یاسر هدایتی: اقبال مخاطبین ایرانی به سینما در سال‌جاری از منظر بسیاری از اهالی سینما رویکردی غافلگیر‌کننده بود.

سینما

در زمانه‌اي كه يكي از چالش‌هاي سينما در ايران، بحران مخاطب بر شمرده مي‌شد، اينكه از ابتداي سال‌جاري برخي از فيلم‌هايي كه اكران مي‌شوند بتوانند حجم بزرگي از مخاطبين سينما در ايران را به سينما‌ها بكشانند دليل اصلي اين غافلگيري است. اما اين اقبال هيچ تضميني براي استمرار خود ندارد؛ از همين‌رو هم كنكاش در علت اين اقبال خوب مخاطبين به سينماي ملي آن هم در زمانه چيرگي شبكه‌هاي اجتماعي و در دسترس بودن هرگونه امكاني براي تماشاي فيلم‌هاي روز جهان اهتمامي است كه به‌نظر مي‌رسد بيش از آنكه مورد توجه مسئولين و كارشناسان بايد قرار بگيرد، تنها سوژه‌اي براي اظهار رضايت‌هاي رسانه‌اي شده است. نمونه اخير آن هم اظهارنظري است كه وزير محترم ارشاد در جشن 16سالگي خانه سينما گفته است؛ اينكه سينما يكي از مهم‌ترين دستگاه‌هاي تأثير‌گذار فرهنگي در كشور است و مردم به جاي نشستن پاي ماهواره به سينما مي‌روند و اظهاراتي ديگر از اين دست.

صرف‌نظر از نگاه فني با محوريت عناصري چون مديريت و سياست‌هاي سينمايي به موضوع اقبال ويژه مخاطبين به سينما كه از نظر برخي از منتقدين با شيب ملايمي از سال 93به اين سو كليد خورده است و اوج آن را مي‌توان در اكران بهاري سال 95به تماشا نشست، اين موضوع را مي‌توان از منظرهاي ديگري نيز مورد تامل قرار داد. تاملي كه من آن را ذيل نگاه معرفت شناختي (نه در معناي مصطلح فلسفي اش) به اقبال جامعه ايراني به سينما معطوف مي‌دانم.

اگر رفتار جامعه ايراني را به‌عنوان يك كنش اجتماعي در استقبال از سينماي ملي مورد مطالعه قرار دهيم يكي از اصلي‌ترين نكاتي كه در ابتداي امر قابل توجه است، يك معادله دو سويه است كه با ايجاد يك تضاد زمينه‌اي (contrast) توجه ما را به‌خود جلب مي‌كند. تضاد دو ژانر كمدي و درام اجتماعي.

توضيح اينكه تنها با مطالعه موردي استقبال كم نظيرجامعه ايراني از 6فيلم اكران شده و در حال اكران سينماي ملي ما نشان مي‌دهد كه اقبال تماشاگران بعد از عطف توجه به ژانر كمدي و طنز از آن درام اجتماعي است كه از مشخصه‌هاي آن تلخي و حتي سياه‌انگاري است. فيلم‌هاي كمدي« من سالوادور نيستم»، «پنجاه كيلو آلبالو» و «باركد» به‌عنوان 3فيلم كمدي اكران شده در نيمه اول سال به اضافه 3فيلم تلخي كه از نظر فني بايد آنها را به‌عنوان درام اجتماعي تعبير كرد يعني فيلم‌هاي «ابدو‌يك‌روز»، «لانتوري» و «فروشنده» گواهي عيني براي اين مدعاست.

اما چگونه است كه اين استقبال بر اين مبنا به دو سويه متقابل هم تعلق مي‌گيرد؟ به‌عبارت ديگر چگونه است كه در سال‌هاي اخير و به‌ويژه در نيمه اول سال95 فيلم‌هاي تلخي مثل «ابد و يك روز» و حتي «لانتوري» با موضوعات تلخ اجتماعي با استقبال مخاطبين همراه است، همانقدر كه ژانر كمدي مورد توجه قرار مي‌گيرد؟

استقبال از سينماي كمدي در ايران البته امري مسبوق به سابقه است و پيشتازي زبان و بيان طنز در سينما فارغ از نوع، تم و حتي سطح فني آن موضوعي شگفت‌انگيز نيست اما وقتي اين علاقه به ژانر طنز در كنار توجه به درام‌هاي تلخ اجتماعي قرار مي‌گيرد خود توليدكننده معناي جديدي در مطالعه كنش اجتماعي مخاطبين ايراني در ارتباط با سينماي ملي است. اين معنا در واقع نمايي از خود زندگي است. تدقيقي معنا شناسانه در تقابل ايجاد شده در استقبال از ژانر طنز و درام تلخ اجتماعي نمايشگر همان انديشه‌اي است كه از دوران باستان كمدي و تراژدي را دو رويه زندگي انساني مي‌داند. بر اين مبنا كه ريشه در انديشه‌هاي دولت شهري يوناني دارد، صرف‌نظر از اولويت دادن افلاطون وار كمدي بر تراژدي و يا نگاه ارسطو وار مبني بر اهميت تراژدي نسبت به كمدي، هم‌بودگي كمدي و تراژدي نشاني از زندگي انساني دارد. بر اين مبنا راز لذت زيباشناختي و همذات پنداري مخاطب با هنر نمايش به‌عنوان هنري كه در بنيان خود آميخته‌اي از انواع هنرهاي ديگر است در همين زندگي‌گون‌بودن است.

معناي ديگري كه از اقبال جامعه ايراني به تقابل اين دو ژانر در سينما قابل توجه است، راست نمايي درام‌هاي اجتماعي است كه اگرچه درصورت تلخند اما در باطن خود با همه تيرگي‌هايشان شفافيت و صميميتي عميق را از لايه‌هاي اجتماعي كه در رسانه‌هاي رسمي مجال انعكاس ندارند به نمايش مي‌گذارد. اين نوع نگاه حتي اگر از وجوه زيبايي شناختي و هنري اثر هم فاصله بگيرد باز به‌خاطر تصويراجتماعي ارائه شده در آن براي مخاطبين مي‌تواند حس‌هايي تازه بيافريند و علايق او را بر انگيزد و احساس‌هاي مختلفي را منبعث از مولفه‌هايي اجتماعي در او توليد يا بازسازي كند.علاوه بر اين توجه، نوع نگاه جست و جو‌گر فيلمساز در لايه‌هاي مختلف جامعه‌اش از منظرهاي گوناگون و تضاد و تعارض‌هايي كه او در زندگي جاري پيرامونش مي‌بيند، خودش ازجمله دليل‌هايي است كه تمايل فيلمسازان و به تبع آنها مخاطبان فيلم را به كشف و شهود در جامعه به‌عنوان عيني‌ترين عرصه مقابلشان مي‌كشاند و با اين وصف است كه درام اجتماعي با همه تلخي‌انگاري‌هايش ژانري مورد علاقه براي مردمي خواهد بود كه رئاليسم اجتماعي از پسندهايشان است.

بر همين اساس شايد نگاهي كه برخي از اهالي سينما به درام‌هاي تلخ اجتماعي به‌عنوان فيلم‌هاي اجتماعي سياه نما دارند، محلي از اعراب پيدا نكند.وقتي متوجه اين نكته باشيم كه اقبال اكنوني مخاطبين به سينماي ملي كه خود يكي از اركان اصلي ادامه حيات براي اين سينما خواهد بود تنها متوجه يك ژانر (ژانر كمدي) نيست و اساسا اين معناي ايجاد شده يعني تضاد ميان دو ژانر است كه باز آفرين معنايي جديد براي هويت‌يابي سينماي ملي ما خواهد بود.

کد خبر 346314

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha