تاريخ جنگ ايران و عراق پر از نكتههايي است كه بايد نسلهاي سوم و چهارم بعد از انقلاب كه جنگ را لمس نكردهاند با آن آشنا شوند.
اينكه چرا صدام با حمايت ابرقدرتهاي جهان به ايران حمله كرد بايد براي نسلهاي آينده به خوبي تبيين شود. پس از گذشت بيش از 2دهه از پايان جنگ، كتاب «دايرهالمعارف مصور تاريخ جنگ ايران و عراق» توانست بخشي از حقايق اين جنگ را همراه با عكسهايي از آن روزها به تصوير بكشد.
جعفر شيرعلينيا، نويسنده و پژوهشگر مسائل ايران پس از انقلاب و تاريخ جنگ ايران و عراق كه كتابهاي بسياري را در زمينه 8سال دفاعمقدس به رشته تحرير درآورده است با نوشتن كتاب دايرهالمعارف مصور تاريخ جنگ ايران و عراق، گوشههايي از روزهاي جنگ را نشان داده است.
اين كتاب كه مشتمل بر 10فصل است همه واقعيتهاي تلخ و شيرين اين جنگ را نشان ميدهد تا بهعنوان سند در اختيار نسلهاي آينده قرار گيرد. شيرعلينيا كه فارغالتحصيل رشته فيزيك است تاكنون 24جلد كتاب در زمينه جنگ و ايران بعد ازانقلاب به رشته تحرير درآورده است. او برگزيده بيست و هشتمين دوره كتاب سال جمهوري اسلامي ايران و برگزيده بخش مرجع نگاري شانزدهمين دوره كتاب سال دفاعمقدس بهعنوان معتبرترين جايزه حوزه كتاب جنگ است. او در گفتوگويي، از ضرورت نگارش دايرهالمعارف مصور جنگ و لزوم پرداختن به جنگ براي نسلهاي آينده ميگويد.
- نگاه شما به تاريخ نگاري جنگ چگونه است؟ جداي از تاريخنگاري كه درباره هر موضوع ديگري ميتواند اتفاق بيفتد آيا جنگ اهميت ديگري نيز مييابد؟
موضوع از 2جنبه قابل بررسي است؛ اول اهميت خود تاريخ نگاري است. تاريخ، معدن تجربه است و بخشي از علم هم از راه تجربه بهدست ميآيد. وقتي فعاليت تاريخي انجام ميدهيم به شكلي به جامعه خودمان كمك ميكنيم كه اگر نقطه ضعفي بوده تكرار نشود و اگر نقطه قوتي بوده است به آن توجه شود. از اين جهت بحث تاريخنگاري بسيار مهم است و ميتواند باعث رشد يك كشور شود. از سوي ديگر تاريخ نگاري جنگ از اهميت دوچنداني برخوردار است.
جنگ برهههاي خاصي از زندگي يك ملت است و برشي است كه اتفاقات زيادي در آن رخ داده و تصميمهاي بزرگي اتخاذ شده است. درجنگ شما ناگزير از تصميمگيري، كارهاي بزرگ و خلاقيت هستيد و اين باعث ميشود تا آن تجربه تقويت شود و اين، راه بهتري براي شناخت يك ملت است. جنگ جايي است كه تمام چيزهايي كه مردم يك كشور در خود و روحشان محفوظ دارند در آن بروز پيدا ميكند. جنبه ديگري كه تاريخنگاري جنگ روشن ميكند اين است كه ما با يك نوع تنهايي و غربت در دنيا مواجه هستيم.
منظور از اين تنهايي، تحريم نيست بلكه از نظر اينكه ما ميخواستيم راهي را بعد از انقلاب شروع كنيم و بنيان جديدي را بگذاريم و اين چيز جديدي بود و نميتوانستيم مانند حوزههاي ديگر تاريخنگاري از تجربيات كشورهاي ديگر استفاده كنيم؛ بهطور مثال كشور سوئيس ميتواند از تجربه كشور نروژ استفاده كند اما ما در بعضي زمينهها چون ميخواستيم راه جديدي را شروع كنيم ناگزير بوديم از تجربه خودمان استفاده كنيم چون ما دنبال اهداف جديدي از تاريخنگاري بوديم.
از اين جهت بُعد سومي اضافه ميشود كه دوباره اهميت تاريخنگاري جنگ و دفاعمقدس را بيشتر ميكند چون ما غير از اين چيز زيادي نداريم يعني بايد از تجربه خودمان استفاده ميكرديم. اگر مديريتي در زمان جنگ داشتيم كه مديريت انقلابي و مديريت اسلامي بوده است اين را ميتوانيم از دل تجربه خودمان بهدست بياوريم. ما نميتوانيم اين تجربه را از دل تجربه جنگ جهاني دوم بهدست بياوريم. آمريكا و اروپا كه درگير جنگ جهاني دوم بودند از تجربه جنگ استفاده كرده و مديريتشان را متحول كردند.
برخي از اين تجربهها به درد ما ميخورد و برخي ديگر خير. چون دفاعمقدس ما ريشه در جايي دارد و مقصد آن جاي ديگري است. ممكن است در اين ميان شباهتهايي داشته باشند. از اين لحاظ كار تاريخنگاري اهميتي چندوجهي پيدا ميكند. وقتي همه اينها را كنار هم بگذاريم بحث جنگ و تجربيات جنگ اهميت فراواني پيدا ميكند.
- همه اينها اهميت دارد اما شما از اهميت نگاه نسل نو به گذشته چيزي نگفتيد. آيا نبايد تاريخ اين مجاهدتها بهنحوي درخور و علمي با احراز تمام شرايطي كه شما برشمرديد در اختيار آيندگان قرار بگيرد؟
از ديدگاه من نسل امروز و آينده نسلي است كه ميخواهد اين كشور را اداره كند و بايد از گذشته خود و بهخصوص 8سال دفاعمقدس كه بخش مهمي از تاريخ ايران است مطلع باشد؛ جنگ نابرابري كه پر از درسها و نكات آموزنده است. ما نسلي بوديم كه تجربههاي زيادي كسب كرديم و در اين تجربيات هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف وجود دارد. اگر ضعفي وجود داشته است نسل بعدي نبايد آن را تكرار كند و اگر برترياي به دلايلي بهدست آمده آنها بايد دلايل اين برتري را بدانند. هر ايراني ميخواهد از تجربيات گذشته استفاده كند و رو به رشد برود.
- درباره جنگ تحميلي، كتاب و داستان و شعر و فيلم، كم نوشته و ساخته و پرداخته نشده است، فكر ميكنيد كدام بخش از تاريخ جنگ ايران مغفول مانده است كه نيازمند كار و تحقيق بيشتري است؟
بخشهاي مغفول زيادي باقي مانده است و ما هنوز يك دستهبندي دقيق نداريم. رهبر معظم انقلاب سال 79فرمودند كه فهرستي از سرفصلها و حوادث جنگ تهيه شود و ما هنوز چنين فهرستي نداريم. در زمينههاي مختلف حتي آن زمينههايي كه كار شده است هم كار جدي و عميقي نشده است و در زمينه تجربي و مديريتي نيز به اين شكل است. در جنگ، تجربهاي به نام تجربه «شناسايي» بهدست آورديم كه بسيار باارزش بود. با اين تجربه بخشهايي را هم متحول كرديم و به گفته اساتيد جنگ، دنيا هم از آن استفاده كرد اما ما به خوبي از آن استفاده نكرديم.
معتقدم همين تجربه شناسايي و شناخت از دشمن و شناخت از موقعيت و نيروهاي خودي اگر مورد تجزيه و تحليل قرار بگيرد و بهعنوان الگو در كارهاي كشور وارد شود ميتواند تحول خيلي بزرگي ايجاد كند؛ يعني اگر همان تجربه شناسايي كه براي عملياتها در جنگ داشتيم و رزمندهها و فرماندهان آن را پياده ميكردند، در هر كاري با همان الگو قدم برداريم بهطور حتم شاهد تحول عظيمي خواهيم بود. در حوزه پژوهشي نيز هنوز خلأ داريم. يكي از اين خلأها نقش كشورهاي ديگر در جنگ است.
ما در اين ارتباط خيلي سروصدا كرديم ولي كارهاي پژوهشي چنداني انجام نشده و اين موضوع در حد شعار باقي مانده است، درصورتي كه وقتي در كار پژوهشي وارد ميشويم و اسناد انگليس و آمريكا را ميبينيم عمق چيزي كه اتفاق افتاده است فراتر از شعارهاي ماست، درصورتي كه ما احساس ميكنيم آنها شعار هستند.
- حالا فكر ميكنيد دايرهالمعارفي كه بهدست شما تدوين شده است چقدر توانسته اين خلأها را پر كند؟
دغدغههايي كه بيان كردم با من همراه است و اين دلمشغولي باعث شده تا سراغ پژوهش و تاليف دايرهالمعارف مصور تاريخ جنگ بروم. علاوه بر ضرورتهايي كه گفتم بحث ديگر اين بود كه احساس كردم ارتباط گرفتن بسياري از مخاطبان با كتابهاي جنگي و كتابهايي كه در حوزه جنگ منتشر شده است آسان نيست. بسياري از نويسندههايي كه در جنگ بودند بعضا خيلي از مقتضيات زمان را درنظر نگرفتند و مخاطب آنها ممكن است خيلي از چيزهايي كه در ذهن آنها بديهي است را نداند.
ما سعي كرديم اين پيچيدگيهايي كه در بحث جنگ و نظاميگري است را بهخودمان تحميل كرده و به جاي آن مطلب را آسانتر و با همان عمقي كه مطالب پيچيده دارد به مخاطب منتقل كنيم و در نگارش دايرهالمعارف از تصاوير نيز استفاده كرديم تا بتواند با مخاطب ارتباط برقرار كرده و پيچيدگيها را كم كرده و در عين حال عمق كار را نيز حفظ كند. اين دلايلي شد كه علاوه بر ضرورتهاي قبلي، ما را به سمت چنين كاري كشاند.
- در راه جمعآوري منابع مورد نياز اين دايرهالمعارف و نگارش آن، با چه مشكلات و موانعي مواجه شديد؟
سختيها در چند جنبه است. يكي در حوزه متن و پژوهش كه سختيهاي خاص خود را دارد و اين مربوط بهخود ماست. برنامهريزي و تنظيم كردن باعث ميشود كه چنين مشكلاتي پيش نيايد. شما 10سال راجع به موضوعي كار كرده و فيشبرداري ميكنيد. به اين ترتيب در حوزهاي كه به شما مربوط است به موانع كمتري برخورد ميكنيد اما جاهايي هست كه در حوزه عكس با تصاوير يا منابع آرشيوي ديگر سروكار داريد و در اين مسير با 2مشكل اساسي مواجه ميشويد: يكي دقيق نبودن آرشيوها و عدمساماندهي آنها و مشكل بعدي سليقهاي مديريت شدن آرشيوها.
شما نظام دسترسي به اسناد و اين چيزها را نداريد و ممكن است يك نفر در جايي خيلي راحت بگويد همكاري نميكنم و اطلاعات و سند به شما نميدهم و شما هرچقدر هم تلاش كنيد فايده نداشته باشد. بيشتر مشكلات ما در همين كمبود دسترسيها بود. من هم نويسنده و هم مدير تحقيقات در بخش تحقيقات گروهي بودم؛ گروهي كه در شناسنامه كتاب نامشان آمده است. افراد زيادي در اين كار دخيل بودند. گرافيك در خدمت اين كار قرار گرفت و با هنرمندي دوستاني كه بودند توانستيم صفحاتي خواندني و جذاب و ديدني فراهم كنيم.
- هرچند جاي كتابهاي مستند و علمي درباره تاريخ جنگ بين كتابهاي دفاعمقدس خالي است و جز چند مرجع كلي، چيز ديگري وجود ندارد اما در حوزه موضوع كتاب شما بهطور كلي هيچ مرجع ديگري وجود ندارد. درست است؟
بله، همينطور است. اهميت چنين دايرهالمعارفي امروز در دنيا كاملا مشخص است. اگر تاريخ موزه مسكو را مطالعه كنيم متوجه ميشويم كه 2سال قبل از اينكه جنگ جهاني تمام شود ساخت موزه شروع شده بود؛ زمين موزه مشخص شده و كارهاي مقدماتي انجام شده بود. كار كردن در حوزه جنگ و تاريخ جنگ يك امر خيلي حياتي و استراتژيك در دنياست.
- درباره كتاب
16سال است كه در بخش مطالعاتي فعاليت ميكنم و حوزه تخصصي من نيز ايران بعد از انقلاب است. به نوعي ميتوان گفت «جمهوري اسلامي و وقايع ايران بعد از انقلاب». جنگ هم يكي از بخشهاي اين وقايع است. 8سال در حوزه جنگ مطالعه كردم و مجموعه 6جلدي تحت عنوان «راوي» را منتشر كردم. اينها زمينهاي بود كه احساس كردم بايد كتابي گردآوري كنيم كه بتواند كل جنگ را روايت كند و در يك مجموعه باشد.
با همراهي تعداد زيادي از دوستان تصميم گرفتيم چنين كاري انجام بدهيم؛ كاري كه در ايران البته خيلي جا نيفتاده است اما اگر به نمايشگاههاي بينالمللي دنيا نگاهي بيندازيم متوجه ميشويم بيش از نيمي از كتابهاي كشورهاي ديگر از جنس اين كتابهاست. دايرهالمعارف مصور تاريخ جنگ ايران و عراق، 10فصل دارد كه فصل ابتدايي به مباحث قبل از آغاز جنگ ميپردازد و مباحث تاريخي تا بحثهاي اختلافات و درگيريهاي مرزي را جزء بهجزء تشريح ميكند. 8فصل مياني اين كتاب نيز براساس 8سال جنگي است و از آنجا كه جنگ از شهريورماه آغاز شده است، از شهريور هر سال تا شهريور سال بعد يك فصل كتاب را شامل ميشود و تمام وقايع و اتفاقات مهم در آن سال جنگي را روايت ميكند.
اين روايت تا شهريور سال 67 (كه مرداد آن سال عراق آتشبس را پذيرفت) ادامه دارد و فصل آخر كه فصل دهم است به وقايع بعد از جنگ و تحولاتي كه بعد از جنگ اتفاق افتاد، مذاكراتي كه انجام شد، حمله صدام به كويت تا آنجا كه صدام قرارداد الجزاير را كه در ابتداي جنگ ملغي كرده ، دوباره ميپذيرد و... پرداخته ميشود. اين كتاب، 600صفحه است و نگارش آن بهصورت متمركز 2سال و نيم زمان برد.
- از زبان آقاي نويسنده
من بهمن سال 1357به دنيا آمدم و جنگ را در كودكي پشتسر گذاشتم. فيزيك هستهاي خواندهام. كساني كه با فيزيك سروكار داشته باشند بهخوبي ميدانند كه رياضي و فيزيك براي هركاري لازم است و نظم و خلاقيت خاصي به ذهن ميدهد. شغل اصلي من نويسندگي است و تا به امروز 24جلد كتاب تاليف كردهام.
من يكسري مجموعه كتاب، تحت عنوان كتابهاي راوي كه ويژه مناطق جنگي است به رشته تحرير درآوردهام. 10جلد اين كتاب مربوط به مناطق جنگي جبهه جنوب است و 6جلد مخصوص جبهه مياني و غرب كشور. جلدهايي هم مربوط به شمال غرب است كه دوستان ديگري مشغول نگارش آن هستند.
كتاب رواي از 2بخش تشكيل شده است. يك بخش مربوط به كارهايي است كه در مناطق جنگي انجام شد كه حتي قبل از آن يك منبع خوب و مستند در اين زمينه وجود نداشت. در بخش دوم كل وقايعي كه در يك منطقه جغرافيايي اتفاق افتاده است روايت ميشود. كتاب «موج سرخ» از ديگر كتابهايي است كه در زمينه جنگ نوشتهام و اين كتاب درباره جنگهاي دريايي است. جديدترين كتابي كه نگارش آن به پايان رسيده و در آينده نزديك چاپ ميشود درباره قرارگاه رمضان است كه عملياتهاي برونمرزي و جنگهاي نامنظم را در خاك عراق انجام ميداد.
من فكر ميكنم كتابها مثل فرزندان ما هستند. همين امروز كه نگارش كتاب قرارگاه رمضان را به پايان رساندم و آن را پرينت گرفتم احساس كردم اين كتاب، كودك تازه متولدشدهاي است كه به آن خيلي علاقه دارم. من براي نوشتن كتابها به مناطق جنگي سفر كرده و سعي ميكنم مناطقي را كه درباره آنها مينويسم حتما ديده باشم؛ بهطور مثال براي نوشتن كتابي درباره «كردستان بعد از انقلاب» به اين استان رفتم و آنجا را از نزديك ديدم.
نظر شما