البته این به شرط آن است که پکن همچون گذشته از این کشور حمایت و از اعمال تحریمهای بینالمللی در شورای امنیت سازمان ملل علیه رانگون جلوگیری کند.
تردیدی نیست چین بیش از هر کشور دیگری در جهان بر فرایند تصمیمسازی در بین ژنرالهای میانمار تأثیر گذار است. در واقع بدون حمایت پکن، حتی توانایی حکومت مرکزی میانمار برای حفظ قدرت زیر سؤال میرود.
بنابراین، حال که چین از بحران بهوجود آمده در میانمار رضایت ندارد طبیعی است تصور کنیم هرگونه راه حل مسالمتآمیزی برای پایان این بحران تنها با حمایت پکن از شانس موفقیت برخوردار است.
از سوی دیگر، پکن با آزمونی نا خواسته و البته جدی درخصوص ادعای خود مبنی بر « بازیگری مسئول» در عرصه بینالملل مواجه است.
با توجه به ویرانی 3هزار روستا و آواره شدن نزدیک به 5/1 میلیون نفر در شرق میانمار شاید بتوان گفت فاجعه انسانی از چندی پیش در این کشور آغاز شده است اما در میان این فجایع، پکن همچنان بر سیاست آشنای خود یعنی مداخله نکردن در امور داخلی دیگر کشورها تأکید دارد.
بسیاری از کارشناسان بر این باورندکه ادامه این سیاست دست کم در شرایط کنونی و آن هم در مورد میانمار قابل تحمل نیست، زیرا به نفع خود چین خواهد بود تا گزینهای صلح آمیز بهجای سرکوبها و خشونتهای نظامی میانمار در دستور کار قرار گیرد؛
خشونتهایی که به سادگی خاطره تلخ قتل عام گسترده رانگون(پایتخت میانمار) در سال 1988 و همچنین فاجعه میدان تیانانمن را در اذهان زنده میسازد.
در حالیکه برخی از چهرههای مشهور دنیا مبارزهای منفی علیه میزبانی رقابتهای المپیک 2008 پکن را بهدلیل حمایت این کشور از برخی از سرکو بگرترین و بیصلاحیتترین حکومتهای جهان، آغاز کرده اند، شاید حمایت چین از ادامه سرکوبهای نظامی در میانمار وجهه این کشور را بهعنوان بازیگری مفید در عرصه بینالملل، بیش از پیش خدشه دار کند.
چین به راحتی قادر است بهای سنگین ادامه سرکوب نظامی و وقوع فاجعه انسانی در میانمار را برای ژنرالهای این کشور توصیف کند. کافی است پکن، افسران رانگون را تهدید کند تا تمامی کمکها و روابط تجاری با میانمار را قطع کرده و همچنین دیگر از صدور قطعنامه شورای امنیت و اعمال تحریم علیه این کشور جلوگیری نخواهد کرد.
حتی با هدف ایجاد انگیزه در بین فرماندهان نظامی میانمار، پکن میتواند حراست از اموال و سرمایه شخصی این افراد درصورت ترک ناگهانی کشور را نیز تضمین کند؛
اما پیش از آن پکن باید این افسران را به همکاری برای اجرایی کردن راهکاری مسالمت آمیز در میانمار مجاب سازد.
چین همچنین باید با تعامل نزدیک با سازمان ملل متحد و همچنین سازمان همکاری کشورهای جنوب شرقی آسیا – آسه آن – در پی جلب همکاریهای بینالمللی در این راستا باشد.
در نهایت باید توجه داشت این راه حل تنها از درون میانمار بیرون آید. شاید یک گزینه مناسب برای دیکتاتورهای رانگون آزاد کردن و مصالحه با آنگ سان سو کی باشد؛ مردی که هم از جایگاه مردمی مناسبی برخوردار است و هم میتواند در جلب حمایت معترضان برای انتقال صلحآمیز قدرت و در نهایت تشکیل دولتی دمکراتیک در میانمار نقش آفرین باشد.
اگرچه رها کردن این چنینی ژنرالهای رانگون با آن سابقه مخدوش از نظر اخلاقی، پذیرفتنی نیست اما هر اقدامی دیگر ممکن است کشور را به فاجعهای انسانی بکشاند که بیشترین زیان متوجه مردم خواهد شد.
اگرچه چین از دسترسی به منابع انرژی و دیگر ذخائر ملی میانمار سود سرشاری کسب میکند اما تأمین منافع ملی این کشور حمایت دائمی از ژنرالهای میانمار را ایجاد نمیکند.
پکن با ایفای نقشی مثبت در روند انتقال موفق و صلح آمیز قدرت به مردم میانمار میتواند منافع خود را در یک همسایه آرام و با ثبات بیش از پیش تضمین کند.
از منظر راهبردهای ژئوپلتیک نیز، پیشگامی مثبت چین در میانمار میتواند این تضمین را به همسایگان این کشور ارائه دهد که سیاست ظهور صلح آمیز پکن، واقعی و در عین حال به سود همگی است.
حتی اگر رهبران کشورهای عضو آسه آن در بین مردم از این سیاست استقبال کنند اما اندک تردیدهای موجود تنها زمانی برطرف خواهد شد که آنها نقش فعال و مثبت چین را در تضمین ثبات منطقهای نظاره گر باشند. بحران کنونی در میانمار این شانس بزرگ را در اختیار چین قرار داده است.
3 اکتبر
Daily Star.lb.com