جلوهایست از شکوه و زیبایی معماری ایرانی و به لطف هنرمندان و هنر دوستانی که هر روز به سراغش آمدهاند، جایی بوده برای رشد و شکوفایی تئاتر ایران در سالهای دراز عمرش.
اما حالا خسته و فرسودهاست و انگار رنج این همه سالیان ایستادگی و تلاش، برای کالبد ظریفش رمقی نگذاشتهاست.
از آن زمان که مهندسان جوان و گمنام زیر نظر علیرضا سردار افخمی تک تک دیوارها و درها و پنجرهها و فضاهای کوچک و بزرگش را روی کاعذ طراحی میکردند تا امروز که حدود 40 سال است ساختمان مدور تئاتر شهر استوار مانده و دارند تلاش میکنند فعلا بماند.آخر همین یکی که بیشتر نیست!
آن روز که اهالی رسانه، خبرنگاران و عکاسها و تصویربردارها و گزارشگران تلویزیون به دعوت مهرداد رایانی مخصوص این فرصت را پیدا کردند در راهروهای شخم زده تئاتر شهر، در جریان روند بازسازی این مجموعه قرار بگیرند، چشمها کنجکاوانه به گوشه گوشه این مجموعه دوخته شده بود و زبانها به زمزمه یا حتی صدای بلند، میپرسیدند واقعا این مجموعه به موقع آماده خواهد شد؟ رایانی با شور و هیجان درباره روند بازسازیها توضیح میداد و خبرنگاران را از راهروهای باریک میگذراند و به سالنهای روشن و تاریک میبرد.
به قسمتهای مختلف تئاتر شهر که همه در دست بازسازی قرار داشتند.
کارگران مشغول کار بودند و رایانی همچنان با سماجت برای گفتن حرفی یا اثبات مدعایی تئاتر شهر زیر و رو شده را که عیبهایش نمایان شدهبود، نشان خبرنگاران میداد.
در فحوای کلامش نالهای به گوش میرسید که تو را به خدا ببینید و بنویسید که این مجموعه چقدر نیاز به بازسازی داشتهاست.ببینید و آگاه باشید این سرمایه نیاز به حمایت دارد و بازسازیاش امری اجتناب ناپذیر است.
زبان رایانی درباره نکات فنی این بازسازی سخن میگفت، اما معنای کلامش، مخصوصا آنگاه که به مطبوعاتی بودن خودش اشاره میکرد، تمنایی بود برای تائید اتفاقاتی که در این مجموعه میافتد و زحماتی که او و همکارانش میکشیدند.
و مهندس مجتبی حسینی نماینده بنیاد رودکی بهعنوان پیمانکار این طرح، ساکت بود و کاری نمیکرد جز همراهی با همه! هم خبرنگاران و هم رایانی.
انگار قرار بود اطمینان داشته باشیم همه پیش بینیها درست از آب در خواهد آمد و بازسازی مجموعه تا موعد مقرر به پایان خواهد رسید.
اما این موعد مقرر یکی – دوبار تغییر کرده و باز هم میتواند تغییر کند و اصولا چقدر میتوان فردایی را پیش بینی کرد که به سلیقه اشخاص و افراد بستگی دارد آن هم مدیرانی که هم هستی و هم حضور حرفهایشان به سادگی فناپذیر است! رایانی قول میداد که هر قدر هم از برنامهریزی عقب بمانند نباید تردید کنیم که تا زمان برگزاری جشنواره تئاتر فجر این مجموعه آماده خواهد بود.
میگفت: حدود 80 تن نخاله مربوط به سازههای غیراصولی را تخریب و از ساختمان تئاتر شهر بیرون بردهایم. سامانه فاضلاب بازبینی و سرویس شدهاست.
بام ساختمان بازسازی و ایزوگام شده، آبروها از بام تا کف ساختمان بررسی و نشتیها مشخص شد، لولههای آب و فاضلاب این مجموعه در حال تعویض است. سقف کاذب راهروها را برداشتهایم و بازبینی سیم کشیها و لولهها و کانالهای هوا به منظور تعویض و بازسازی را به پایان رساندهایم.
برای این مجموعه یک دستگاه چیلر هواساز خریداری شده که با نصب آن تمامی مجموعه و مخصوصا تالارهای نمایش از تهویه مناسب برخوردار خواهند شد. هر دو آسانسور این بنا تعویض میشود. تمامی سامانههای فرسوده برق، تلفن، اعلام حریق و... جمع آوری شده و به جای آن سیم کشیها ی جدید برق عمومی، برق اضطراری، شبکه اعلام حریق، پیجینگ و... نصب شدهاست.
او با شور و حرارت به بازسازی موتورخانه حرارت مرکزی و نصب هواساز مجموعه اشاره میکرد و دستی که بر سر درهای فلزی و پنجرهها و کف و سقف سالنها خواهند کشید.
ایانی درباره زمان نمایشها و قول و قرارهایی که مجموعه با کارگردانها داشته هم توضیح میداد.میگفت که نمایشها به موقع به صحنه خواهند رفت و نمیشد بدون تعطیلی اجراها کاری از پیش برد.
میگفت: این کار تا اندازهای اهمیت داشت که به عقیده من میارزید یک اجرای خارجی را هم به خاطر آن از دست بدهیم.
همیشه راه حل سومی هم هست
مثل یک حساب ساده سر انگشتی نیست. نمیشد حساب و کتاب کنی و بگویی جناب رایانی، آقای مهندس حسینی! بازسازی این مجموعه با این هزینه به صرفه هست یا نیست.
این کار کارشناسان است که آنها هم پیشتر از تو به این نتیجه رسیده اند که تئاتر شهر با صرف هزینهای معادل یک میلیارد و نیم قابل بازسازی است و هزینه کردن این رقم هم کاملا منطقی است.
تمام مدتی که مهندس حسینی آرام و بیصدا گوشهای میایستاد و مانند دیگران به رایانی گوش میداد، هیچ نشانهای نمیشد در چهرهاش دید اما وقت تائید سخنان رایانی بود که تردید و دلهرهاش هویدا میشد که مبادا بودجه به موقع نرسد، مبادا فلان و بهمان اتفاق بیفتد و نتوانند در زمان مقرر تئاتر شهر را برای بهره برداری مجدد آماده کنند.
با مکثهای طولانی و صدایی لزران وعده میداد و خوب میدانست احتمال وقوع این مباداها از آن وعدهها بیشتر است.
همه اینها را که ببینی و بعد بگویند که با این بازسازی تئاتر شهر تا 10 سال آینده، آن هم به شرط مراقبت سرپا و قابل استفاده خواهد بود، در اصل ماجرا و داستان سود و زیانش تردید خواهی کرد.
چنان تردیدی که حتی یقین رایانی و مهندس حسینی در این باره که بازسازی این مجموعه از ساختن دوباره چنین مجموعهای ارزانتر تمام میشود، تو را راضی نخواهد کرد.
ساخت یک مجموعه تئاتری بر اساس آیین نامههای امروز، مقاوم در برابر زلزله و شاداب و تازه نفس برای میزان مخاطبانی که امروز تئاتر ما دارد چیزی حدود 10 میلیارد هزینه در بر خواهد داشت.
فرض که نهاد یا ارگانی این رقم را هزینه کند و چنین مجموعهای را برای سالهای سال بعد بسازد، تئاتر شهر هم به موزه تئاتر ایران بدل شود و با درآمد اندکی به حیات خود ادامه دهد، در چنین شرایطی بیشتر ضرر خواهیم کرد یا اینکه قرار باشد هر چند سال یکبار تئاتر کشور را تعطیل و مجموعه تئاتر شهر را شخم بزنیم؟ انگار حساب این سود و زیاد چندان هم سخت نیست!