در همه اين سالها ما شاهد اين اتفاق تلخ بودهايم و متأسفانه با وجود تلاشهاي صورت گرفته ميتوان گفت بهلحاظ كنترل و جلوگيري از قاچاق به دستاورد قابلتوجهي نرسيدهايم. موضوع هم منحصر به الان نيست و در ادوار گذشته هم شاهد قاچاق سازمانيافته كالا بودهايم. وقتي صحبت از ورود انبوه كانتينرهايي است كه بهراحتي از مرز عبور ميكنند، هر فردي متوجه ميشود كه اين اتفاق بدون سازمان و تشكيلات گسترده و مقتدر نميتواند رخ دهد.
بسياري از كالاهاي قاچاق هم جزو ضروريات جامعه محسوب نميشوند. مثل ماشينهاي لوكس و گرانقيمت كه حالا صحبت از امحاي تعدادي از آنهاست. فكر نميكنم خراب كردن اين اتومبيلها دردي را دوا كند. كاش بهجاي اين كار ماشينهاي گرانقيمت را به هر صورتي كه امكانپذير است به فروش ميرساندند و دردي از مردم دوا ميكردند. با پول فرمان يكي از اين ماشينها ميشود هموطني كه بهدليل نداشتن ديه در زندان است را آزاد كرد. شايد با فروش گلگير يكي از اين خودروهاي ميلياردي بشود جهيزيه دختر يك خانواده فقير و آبرومند را فراهم كرد.
الان انبوه لوازم آرايشي كه در مغازهها موجود است و اغلبشان هم قاچاق هستند را ملاحظه كنيد. واقعا بانوان ايراني اين ميزان لوازم آرايشي نياز دارند؟ آيا با اين ورود گسترده لوازم آرايشي قاچاق به اين نوع مصرفگرايي و تجمل دامن زده نميشود؟ سؤال اساسيتر اينكه چه افراد و گروههايي پشت قاچاق لوازم آرايشي هستند؟ باز درمورد قاچاق سيگار ميتوان اين سؤال را مطرح كرد كه چرا اساسا بازار قاچاق كالا تنوع فوقالعاده زيادي دارد.
شما با مراجعه به برخي فروشگاهها بهنوعي در محاصره انواع و اقسام كالاهاي قاچاق قرار ميگيريد. كالاهايي كه بسياريشان تنها تجملگرايي را در جامعه افزايش ميدهند و نكته ديگر اينكه اين شيوه گسترده ورود كالاي قاچاق به كشور، به توليد مليمان آسيب ميرساند. سالهاست كارخانههاي ما وضعيت نامناسبي دارند. بخشي از مشكلات هم به رقابت نابرابر كالاي ايراني با كالاي خارجي قاچاق بازميگردد. گاهي كالايي كه توسط مهندسان و كارگران كشورمان توليد ميشود مشتري نمييابد چون نميتواند با كالاي مشابه و خوش آب و رنگ خارجي رقابت كند.
در چنين فضايي بايد هنرمندان و روزنامهنگاران امكان پرداخت به اين معضل را داشته باشند. چند سال پيش محمدعلي سجادي سريالي را براي رسانه ملي جلوي دوربين برد كه به مفسدين اقتصادي و دانهدرشتها ميپرداخت. سريالي كه البته نيمهكاره رها شد و بهنوعي جلوي توليدش گرفته شد. درحاليكه بايد دست هنرمند در نمايش چنين معضلاتي باز باشد تا با آگاهي دادن به جامعه به سهم خود افكار عمومي را به موضوع حساس كند.
طبيعي است كه پول زياد و هنگفت قدرت ميآورد، ولي در مبارزه با اتفاقهاي نادرست نبايد نااميد شد. بايد اميدوار بود كه تلاش مردم و مسئولاني كه دلسوز هستند درنهايت ما را به جايي برساند كه ديگر كمتر شاهد جولان دادن قاچاقچيها باشيم. براي رسيدن به چنين چشماندازي رسانهها بايد امكان نقد كردن داشته باشند و بهعنوان چشم تيزبين جامعه به ريشهيابي معضلات اجتماعي و اقتصادي بپردازند. شرايطي كه فيلمساز بتواند درباره دانهدرشتها فيلم بسازد و فيلمش دچار مشكل نشود و روزنامهنگار امكان مطرح كردن و يافتن زواياي تاريك قاچاق سازمانيافته را داشته باشد.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما