چهارشنبه ۲ آبان ۱۳۸۶ - ۰۴:۰۹
۰ نفر

آذر مهاجر: نمایشنامه‌خوانی به عنوان یک پدیده جدید در عرصه نمایش کشور، مهجور تر از آن بوده که حتی با بایدها و نبایدها روبه رو شود.

 اگر استقبالی از این اتفاق صورت گرفته، بیشتر از طرف علاقه مندان به تئاتر و تماشاگران بوده تا مسئولین و مدیران تئاتری و از همین رو نمایشنامه‌‌خوانی  به رغم سهولت ارائه و ویژگی‌هایی که دارد به عنوان یک فرصت،کمتر دیده شده و مورد توجه قرار گرفته‌است و کمتر از میزان استقبال مردم بهره مناسب گرفته شده است.

نمایشنامه‌خوانی نه اجرای کامل یک نمایشنامه است و نه نمایشنامه‌ای خام، در واقع شکلی متفاوت از اجرای نمایش است که به خواندن  درست نمایشنامه توسط بازیگران با هدایت و رهبری کارگردان اتلاق می‌شود.

در این روش عوامل اجرای نمایشنامه می‌توانند دور یک میز، مقابل تماشاگران در هر سالنی بنشینند و به هر ترتیبی- با حرکت یا بدون حرکت- نمایشنامه را بخوانند.

از این رو این شکل از ارائه نمایش امکاناتی در اختیار اهالی تئاتر، مدیران تئاتری و حتی مدیران سالن‌ها قرار می دهد که به سادگی می‌توانند از آن بهترین استفاده را به نفع تئاتر کشور و قبل از آن به نفع خود نمایشنامه خوانی ببرند.

نمایشنامه خوانی در کشور ما سابقه چندانی ندارد و شاید حتی برخی از علاقه أمندان تئاتر و اهالی نمایش هم چندان با این مقوله آشنا نباشند و درباره پیشینه و ویژگی‌هایش چیز زیادی ندانند.

اولین بار سال 1379 و در زمان مدیریت حسین پاکدل بود که در مجموعه تئاتر شهر، برنامه «عصری با نمایش» آغاز به کار کرد و به نمایشنامه خوانی پرداخت.

 آرش آبسالان مدیریت این برنامه را که در کافه تریای تئاتر شهر برگزار می‌شد بر عهده داشت.

در عصری با نمایش، خیلی‌ها نمایشنامه‌های خود یا دیگر نویسندگان را خواندند. از این جمله می‌توان به بهزاد مرتضوی اشاره کرد که جایزه پر‌مخاطب‌‌ترین نمایشنامه خوانی و برترین نمایشنامه را به خاطر نمایش آدم‌های خیس، نوشته امید سهرابی در برنامه عصری با نمایش از آن خود کرد.

 او که پس از برنامه عصری با نمایش نیز به نوعی برنامه نمایشنامه‌خوانی را ادامه داد، درباره نمایشنامه‌خوانی می‌گوید: « نمایشنامه‌خوانی دستورالعمل مدونی ندارد و ممکن است در هر کشوری با اهداف خاصی اجرا شود. پیدایش این سبک از ارائه نمایشنامه‌ها با این هدف اتفاق افتاد که نمایشنامه‌نویسان آثار جدیدشان را معرفی کنند و یا نویسندگان تازه‌کاری که هنوز جایگاهی درمیان نمایشنامه‌نویسان و کارگردانان تئاتر ندارند، آثارشان را معرفی کنند و به معرض داوری و قضاوت بگذارند. به همین دلیل در هر دوره‌ای و در هر کشوری ممکن است نمایشنامه‌خوانی به شکلی متفاوت اجرا شود.»

مرتضوی بعدها در برنامه‌های نمایشنامه‌خوانی که در کافه تیتر برگزار می‌کرد، از نویسندگان می خواست که خودشان به تنهایی و بدون حضور کارگردان نمایشنامه را بخوانند. در انواع نمایشنامه‌خوانی ممکن است کارگردان وجود داشته باشد، یا نداشته باشد. بازیگری در کار باشد یا نباشد، بازیگران فقط دیالوگ‌ها را اجرا کنند یا اینکه میزانسن داشته باشند، ممکن است علاوه بر میزانسن حتی گریم و لباس هم داشته باشند.

 مرتضوی درباره این مسئله می‌گوید: «من در برنامه‌های نمایشنامه‌خوانی از نویسندگان می خواستم که خودشان به تنهایی نمایشنامه‌خوانی کنند.

چون ما در کشورمان کمتر از تعداد انگشتان دست، سالن نمایش داریم و به تبع آن امکان اجرا. شاید اگر یک پاریسی با 1200 سالن نمایش بخواهد نمایشنامه‌خوانی داشته باشد، هدف دیگری دنبال می‌کند اما برای ما این مهم است که این همه فارغ التحصیل نمایشنامه‌نویسی امکانی برای بروز توانایی‌ها و استعدادهایشان داشته‌باشند.

با توجه به مشکلات اجرای نمایش در کشور ما نمایشنامه‌خوانی بهترین امکان برای اعلام حضور است.»

فقط یک گام

حرکتی که تئاتر شهر در زمینه نمایشنامه‌خوانی آغاز کرد، خیلی ادامه پیدا نکرد و بعد از حدود 3 سال به دست فراموشی سپرده شد، اما برنامه‌ عصری با نمایش بهانه‌ای شد برای شروع برنامه‌های نمایشنامه‌خوانی در خانه هنرمندان، خانه تئاتر، تالار مولوی و مجموعه تفریحی نیاوران.

دوره‌ای بود که جشنواره نمایشنامه‌خوانی هم در کشور داشتیم و بهترین نمایشنامه خوانی‌ها می توانستند یک ماه اجرای عمومی صحنه‌ای بگیرند.

نمایشنامه خوانی به جشنواره فجر هم راه یافت و چنان جایگاهی پیدا کرد که توزیع فرم نظر خواهی و انتخاب تماشاگران برتر از بخش های اصلی و همیشگی آنها بود.

خیلی از تماشاگران نمایشنامه‌خوانی، تماشاگرانی همیشگی و به قولی پر و پا قرص بودند و خیلی از کارگردانان حرفه‌ای و مطرح تئاتر هم به نمایشنامه‌خوانی توجه نشان دادند و آثار خودشان یا نمایش‌های مورد علاقه‌شان را در برنامه‌های نمایشنامه‌خوانی اجرا کردند.

از این جمله می‌توان به نمایشنامه‌خوانی هما روستا اشاره کرد. او که نمایش سانتاکروز را نمایشنامه‌خوانی کرده‌است درباره نمایشنامه‌خوانی و تفاوت‌های آن با اجرای نمایش می‌گوید:
« نمایشنامه‌خوانی خواندن متن نمایشی به ترتیبی است که لحن و بیان، به نمایش جان بدهد و آن را از حالت ادبی صرف در آورد.  نمایشنامه‌خوانی چیزی بین نمایشنامه و تئاتر است.وقتی شما یک نمایشنامه را می‌خوانید هنوز تئاتر نیست، ادبیات است و مثل این است که شما یک رمان را خوانده‌اید اما وقتی شاهد یک نمایشنامه خوانی هستید، با متنی روبه رو می‌شوید که جان نمایش را دارد. نمایشنامه خوانی یک گام مانده به حرکت است.نمایشنامه‌خوانی متن را زنده می‌کند، کمک می‌کند مخاطب نقش‌ها را لمس کند و با آن ارتباط بگیرد.»

روستا درباره کاربردهای دیگر نمایشنامه‌خوانی می‌گوید: « یکی از کاربردهایش می‌تواند معرفی آثار جدید نمایشنامه نویسان باشد یا نمایشنامه‌نویسان جدید را به اهالی تئاتر معرفی کند. از طرفی اجرای برخی نمایشنامه‌های کلاسیک که لازم است در هر عصری مردم با آنها اشنا شود، به این روش میسر است.

به عنوان مثال اجرای نمایش هملت، دنگ و فنگ زیادی دارد اما می توان آن را نمایشنامه خوانی کرد. به این ترتیب مخاطبان تازه تئاتر با هملت آشنا می‌شود و از دیدنش لذت می‌برند و از طرفی مشکلات اجرایی هم ندارد.»

هما روستا از پیشکسوتانی است که سوابقش در حوزه تئاتر آنقدر هست که هر وقت بخواهد نمایشی را بدون مخالف به صحنه ببرد، اما کمبودها و مشکلات تئاتر ما سبب شده او هم به این شیوه روی کند؛ مخصوصا اینکه هزینه‌های نمایشنامه‌خوانی اصلا با هزینه‌های نمایش قابل مقایسه نیست.

تداوم حرکت

انگار نمایشنامه‌خوانی یک میان‌بر است. میان‌بری برای رسیدن به مقصود بدون صرف زمان و هزینه و البته دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بسیار اجرای نمایش روی صحنه.

مایشنامه‌خوانی ضمن اینکه امکانات قابل توجهی در اختیار هنرمندان و نویسندگان تئاتر قرار می دهد تا همواره در عرصه باشند و مخاطبان خود را حفظ کنند، فرصتی فراهم می‌کند برای آشنایی بیشتر مردم با هنر نمایش و دمیدن به تنور تئاتر ایران.

 اما این امکان تا کنون بالقوه مانده و هیچ معلوم نیست در آینده هم بالفعل در‌آید یا نه. حالا که کمبود سالن‌های نمایش بیشتر از هر زمان دیگری تئاتری‌ها را با مشکل مواجه کرده، نمایشنامه خوانی می‌تواند فرصت خوبی باشد برای داغ ماندن این تنور.

کد خبر 34697

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز