متأسفانه انتخابات ما به سمتي پيش ميرود كه سياستزدگي ويژگي آن است نه سياست. دلهره هم از اين بابت است كه در چنين فضايي چه آنچه بهعنوان يك متكلم مسئول ميگويي و چه آنچه ميشنوي در معرض آلودگي به سياستزدگي است و همين كار را بسيار سخت ميكند.
بيماري سياستزدگي در چند روز گذشته در قالب تخريب شهردار محترم تهران درباره واگذاري قانوني مسكن شهرداري عود كرد. متأسفانه كساني كه تلاش دارند به هر نحو شده در انتخابات آينده پيروز باشند، از فضاي مسموم ايجاد شده درباره فيشهاي نجومي دولت استفاده كردند و هنگامه عجيبي را عليه قاليباف شكل دادند.
حرف اولشان اين بود كه زمينهاي واگذار شده غيرقانوني بود. بعد كه ديدند غيرقانوني نبود و مشخص شد كه نامه كارشناس سازمان بازرسي در يك روال كاملا عادي و به منظور پرسش و خواستن توضيح براي تعدادي از واگذاريها بوده، غوغا كردند كه اين واگذاريها فقط به مديران شهرداري بوده اما بعد ديدند كه تعداد واگذاريها 27هزار نفر بوده يعني زمينها صرفا به چند مدير واگذار نشده كاملا از بحث و محاجه خارج شدند و به تكرار ادعا پرداختند. اين تكرار نشانه سياستزدگي است، يعني شما نميتواني دليلي براي ادعا اقامه كني و به جاي آن مدعي را تكرار ميكني. آنقدر تكرار ميكني تا افكار عمومي را نسبت به موضوع شرطي كني و در پايان از اين آب گل آلود ماهي خودت را بگيري.
عجيبتر اين است كساني كه اين رويه را در پيش گرفتهاند همان كساني هستند كه ادبيات و روش تخريبي رئيس دولت قبل را با چوب «ادب مرد به زدولت اوست» نواختند اما حالا خودشان همان مشق را مينويسند و با همان شيوه سوداي حذف ديگران را دارند. به راستي فرق روش و آداب شما با رئيس دولت قبلي چيست؟
به هرحال اين روش سياست ورزي قربانيان مهمي دارد. نخستين قرباني اخلاق است. همان اخلاقي كه تخريبگران در رسانههاي خودشان از نابود شدن تدريجي آن ميگويند و آمارهاي مختلف درباره آسيبهاي اجتماعي را براي آن شاهد ميآورند غافل از اينكه همين مدعيان با اين نوع سياستورزي تيشه به ريشه اخلاق ميزنند. وقتي براي شما هدف، وسيله را مباح ميكند يعني براي به قدرت رسيدن حاضر هستيد از هر وسيلهاي ازجمله تخريب استفاده كنيد، از دايره اخلاق خارج شدهايد.
قرباني ديگر اين روش اعتماد مردم است. آقايان فراموش نكنند اگر با همين شيوه به قدرت برسند در آينده مردم هم به آنها اعتماد نخواهند كرد. مردم را دستكم نگيريد و اعتماد آنها به مديريت كشور را مخدوش نكنيد. اگر اين خدشه وارد شود آنگاه شما هم مدير باشيد؛ مورد اعتماد آنها واقع نخواهيد شد و رقيبي ديگر ميآيد با همين شيوه كه در پيش گرفتيد، شما را از ميدان به در ميكند.
بياعتمادي يك مرض واگيردار است و اينطور نيست كه وقتي فلان مجموعه يا مسئول تخريب شود، مردم فقط به آنها بياعتماد شوند بلكه اين ويروس به مجموعههاي ديگر هم سرايت ميكند و دست آخر متوجه ميشويم كه اعتماد مردم را بهطور كل از دست دادهايم.
قرباني مهم ديگر اين روش آقايان، رقابتهاي انتخاباتي در كشور است. اگر كسي امروز هم متوجه نشود سرانجام دير يا زود براي او روشن خواهد شد كه اين بلوا صرفا براي انتخابات بوده و بس.
مردم متوجه ميشوند كه در كشاكش يك رقابت انتخاباتي از احساسات آنها سوءاستفاده شده تا عدهاي به قدرت برسند. آن روز كه برسد مردم نسبت به اصل رقابتهاي انتخابات حس خوبي نخواهند داشت و احساس ميكنند از آنها سوءاستفاده شده است و اينگونه اعتماد به رقابتهاي انتخاباتي رنگ ميبازد زيرا مردم انتظار دارند در انتخابات، مهم و قهرمان آن باشند اما با اين شيوه آقايان به برگههاي رأي كم ارزش و بدون اختيار تبديل ميشوند.حرف آخر اينكه اين نوع سياستورزي قربانيان مهمي دارد؛ آنقدر مهم كه باعث شود اين بازي هميشه بدون برنده باشد.
- مدير مركز مطالعات و برنامهريزي شهرداري
نظر شما