان آنهاست.
مرحوم طبرسى در تفسیر آیه «وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّـالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّـَاتِهِمْ وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِى کَانُواْ یَعْمَلُونَ؛ و کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته کردند، گناهانشان را مىزداییم و بهتر از کردار خوبشان پاداش مىدهیم.» مىگوید: «یعنى ما سیئات در حال کفر آنان را تکفیر، و در مقابل حسناتى که در حال اسلام انجام دادهاند، به آنها پاداش مىدهیم.»
برخى عامل اصلى و اساسى «تکفیر» را تنها ایمان دانسته و امور دیگر مانند تقوا و عمل صالح را از لوازم تکفیر دانستهاند و گفتهاند که ذکر عمل صالح بعد از ایمان در آیات قرآنى، ممکن است تنها جنبه تربیتى داشته باشد و اگر عمل صالح و تقوایى که از ایمان نشأت گرفته باشد، تقویت شود، ایمان نیز تقویت مىشود.
ولى بهنظر مىرسد که نمىتوان نقش ایمان و عمل صالح را نادیده گرفت و تنها به ایمان توجه داد؛ زیرا قرآن هر دو را بهعنوان قید انضامىبراى تکفیر گناهان شرط دانسته است.
2ـ عامل سعادت و رستگارى
معیار سعادت آدمى، ایمان و عمل صالح است و سعادت داراى درجات و مراتب مختلفى است. عمل صالح، مرحله اول از مراحل کمال و سعادت انسانى است و موجب صفا و طهارت در حواس و اعضا مىشود. خداوند متعال مىفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَــالِحًا مِّن ذَکَر أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً؛ هر کس از زن یا مرد مؤمن عمل صالح انجام دهد، به او زندگى پاکیزه خواهیم داد و پاداشى بهتر از کردارش به او عطا خواهیم کرد.»
عمل صالح زندگى دنیوى و اخروى انسان را تغییر مىدهد و حیات طیب در دنیا و آخرت را نصیب افراد مؤمن نیکوکار مىسازد. عمل صالح (نیکوکارى) همراه ایمان، بزرگترین بهایى است که خریداران فلاح و رستگارى را به آن مىرساند. از منظر قرآن، رستگارى محصول عمل صالح و ایمان است. بنابراین ملاک در سعادت، حقیقت ایمان و عمل صالح است، نه صرف ادعاى لفظى و زبانى.
آخرین درجه سعادت، رسیدن به لقاى پروردگار است که با عمل صالح میسر و امکان پذیر مىشود: «فَمَن کَانَ یَرْجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَـالِحًا؛ هر کس به ملاقات پروردگارش امیدوار باشد، باید عمل صالح انجام دهد.»
3ـ محبّت آفرینى و ایجاد دوستى
از دیگر ثمرات ایمان و عمل صالح، محبّت آفرینى است که خداوند رحمان مىفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّــالِحَـاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَـنُ وُدًّا؛ آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، خداوند رحمان دوستى آنان را در دلهاى مردم قرار مىدهد.»
در شأن نزول این آیه شریفه آمده است پیامبر اکرم(ص) به حضرت على(ع)تعلیم داده بود تا به منظور مهربان شدن دلهاى دیگر مؤمنان به آن حضرت، این دعا را بخواند «اللهم اجْعَلْ لى عندک ودّاً وَاجْعَلْ لى فى صدور المؤمنین مودّة» که این آیه نازل شده و از این حقیقت پرده بردارى کرد که ایمان و عمل صالح، محبت آفرین است و خداوند رحمان تضمین کرده است که هر کس از این دو بهره مند باشد، دوستىاش را در دلهاى دیگران جاى دهد.
بنابراین ایجاد دوستى، یکى از ثمرات ایمان و عمل صالح است و برخى دیگر از ثمرات این دو عبارتاند از: دادن جزا و پاداش نیکو و ضایع نشدن اجر، کسب خوف و رجاء، مورد مغفرت واقع شدن، خوش عاقبتى، رزق زیاد، بهره مندى از رحمت و موهبت الهى، هدایت از ظلمات به نور، زیانکار نبودن، فوز و پیروزى بزرگ و وعده بهشت و جاودان بودن آن.
امام على(ع) نیز فرمودهاند: «با ایمان راه به سوى کارهاى شایسته و با کارهاى شایسته، راه به سوى ایمان برده مىشود و با ایمان، علم و معرفت آباد مىشود.» در روایتى هم از امام صادق(ع) آمده است: «ایمان مؤمن جز با عمل استوار نمىشود، عمل جزء ایمان است.»
بنابراین از مجموع آیات و روایات استنباط مىشود که ایمان و عمل دو واقعیت جدا نشدنى و مانند دو بال هستند که پرواز با یکى از آنها ممکن نیست و مقارنت ایمان و عمل صالح در آیات و عدم مخالفت روایات وارده در این زمینه، ارتباط مستقیم و متقابل این دو را تصدیق مىکند.