همچنین ایشان لزوم تفکر و تدبر در تصمیمات را در عین انقلابی بودن مورد اشاره قرار دادند. این نکته در ابتدای مطلب یادآوری شد تا عدهای با حوصله و صبر بیشتر این کوتاه سخن را بخوانند و اگر در آن دلسوزی و صلاح دیدند، بپذیرند.
پس از اعلام خبر استعفای دبیر شورایعالی امنیت ملی و در حالی که فضای سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی مبهوت از تصمیم رئیسجمهوری مبنی بر پذیرش استعفای وی و اعلام نفر جایگزین بود، سخنان برخی از نزدیکان فکری و رسانهای رئیسجمهوری به دفاع از این اقدام و توجیه آن اختصاص داشت.
در بخشی از این اظهارات و دفاعیات با طرح این موضوع که مفاهیم سیاسی و امنیتی در دوران کنونی به شدت در حال تطور و تحول هستند و این مسئله ریشه در سرعت اعجاب آور تغییرات در میدان عملی سیاست دارد، چنین نتیجهگیری شده است که تغییرات در سطوح مختلف نشان از پویایی و انعطاف داشته و هر سامانه سیاسی که ازاین ویژگی یعنی تغییرات گسترده محروم باشد، لزوما بازیگر موفقی نیست.
به فرضکه تغییرات مفاهیم سیاسی و امنیتی را پذیرفتیم- هرچند که سرعت آنچنان که ادعا میشود، نیست- اما این سؤال مطرح است که آیا تغییرات در هر سطح و با هر قیمتی به معنی برخورداری مدیران سیاسی از قدرت تصمیمگیری و مانور فعالانه محسوب میشود یا برعکس تغییرات ناگهانی و گسترده نشان از برخورد یکجانبه با موضوعات و مسایل پیش رو است؟
این دوستان که حتماً این بار هم از روی نصح و شفقت از تصمیم اخیر رئیسجمهوری حمایت میکنند، با اندکی تدبر در بازتاب برخی تصمیمات نظیر جابهجایی دبیر شورایعالی امنیت ملی در محافل سیاسی داخلی و خارجی که یکی از سر دلسوزی و دیگری به منظور جریانسازی علیه نظام اسلامی این موضوع را تحلیل و ارزیابی میکنند، به راحتی درمییابند که این گونه تصمیمات نه به معنی درک صحیح شرایط پیچیده امنیتی و سیاسی جهانی بلکه به مفهوم درک ناقص و نادرست یا حداقل نداشتن دریافت روشنی از شرایط ویژهای است که نظام اسلامی در آن قرار دارد.
نکته دیگری که برخی تلاش میکنند آن را بزرگنمایی کرده تا از آن برای توجیه این تصمیم بهره ببرند، این است که تغییر در گروه مذاکرهکننده هستهای با توجه به شرایط سیال ایران در این پرونده امری لازم و محتوم است.
جالب اینجاست که کسانی که این ادعا را مطرح میکنند معنی و مفهوم پویایی در نقش گروه مذاکرهکننده هستهای را در شرایط فعلی منوط به تغییر گروه مذاکرهکننده میدانند در حالی که این دریافت غلط و بدتر از آن توجیهی که توسط برخی از دوستان برای آن اعلام میشود، در شرایط فعلی موجب خدشه دار شدن فضای وحدتی میشود که بارها از سوی مقامات عالیرتبه نظام درخصوص پرونده هستهای بر آن تأکید شده بود.
تصور این موضوع که اروپاییها با تغییر مسئول پرونده هستهای ایران در شرایط کنونی، چه برداشتی از وحدت نظر در میان مسئولان ایرانی میکنند، چندان کار دشواری نیست.
علاوه بر این که هرچند فرد جایگزین از نزدیکان رئیسجمهوری محسوب میشود، اما آیا دفاع از ایده تغییرات گسترده، میتواند پشتوانه مناسبی برای گروه مذاکرهکننده هستهای در آینده باشد؟
شکی نیست که در پرونده هستهای ایران، سیاست گذاری کلی با هدایت رهبر معظم انقلاب صورت میگیرد و تبعیت از تدبیر ایشان بارها از سوی همه گروهها و جریانات مورد تأکید قرار گرفته است و اصطلاحا جابهجاییها تأثیر چندانی بر حرکت کلی نظام اسلامی به ویژه در این پرونده ندارد، اما بهنظر میرسد به مانند همه حوزههای مسئولیتی دیگر، ثبات، نقش بسزایی در برنامهریزی مفید و همچنین تأثیرگذاری در جریان مذاکرات بینالمللی خواهد داشت.
از سوی دیگر، با اعلام حضور علی لاریجانی دبیر مستعفی شورایعالی امنیت ملی در مذاکرات فردا با سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در رم نشان از ناپخته بودن پذیرش استعفای لاریجانی و لزوم ادامه حضور وی در مذاکرات دارد.
ای کاش پس از گذشت نزدیک به 3 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، فرآیندی اندیشیده میشد تا پیش از اعلام یک تصمیم، با اندکی تأمل، کمترین هزینه برای مجموعه نظام برجای بماند.