ساعت 21:30بيست و نهم ارديبهشتماه مردي با پليس 110تماس گرفت و درحاليكه گريه ميكرد گفت: «من خواهرم را به قتل رساندهام». اين تماس كافي بود تا مأموران كلانتري شهرك غرب براي بررسي موضوع به آدرسي كه مرد ميانسال عنوان كرده بود مراجعه كنند. محل حادثه يك خانه ويلايي سه طبقه در سعادتآباد بود. مأموران پس از حضور در آنجا با جسد خونين زن 65سالهاي در راهروي طبقه اول روبهرو شدند.
با گزارش ماجرا به قاضي محسن مديرروستا، بازپرس ويژه تهران، كارآگاهان جنايي نيز راهي محل حادثه شدند. آنطور كه بهنظر ميرسيد قرباني بر اثر ضربه به سر و خونريزي شديد به قتل رسيده و معاينات پزشكي قانوني حاكي از آن بود كه حدود 20ساعت از مرگ وي ميگذرد. عامل اين جنايت كسي جز برادر قرباني نبود كه با پليس تماس گرفته و خبر جنايت را اعلام كرده بود.
تحقيقات حكايت از اين داشت كه اين خواهر و برادر پس از فوت پدر و مادرشان در خانه پدريشان بهصورت مجردي زندگي ميكردند. تيم جنايي از همان ابتدا به سراغ برادر قرباني رفت و به بازجويي از وي پرداخت. اين مرد 60ساله گفت: خواهرم در طبقه دوم زندگي ميكرد و من هم بعد از جدايي از همسرم به خانه پدريام آمد و در طبقه سوم زندگي ميكردم. ما با هم كاري نداشتيم و هركس به فكر زندگي خودش بود.
من مدتي بود كه بيمار و تحت نظر پزشك بودم. شامگاه چهارشنبه به بيمارستان رفتم. وقت دكتر داشتم و خيلي معطل شدم. پس از آن به رستوراني رفتم و شام خوردم. ساعت نزديك به دو بامداد پنجشنبه بود كه به خانه برگشتم. وقتي با كليد در را باز كردم، داخل راهرو خواهرم را ديدم. با عصبانيت در حال قدم زدن و گويا منتظر آمدن من بود. به من توهين كرد كه تا اين موقع شب كجا بودم؟ از سوي ديگر او چند وقت پيش دست نوشتهاي در تابلو اعلانات نصب كرده بود كه در آن نوشته بود: «شما آب و برق و گاز مصرف ميكنيد. پول آن را پرداخت كنيد».
عامل جنايت ادامه داد: من و خواهرم چند روز پيشتر بر سر اين موضوع هم جر و بحث كرده بوديم و هنوز از او عصباني بودم. آن شب خواهرم گير داده بود كه براي خوشگذراني رفتهام و هرچه به او ميگفتم بيمارستان بودم باورش نميشد. همين باعث مشاجره لفظي ما شد. ناگهان خواهرم با سنگي كه در راهروي ساختمان بود به سمتم حمله كرد. خيلي عصباني شدم و او را به زمين كوبيدم. خواهرم فريادي كشيد اما من هرگز فكر نميكردم كه با اين ضربه من به كام مرگ برود.
وي ادامه داد: پس از آن به خانهام رفتم و خوابيدم. حدود ساعت 15روز بعد از خواب بيدار شدم و بعد از آنكه چاي خوردم براي انجام كاري از خانه بيرون آمدم كه ناگهان با صحنهاي باورنكردني روبهرو شدم. خواهرم خونين روي زمين كنار راه پلهها افتاده بود. دقيقا همان جايي كه شب قبل مشاجره كرده بوديم. وقتي كنارش رفتم بدنش سرد شده بود. دست و پايم شروع كرد به لرزيدن. وحشت زده به جسدش خيره شده بودم. اصلا فكرش را نميكردم كه خواهرم را به قتل رساندهام. نميدانستم چه كنم ساعاتي كنارش ماندم و بعد از آن به برادرم كه در آمريكا زندگي ميكرد زنگ زدم. موضوع را برايش توضيح دادم كه او خواست با پليس تماس بگيرم و من نيز همين كار را كردم.
قاضي جنايي كه در محل جنايت حاضر شده بود از متهم درباره سنگي پرسيد كه او ادعا ميكرد مقتول با آن به سمت وي حمله كرده و متهم گفت: وقتي متوجه فوت خواهرم شدم، سنگ را به بيرون از خانه انداختم.در چنين شرايطي قاضي جنايي دستور انتقال جسد اين زن به پزشكي قانوني را صادر كرد تا علت اصلي مرگ او مشخص شود. از سويي متهم نيز بازداشت شد و براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفت.
نظر شما