شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۳
۰ نفر

همشهری دو - سیداحسان عمادی: ۱- نخستین مجلس ختم زندگی‌ام را در ۶ سالگی تجربه کردم؛ وقتی پسرعمه ۱۸ساله‌ام در جبهه شهید شد.

یک بار برای همیشه

 يادم هست كه از قبلش به اين فكر مي‌كردم كه آيا اشكم وسط مجلس درمي‌آيد يا نه. يادم هست كه مدام نگران بودم كه اگر گريه‌ام نگرفت درباره‌ام چطور فكر مي‌كنند. يادم هست كه خوب توي مجلس چشم مي‌چرخاندم رفتار بابا و عموها و عمه‌ها را ببينم تا ببينم چه‌كسي بيشتر گريه و زاري مي‌كند. و يادم هست همان موقع، اين سؤال در ذهنم به دنيا آمد كه آيا كسي كه اندوه كمتري در چهره‌اش هويداست، لزوما كمتر ناراحت است؟ آيا هميشه رنگ رخساره خبر مي‌دهد از سر درون؟

2- در اين چند روزي كه از المپيك مي‌گذرد، اشتباهات تلويزيون در گزارش و پخش زنده بازي‌ها، كم نبوده است؛ از چت تلگرامي آقاي مجري با همسرش كه روي ال‌سي‌دي استوديو نقش بست تا خبر كذب درگذشت احسان عليخاني. بزرگ‌ترين اشتباه اما سر ماجراي ليلا رجبي رخ داد؛ دووميداني‌كار كشورمان كه بعد از اينكه پرتاب‌هايش با موفقيت همراه نبود، از سوي يكي از مجري-كارشناسان، تلويزيون تلويحا به صفت بي‌غيرتي متصف شد و با خنده همزمان همكارش، موافقت اصولي هم گرفت (اولي مي‌گويد: «اين خونسردي تو چهره‌ رجبي، خيلي قشنگ نيست.» و دومي جواب مي‌دهد: «يه ذره غيرت هم...» كه با «هه‌هه‌هه»ي تأييدآميز اولي همراه مي‌شود). اين يكي اما خيلي بيشتر از قبلي‌ها واكنش كاربران شبكه‌هاي اجتماعي و چهره‌هاي ورزشي و فرهنگي را در پي داشت. تا حدي كه آقاي مجري- كارشناس، در زمان كوتاهي ناگزير از اظهارنظر شد كه ‌اي كاش نمي‌شد. چراكه به جاي تلاش براي حل مسئله از موضع پشيمان و خطاكار، ضمن تكذيب گفته‌اي كه همه آن را شنيده بوديم، سعي كرد براي توصيفش، توجيهي منطقي بتراشد؛ اينكه پرتاب 16متري در برابر ركورد 18متري‌، يعني طرف آنطور كه بايد تلاش‌اش را نكرده.

3- البته كه به‌نظرم تعابيري مثل «غيرت» و «حميت» و اين‌جور مفاهيم معنوي، نسبت چنداني با دنياي ورزش- كه ساحت تمرين و برنامه‌ريزي و آمادگي جسماني و رواني و البته مسئوليت‌ و به‌خود سخت گرفتن و با تمام توان تلاش كردن است- ندارد. گفته‌اند كه يكي از همسايه‌اش، ديگي مسي به امانت گرفت و موقع پس دادن، قابلمه كوچكي را همراهش كرد و در توضيح گفت: «وقتي منزل ما بود، زاييد.» چند وقت بعدتر، باز تُنگ طلايي به امانت ستاند و اين بار پسش نياورد و در جواب اعتراض صاحب مال، خيلي خونسرد گفت: «در منزل ما، بيماري سختي گرفت و مرحوم شد.» بد نبود اگر ماجراي خانم رجبي، نقطه شروعي مي‌شد تا از اين دريچه هم به مسئله نگاه كنيم؛ اينكه چرا يك‌بار براي هميشه تصميم نگيريم چنين تعبيري را از اين حوزه كنار بگذاريم و چه هنگام بردها و چه موقع باخت‌‌ها ديگر از آن خرج نكنيم؟

4- بياييد حب و بغض‌ و احساسات شخصي را هم در اين قضاوت دخيل ندانيم، گرچه عده‌اي به واسطه موقعيت حرفه‌اي آقاي كارشناس پاي اين موضوع را نيز وسط كشيده‌اند. در اين صورت، تنها مي‌شود گفت كه هم مجري و هم كارشناس برنامه، به مكانيزمي مجهزند كه مي‌تواند خونسردي و بي‌خيالي يا اندوه و حسرت رجبي را از روي صورتش تشخيص دهد و آن را به غيرتش متصل كند و به اين ترتيب، راحت‌ترين پاسخ را به سؤالات 6سالگي اين بنده داده‌اند. البته تجربه نشان داده در اينجور مواقع، توقع توضيح خواستن رسمي از كسي كه به هر دليل اشتباهي حرفه‌اي مرتكب شده، بي‌جا و بيش از حد است اما باز جاي شكرش باقي است كه به لطف رسانه‌هاي جديد كه به هر شهروند حق اعلام‌نظر مي‌دهند، لااقل ممكن است باقي مجريان حواسشان را بيشتر جمع كنند و ياد بگيرند كه بهتر است حواسشان به كلاهشان باشد كه چون گفته شد، مثل تير از كمان پريده است.

کد خبر 343737

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha