2 شاكي وقتي سركرده باند را در ميان چند متهم شناسايي كردند، از شدت ترس و وحشت به گريه افتادند. چند روز قبل مردي به اداره پليس پايتخت رفت و عنوان كرد كه سرنشينان خودرويي او را ربوده و اموالش را سرقت كردهاند. وي در توضيح ماجرا گفت: ساكن كرج هستم و براي انجام كار اداري به تهران آمده بودم. غروب وقتي كارم تمام شد به ميدان آزادي رفتم و در آنجا سوار خودروي پژويي شدم تا به خانه بروم. به جز راننده، 3جوان ديگر سوار ماشين بودند كه من گمان كردم همه آنها مسافر هستند.
يعني طوري نقش بازي كردند كه انگار منتظر مسافر آخر بودند تا راننده به سمت كرج حركت كند. براي همين هيچ شكي نكردم و با خيال راحت سوار ماشين شدم و در صندلي عقب نشستم. وي ادامه داد: وقتي خودرو وارد آزادراه تهران - كرج شد ناگهان يكي از سرنشيناني كه در صندلي عقب نشسته بود، چاقويي از زير لباسش بيرون آورد و روي پهلويم گذاشت. آنها مرا تهديد به قتل كردند و خواستند تا هرچه پول دارم در اختيارشان قرار دهم.
از شدت ترس ميلرزيدم و همان موقع كيفدستيام را كه داخلش يك ميليون و 500هزارتومان پول بود تحويل دزدان مسلح دادم. آنها بهجز پول، ساعت مچي، انگشتر و گردنبندطلايم را هم سرقت كردند. اما انگار تهديدهايشان تمامي نداشت و به اين سرقت راضي نشدند. دزدان در مرحله بعد مقابل يك دستگاه خودپرداز توقف كردند و بار ديگر با تهديد كارت عابربانكم به همراه رمزش را گرفتند و مبلغ 3ميليون تومان از حسابم برداشت كردند. پس از سرقت در حوالي كرج مرا از خودرو به بيرون پرتاب كردند.
- يك سرنخ
با ثبت اين شكايت، گروهي از مأموران با دستور قاضي آرش سيفي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي جنايي تهران تحقيقات خود را در اين خصوص شروع كردند. به گفته شاكي، زورگيران در بين راه بنزين ماشينشان تمام شد و به پمپ بنزين رفتند. همين سرنخ كافي بود تا مأموران سراغ جايگاه پمپ بنزين بروند و در بررسي تصاوير دوربين مداربسته شماره پلاك خودروي متهمان را بهدست آورند. در چنين شرايطي مأموران به استعلام شماره پلاك خودرو پرداختند و صاحب آن را در عملياتي غافلگيرانه دستگير كردند.
- داستانسرايي
مالك خودرو جواني 30ساله بهنام مجيد بود كه پس از دستگيري اصرار بر بيگناهي داشت. او در تحقيقات اوليه گفت: چند روز پيش دوستانم كه سابقه شرارت دارند با من تماس گرفتند و به بهانه قمار مرا به خانهاي كشاندند. وقتي به آنجا رفتم با تهديد چاقو ماشينم را گرفتند و گفتند اگر شكايت كنم مرا به قتل ميرسانند. من اطلاعي از زورگيري ندارم.
درحاليكه متهم چنين ادعايي را مطرح كرد، شكايت تازهاي از باند زورگيران در اختيار تيم پليس قرار گرفت. اين بار شاكي زني جوان بود كه وقتي به اداره آگاهي تهران رفت در توضيح ماجرا چنين گفت: در غرب تهران سوار خودروي پژويي كه تصور ميكردم مسافركش است، شدم. در بين راه افرادي كه نقش مسافر را بازي ميكردند با تهديد چاقو اموالم را به سرقت بردند.
با اين شكايت تازه، مجيد صاحب خودرو كه ادعاي بيگناهي داشت در ميان چند متهم قرار گرفت. 2شاكي پرونده وقتي در اداره آگاهي حاضر شدند، مجيد را بهعنوان راننده و يكي از زورگيران شناسايي كردند. آنها به محض ديدن متهم دست و پايشان شروع به لرزيدن كرد و وحشتزده با گريه عنوان كردند كه پس از سرقت مدام كابوس ميبينند.
مجيد كه در بنبست گرفتار شده بود چارهاي جز اقرار به سرقت نديد اما درخصوص شاكي دوم ادعاي عجيبي مطرح كرد. وي گفت: با همدستي 3نفر از دوستانم از مرد ميانسال سرقت كرديم اما ادعاي زن جوان دروغ است. او زن مورد علاقه من بود و قصد ازدواج با هم را داشتيم اما چند روز پيش از دستگيرشدنم به او گفتم كه از ازدواج با او منصرف شدهام.
او هم وقتي متوجه بازداشتم شد، براي انتقامجويي اين شكايت را مطرح كرده است. به گزارش همشهري، با راهنمايي وي 3متهم ديگر پرونده دستگير شدهاند و هر 4زورگير براي انجام تحقيقات تكميلي و شناسايي شاكيان احتمالي در اختيار مأموران پليس آگاهي تهران قرار گرفتند.
نظر شما