روزنامه اعتماد در ستون سرمقالهاش با تيتر« تهديد اجتماعي يا تهديد خارجي» نوشت:
آقاي وزير كشور چند روز پيش درباره موضوع مهمي كه كشور را تهديد ميكند به مسائل اجتماعي پرداخت و چنين گفت: «نگران تهديدات خارجي نيستيم، بلكه تهديد اصلي در امور داخلي است.» شايد اين نخستين بار باشد كه يكي از مسوولان كشوري به اين صراحت از اهميت تهديدات داخلي سخن به ميان ميآورد. واقعيت اين است كه بايد از اين ديدگاه دفاع كرد. تهديدات خارجي هرچند هم گسترده و مهم باشند كه هستند ولي با تهديدات اجتماعي خيلي فرق ميكنند. بدترين تهديد ايران جنگ تحميلي و رژيم صدام حسين بود. ولي آن تهديد را ميتوانستيم با مقاومت و حتي در صورت نياز با پذيرش قطعنامه رفع كنيم. بعدها نيز مساله تحريمها و تهديد نظامي به عنوان يك خطر جدي مطرح شد. اينها كمابيش قابل حل است، همانطور كه از طريق برجام چنين هدفي محقق شد. در واقع با طرف خارجي ميتوان گفتوگو كرد، معامله و تفاهم كرد و مشكلات را تخفيف داد. حتي ممكن است موضوعي كه امروز تهديد محسوب ميشود مدت كوتاهي ديگر به نقطه مقابل تبديل شود و برعكس. براي مثال حمله امريكا به عراق ماهيت تهديد رژيم صدام را براي ايران دگرگون كرد. كافي است كه يك اتفاق بيفتد و مسائل به كلي تغيير كند. در حالي كه تهديدات اجتماعي از جنس ديگري هستند. اين تهديدات اتفاقي نيستند، بلكه روندي هستند. مثل طلاق، يك روند رو به رشد را طي ميكند.
لذا اگر از ابتدا اقدامي براي حل آنها نشود، به سرعت افزايش پيدا ميكنند و اگر افزايش يافت، بازگرداندن آنها كار بسيار سختي است اگر نگوييم نشدني است. تهديدات اجتماعي يك ويژگي خيلي مهمتري هم دارند و آن اثرات تراكمي و فزاينده آنها است. به عبارت ديگر وقتي يك مشكل يا انحراف اجتماعي پيش ميآيد، اين پديده داراي عوارض و تبعاتي است كه حتي با از ميان رفتن آن پديده اين عوارض به بقاي خود در جامعه ادامه ميدهد. تفاوت ديگر اين است كه با تهديد خارجي ميتوان گفتوگو كرد و از نظرات آن مطلع شد و حتي نظرات خود را به آنان منتقل كرد ولي تهديد اجتماعي يك پديده عام است و طرف مشخصي ندارد و دولت يا هر نهاد ديگري نميتوانند با آن مذاكره كند. به همين دليل مساله اجتماعي بسيار پيچيده و فهم آن مورد اختلاف است. به ويژه كساني كه نخواهند به واقعيت آن تن دهند به راحتي آن را ناديده ميگيرند و زير بار توصيف آن نميروند. مدتي پيش وزير كشور به نقل از مقام معظم رهبري گفت كه در مساله آسيبهاي اجتماعي 20 سال عقب هستيم. يكي از دلايل آن همين انكاري بود كه انجام ميداديم و به قول معروف هر جا مشكل بود ميگفتيم كه انشاءالله گربه است. اگر يك نفر از مسائل اجتماعي فيلم ميساخت متهم به سياهنمايي ميشد.
اگر نشريه يا روزنامهاي به موضوع ميپرداخت، ميگفتند براي بيگانگان خوراك درست ميكنند!! كمكم طرح مسائل اجتماعي به تابو تبديل شد. حتي در دولت پيش جلوي برگزاري سمينار در اين زمينه را گرفتند. در مقابل تهديدات خارجي تا دلتان بخواهد برجسته ميشود و به تيتر مطبوعات تبديل ميشود و هيچ محدوديتي هم در اين زمينه نيست، سهل است كه نشريات برجستهكننده آن جايزه هم ميگيرند. نكته بسيار مهمتر اينكه تهديدات خارجي متوليان خاص دارد و بودجههاي گوناگون و كلان به آنها اختصاص داده ميشود و بهطور معمول هر موضوعي كه متولي دارد، بودجه بيشتري هم كسب ميكند. ولي تهديدات اجتماعي فاقد چنين متولياني هستند. بهطور قطع ميتوان گفت كه گردش مالي ارزشمندي در اين زمينه نيست و رانتي هم در آن توزيع نميشود. به همين دليل هزينهاي كه صرف شناخت پديده طلاق يا قاچاق مواد مخدر يا حاشيهنشيني و امثال آن ميشود از كشيدن يك سيم خاردار مرزي كمتر است.
توجه كنيم كه مقصودمان از اين مقايسه كماهميت جلوه دادن تهديد خارجي نيست كه بسيار هم مهم است و بهطور طبيعي هم هزينههاي زيادي بايد صرف آن شود، بلكه هدف از اين مقايسه شكاف عظيمي است كه ميان توجه به اين دو تهديد وجود دارد، در حالي كه اهميت تهديد اجتماعي كمتر از تهديد خارجي نيست اگر بيشتر نباشد. اكنون ميتوان پرسيد كه پس چه بايد كرد؟ در درجه اول بايد امكان طرح مسائل اجتماعي فراهم شود. طرح مسائل اجتماعي به صورت شفاف در رسانهها، فيلم و دانشگاهها بايد طرح شوند. چند سال پيش در دولت قبلي برگزاري سمينار مسائل اجتماعي ايران را در آخرين لحظات مانع شدند ولي تا دلتان بخواهد درباره انرژي هستهاي حرف زدند. در مرحله دوم بايد نهادهاي مدني و مردم در شناخت و ارايه راهحلها و نيز اجراي آن راهحلها فعال شوند. چون مساله اجتماعي با مردم و انسان سروكار دارد. در حالي كه تهديد خارجي با يك كشور ديگر در ارتباط است و افراد درگير در تهديد خارجي به صفت حقوقي با يكديگر گفتوگو ميكنند. در حالي كه اينجا افراد به صفت حقيقي هستند، يك معتاد، يك دزد، كسي كه خانوادهاش دچار ازهمگسيختگي شده، همه اينها يك انسان حقيقي هستند و برخورد با آنها فرق ميكند با وقتي كه دو ديپلمات از دو كشور گوناگون با يكديگر گفتوگو ميكنند. همچنين هرقدر در ارايه آمار و اطلاعات اجتماعي محدوديت ايجاد كنيم به همان ميزان نشان دادهايم كه دنبال حل مسائل اجتماعي نيستيم.
شفافيت ركن اصلي مبارزه با مسائل اجتماعي است. نمونه آن فساد است. تا وقتي شفافيت را به عنوان يك اصل نپذيريم ممكن نيست قدمي موثر در مبارزه با فساد برداشته شود. چرا بسياري از مسوولان با ديدن فيلم ناهنجاريهاي اجتماعي متاثر ميشوند؟ براي اينكه در گذشته امكان توليد و انتشار آنها نبوده و چون منتشر نميشد، آنان مطلع نميشدند و چون مطلع نميشدند گمان ميكردند كه مشكلي نيست، فقط وقتي كه مساله خيلي گسترده شد و امكان پوشاندن يا انكار آن نبوده، به يكباره از واقعيت مطلع ميشوند. اميدواريم موضع اخير وزير كشور و ساير مسوولان موجب تحرك بيشتري براي حل مسائل اجتماعي شود.
- توافق اوپک دستاوردی بزرگ برای تهران
سعید لیلاز . کارشناس اقتصادی در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:
توافق کشورهای اوپک در الجزایر برای کاهش تولید نفت و بهبود قیمتها، دستاوردهایی بسیار مهمتر از آنچه در ابعاد اقتصادی به آن توجه شده به همراه دارد. با آگاهی از رویکرد دو کشور ایران و عربستان در بازار نفت تا پیش از نشست الجزایر، با اطمینان میتوان گفت این یک توافق سیاسی و امنیتی مهم میان تهران و ریاض در سه سال گذشته و بعد از رویکارآمدن دولت یازدهم محسوب میشود. توافقی که با تدبیر نفتی دولت یازدهم و مقاومت سیاستهای نفتی ایران در یک سال اخیر به دست آمد. در حین مذاکرات هستهای و همچنین پس از امضای برجام، دیپلماسی انرژی وزارت نفت بهسرعت شرایط پیچیده و سخت بازگشت به بازار را دنبال کرد؛ این دیپلماسی با وجود کاهش قیمتها برای جلوگیری از ورود ایران به بازار، توانست تولید نفت کشور را همزمان با بازگرداندن مشتریان سنتی و جذب مشتریان جدید، به سطح قبل از تحریمها نزدیک کند. در نشست اوپک در الجزایر هم رایزنیهای ایران با رقبا موفقیت دیگری به همراه داشت و درحالیکه شروطی برای توافق از پیش اعلام شده بود، نبود محدودیت جدی برای ایران و قبول کاهش تولید از سوی عربستان و دیگر کشورها، از توافق یک رویداد مهم ساخت.
تا پیش از این، نفت مهمترین اسلحه برای فشارآوردن بر ایران در قبل و بعد از برجام با اهداف سیاسی بود؛ اما تغییر رویکرد ریاض به هر دلیل -که مهمترین آن شاید کاهش بودجه این کشور بوده- میتواند زمینهساز همکاریهای بیشتر باشد. ضمن آنکه باید پذیرفت رقابتهای ژئوپلیتیک ایران و عربستان به عنوان دو قدرت مهم در منطقه خاورمیانه، هیچگاه تمام نخواهد شد. بااینحال ایران یک پیروزی بزرگ سیاسی در نشست الجزایر به دست آورد که معجزه گفتوگو و دیپلماسی خوب ما در اوپک بوده است. حالا باید از این فرصت برای کاهش تنش میان دو کشور در عرصه سیاسی نیز بهره برد. این توافق علامت خوبی است برای کاهش لفاظیها و همچنین حرکت در مسیر منافع مشترک دو کشور که از حوزههایی مثل حج و برقراری روابط سیاسی برای توسعه آن میتوان استفاده کرد.
رقابت در اوپک از همان آغاز تأسیس این سازمان وجود داشته و نهتنها با انقلاب اسلامی و تغییر نظام سیاسی در ایران بهبود نیافت که اگر در ریاض هم تغییر سیاسی شکل بگیرد، باز هم تفاوتی نخواهد کرد؛ چراکه عمدتا این دو کشور در منطقه رقابتهای جدی و منافع متقابلی دارند؛ بنابراین توجه به مشترکات با کاهش محدودیتها و تنشها گام مهمی در تضمین منافع طرفین خواهد بود. اقدام اخیر اوپک که ناشی از انعطاف عربستان بود، سود درخور توجهی را عاید این کشور و همچنین دیگر کشورهای عضو و غیرعضو اوپک کرد. افزایش سهدلاری بهای نفت برای ایران در شرایط فعلی، افزایش درآمد روزانه هشت تا ١٠میلیون دلاری خواهد داشت -که درآمدی معادل فروش حدود ٢٠٠ هزار بشکه نفت در روز است- درآمد عربستان از این توافق نیز حدود ٣٠ میلیون دلار بیشتر در روز است. اين رقم معادل درآمد ٧٠٠ تا ٨٠٠ هزار بشکه نفت خام است؛ درحالیکه شاید کمتر از نصف این مقدار تعهد به کاهش تولید داده باشد.
بااینحال جنبه سیاسی و امنیتی توافق الجزایر بسیار بااهمیتتر از جنبه اقتصادیاش خواهد بود؛ چراکه نهتنها منافع دو طرف و دیگر کشورهای تولیدکننده نفت را به دنبال دارد، بلکه بهرهگرفتن از دستاوردهای سیاسی نشست اخیر میتواند برای کل منطقه حائز اهمیت باشد. ازاینرو اوپک نیز نقش مهمی را در همگرایی میان اعضا در همکاریهای بیشتر منطقهای بازی میکند. از سوی دیگر، از زمان بهرهگرفتن آمریکا از نفت شیل و کاهش وابستگی آنها به خاورمیانه و بهویژه نفت عربستان و همچنین بعد از رأی کنگره آمریکا به امکان شکایت از دولت عربستان درباره حادثه ١١ سپتامبر و سردی روابط ریاض و واشنگتن، رویکرد محافظهکارانه برخی کشورها در منطقه تشدید خواهد شد. بااینحال باید در نظر داشت جریانهای بسیاری در آمریکا، اسرائیل و حتی برخی کشورهای منطقه تقابل ایران و عربستان را ترجیح میدهند؛ از اینرو رویکرد دستگاه دیپلماسی ما باید به سمت تنشزدایی و کاهش جنگ لفظی و استفاده از این امتیاز عربستان برای بهبود روابط باشد و موفقیت در حوزه نفت را به دیگر حوزهها هم تعمیم داد. منافع آتی تهران و ریاض با همکاری تأمین خواهد شد و رقابت منفی این کشور تاکنون نهتنها پیروزی سیاسی نداشته که مشکلات اقتصادی تازهای را هم به وجود آورده است.
- «نفوذ جریانی» و جریان ضد دفاعی
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
1- رهبرمعظم انقلاب 4 آذر سال گذشته در دیدار فرماندهان گردانهای بسیج به تبیین موضوع نفوذ پرداختند و با بیان شاخصهای «نفوذ موردی و فردی » و « نفوذ جریانی» تاکید کردند: «نفوذ جریانی» از «نفوذ فردی و موردی» خطرناکتر است. خلاصه و جمعبندی سخنان حضرت آیتالله خامنهای در آن دیدار این بود که شبکه «نفوذ جریانی» با جذب افراد اثرگذار در جامعه و سیاست و همچنین تاثیرگذار در سرنوشت و آینده کشور، یک هدف جعلی و دروغین را به صورت گسترده مطرح میکنند تا باورها، آرمانها و نگاهها را تغییر دهند و کسانی که تحت دایره نفوذ آنها قرار گرفتهاند، آن جوری به مسئله نگاه کنند، که یک آمریکایی نگاه میکند و آن جوری عمل کنند، که مأمور سیا میخواهد.
2-یکی از شبکههای«نفوذ جریانی» که از واپسین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در کشور شکل گرفته «جریان ضددفاعی » است تا راه را برای تحقق اهداف دشمن میسر کند، که البته تاکنون نتوانسته است. نکته مهم در ناکام ماندن توطئههای این شبکه ضددفاعی، این است که از همان سال اول پیروزی انقلاب تاکنون، حضرت آیتالله خامنهای در مسئولیتهای مختلف نقش اصلی را داشتهاند و با اقتدار و مقاومت نقشههای این شبکه را نقش بر آب و خنثی کردند. نکته مهمتر در ایستادگی رهبرمعظم انقلاب در برابر این جریان نفوذی، موضع ثابت و لایتغیر ایشان است، به طوری که هم در سال 58 آگاهان جریان نفوذی ضد دفاعی در کشور را خائن خواندند و هم در سال95 آنها را خیانتکار معرفی کردند.
3- «جریان نفوذی ضد دفاعی » در اولین قدم، پس از بيعت تاريخي نوزدهم بهمن 57 همافران با امام(ره)، ابتدا بحث انحلال ارتش را با این ادعا که طاغوتی است، مطرح کردند، اما با شجاعت، دورانديشي و واکنش قاطع حضرت آيتالله خامنهاي بعنوان نماينده تامالاختيارحضرت امام(ره) در شوراي عالي دفاع روبهرو شدند. بعدها حضرت امام(ره) ارتش را ارتش الهی خواندند و تاکید کردند : «در قدم اول آنهایی که تابع سیاستهای خارجی هستند... میخواستند ارتش را نابود کنند و این قدرت را از ایران بگیرند تا صدام بیاید هرجا دلشان میخواهد!... ارتش را با کمال قدرت حفظ میکنیم.» (صحیفه امام، ج۱۴، ص ۴۴۲).
4-بعد از ناکامی در قدم اول، «جریان نفوذی ضد دفاعی » در قدم بعدی در سال 58 که آمریکا از یک سو در پشت پرده در حال زمینهسازی و تحریک صدام برای تحمیل جنگ هشت ساله علیه ملت ایران بود و از سوی دیگر قصد داشت ملت ایران را از قدرت دفاعی تهی کند، تا با تحمیل جنگ به اهداف خود، که همانا فتح سه روزه و یک هفتهای تهران بود، برسد، عدهای را در داخل کشور اجیر کرده بود تا از سر دلسوزی! بگویند ملت ایران نیاز به هواپیماهای اف 14 خریداری شده در زمان پهلوی ندارد و باید آنها را به آمریکا پس داد و پولش را بگیریم و صرف سازندگی کشور کنیم.! آن زمان نیز حضرت آیتالله خامنهای که معاون وزیر دفاع در امور انقلاب و عضو شورای انقلاب بودند، در نخستین و شدیدترین واکنش جلوی این اقدام خیانت بار ایستادند و تاکید کردند: «با فروش هواپیماهای اف14قدرت هوایی ارتش ایران را در مهمترین منطقه استراتژیک دنیا تا حد «فلج» ضربه پذیر میکنیم.».« بههیچ وجه جایز نمیدانیم از قدرت دفاعی غافل بمانیم» ( 14 و 26 مرداد 58). رهبرمعظم انقلاب بعدها در اسفند 62 از دوگانگی و مواضع متناقض این جماعت نیز پرده برداشتند: « حالا کى مىگفت که ما اف۱۴ آمریکایی مىخواهیم چکار کنیم؟ آنهائى که با برژینسکى ملاقات مىکردند!... گفتم هر کس اسم این کار را بیاورد خائن است، فهمیدند که نمىشود این کار را کرد... امروز کسى شک نمىکند که آگاهانشان خیانت کردند»
5- در گام سوم، پنج روز بعد از کودتای نوژه در 18 تیرماه 59 «جریان نفوذی ضد دفاعی»درصحن علنی مجلس شورای اسلامی با فضاسازیهای رسانههای بیگانه و نظام استکباری باز در لباس دلسوزی! به طور رسمی خواستار انحلال تیپ ویژه12هزار نفری نوهد یا «کلاه سبزها» که از زبدهترین نیروهای ارتش بودند، شدند:« راجع به نیروهای مخصوص ارتش(نوهد) بارها به مسئولین پیشنهاد شده که این نیرو را منحل کنند و اینها خطرناک هستند»! (... نماینده وقت مجلس -جلسه ۲۳ تیر ۵۹). اما این تلاش با واکنش تند و انقلابی حضرت آیتالله خامنهای و شهید دکتر چمران، وزیر وقت دفاع عقیم ماند و مجلس نیز با رد طرح این جریان نفوذی، توطئه آنها را خنثی کرد.
6- اقدامات ضد دفاعی «شبکه نفوذ جریانی» با محوریت بنیصدر در ابتدای جنگ هم حدیث مفصل دیگری است که شرحش خارج از حوصله این مطلب است.
7-«جریان نفوذی ضد دفاعی» پس از ناکامی در انحلال یا تضعیف ارتش و جبهههای جنگ در گام بعدی به سراغ سپاه میروند که تاکنون سپاه سیبل شبکه «جریان نفوذی ضد دفاعی » است. این شبکه در بحبوحه جنگ زمزمه انحلال تیپها و لشکرهای سپاه را با موج تبلیغاتی رسانههای بیگانه در داخل کشور مطرح کردند که بر روحیه رزمندگان در جبهههای جنگ تاثیر منفی گذاشت، اما با تیزبینی به موقع حضرت امام ره جلوی این حرکت خیانت آمیز گرفته شد و بنیانگذار جمهوری اسلامی در26 شهریور64 در حکمی به فرمانده وقت سپاه ماموریت دادند:« هرچه سریعتر سپاه پاسداران را مجهز به نیروهای زمینی، هوایی، دریایی قوی نمائید، تا با همکاری و هماهنگی ارتش جمهوری اسلامی از مرزهای کشور حفاظت نمایند.» جریان نفوذی با ترغیب یکی از مسئولان ابتدا با انتشار این حکم امام ره مخالفت و از پخش آن در صدا و سیما جلوگیری کردند.«حاج احمد آقا در تماس تلفنی باحقیر(فرمانده وقت سپاه)گفتند آقای...با انتشار و علنی شدن این حکم مخالفاند» .اما باز با نهیب حضرت امام ره مواجه شدند و رهبر کبیر انقلاب با قاطعیت فرمودند: «حکم را منتشر کنید». بعد از این ناکامی برخی از اعضای جریان ضد دفاعی که در برخی از مناصب دولتی نفوذ و مسئولیتها را اشغال کرده بودند، از دادن امکانات به سپاه امتناع کردند که با دستور حضرت آیتالله خامنهای به عنوان رئیسجمهورهمه نهادها و دستگاههای مسئول موظف به همکاری با سپاه شدند.
8- در سالها بعد نیز این «جریان نفوذی ضد دفاعی» در جلسات خصوصی و عمومی و در روابط پشت پرده خود با بیگانگان از جمله در ماجرای مک فارلین و همچنین نامه نوشتن رئیس دولت اصلاحات به رئیسجمهور آمریکا از چگونگی دست برداشتن از مقاومت در منطقه و محدودیت نیروهای مسلح در داخل سخن بسیار گفتند و از طریق رسانههای داخلی و خارجی قدرت دفاعی کشور را تحت فشار قرار دادند.چنانچه یکی از افراد تحت تاثیر این جریان در خاطراتش ذکر کرده: « آقای ... آمد و راجع به طرح ادغام نیروهای زمینی ارتش و سپاه مذاکره کردیم، وحدت نظر داشتیم » (پایان دفاع آغاز بازسازی صفحه 244).«تعدد مراکز نظامی مضر است» (3 فروردین 65). براساس همین اظهارنظرها و برخی هماهنگیهای پشت پرده با دشمنان و دادن اطلاعات محرمانه کشور به خزانهداری آمریکا توسط عناصر و نزدیکان «جریان نفوذی ضد دفاعی» بود که بعد از فتنه سال 88 شدیدترین تحریمهای اقتصادی و نظامی آمریکا علیه ملت ایران اعمال شد.
9- اما این جریان با مذاکرات هستهای، وقت را غنیمت شمرده و با فریب دادن برخی مسئولان و در سایه برجام و FATF و همزمان با تشدید تحریمهای موشکی، بدنبال برجام 2 و 3 و ... و درصدد القاء این مطلب به مردم هستند که اگر پیشرفت میخواهید باید مراکز تامینکننده امنیت خود را تعطیل کنید !. ابتدا در قانون بودجه کل کشور در سال گذشته و امسال، بودجه نیروهای مسلح و مراکز دفاعی کشور را کاهش دادند که تا حدودی با هوشیاری مجلس ناکام ماندند. سپس اواخر سال گذشته همصدا با رسانههای نظام سلطه مدعی شدند که « دنیای فردا، دنیای گفتمان است، نه دنیای موشک» که با عتاب و هشدار رهبرمعظم انقلاب در 11 فروردین 95 مجبور به عقب نشینی تاکتیکی شدند: «اینکه بعضیها بیایند بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست، این حرف اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است». یکی از مسئولان تحریک شده توسط این جریان بعداز این عقب نشینی تاکتیکی ، 30مرداد 95مجدد در اجلاس مدیران و روسای آموزش و پرورش مدعی لزوم الگو گرفتن از کشورهایی همچون ژاپن و آلمان برای کنار گذاشتن توان نظامی، جهت رسیدن به پیشرفت شدند.! این بار نیز رهبرانقلاب در دیدار فرماندهان سپاه در28 شهریور 95 با اشاره به این اظهارنظرها تأکید کردند:« اگر چنین سخنانی واقعاً بیان شده باشد، حرف غلطی است و هیچ عاقلی نیروی دفاعی خود را کنار نمیگذارد، باید قدرت دفاعی کشور را روزبه روز استحکام بخشید».
10- اما چرا شناخت این شبکه «نفوذ جریانی» و اهدافش برای ملت ایران مهم است؟ به چند دلیل : اولاً باید با هوشیاری و بصیرت درباره آن تامل کنیم و بدانیم که علت همه تحریمهای نظامی و اقتصادی و فشارهای سیاسی از اول انقلاب تاکنون چیست و چه کسانی و جریانی در نهان و آشکار برای اعمال این تحریمها و فشارها با دشمنان ملت ایران همکاری و مذاکره میکنند؟و فریب سخنان فریبنده آنها را نخوریم . ثانیاً بدانیم مواضع این جریان پیام روشنی برای دشمن است تا با پشت گرمی، اقدامات خصمانه خود علیه ملت ایران را تشدید کند، چنانچه تاکنون کرده است. ثالثاً بدانیم مواضع این جریان موجب تحریک دشمن برای اقدام احتمالی نظامی علیه ملت ایران میشود، علیرغم اینکه ادعا میکنند ما میخواهیم سایه جنگ را از سر ملت ایران دور کنیم!. رابعاً بدانیم جریان نفوذی قصد دارند با طرح چنین مسائلی و فضاسازیهای کاذب ملت و مسئولان را از اولویت اصلی کشور که همانا پیشرفت و حل مشکلات اقتصادی مردم است، باز دارند. خامساً بدانیم جماعت نفوذی در شرایط کنونی تلاش دارد با مشغول کردن فضای سیاسی کشور به چنین اظهارنظرهای شاذ، وعدههای عمل نشده دولتمردان، حقوقهای نجومی، فسادهای مدیران فرتوت، قراردادهای نفتی پرابهام و تعهدات داده شده به FATF ، ضعف خود در ایستادگی در مقابل تهدیدات و یاوه گویی دشمنان و وادادگی در برابر آمریکا .... را تحتالشعاع قرار دهند و به فراموشی بسپارند و به فعالیت خود ادامه دهند.
- همگامی مدیران با هنرمندان
محمود عزیزیرئیس هیأت مدیره مؤسسه هنرمندان پیشکسوت در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:
نمایشگاه «هنر تدبیر» نمایشگاه مهمی است، اتفاق مهمی که هم اصل آن مهم است و هم افتتاحیه آن؛ افتتاحیهای که مسئولان رده بالای دولت در آن حاضر بودند و همگام با هنرمندان به این آیین
با شکوه آمدند. برای هنرمندان مایه خشنودی است که آقای اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری و شخص محترم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر مدیران در افتتاحیه این نمایشگاه حضور داشتند؛ نه تنها به این نمایشگاه آمدند که به مطالبات هنرمندان گوش فرا دادند و با آنان همقدم شدند. در حقیقت این رویداد یک گفتمان دوسویه بود بین هنرمندان و مسئولان در نمایشگاهی که محورش دستاوردهای سه ساله دولت تدبیر و امید بود آن هم با هنر عکس. صحبتها حکایت از اهداف بلند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جهت رفع مشکلات اصحاب فرهنگ وهنر داشت و مشکلاتی که در این سه سال دولت با آن دست و پنجه نرم کرده است. بسیاری از مشکلات ما هنرمندان به کوشش دولت رفع شده بود مشکلاتی که گاه دولت مجبور میشد انرژیاش را صرف تلطیف کردن فضا کند. فضایی که باعث و بانیاش گاه دلواپسان بودند و گاه فشارهای برخی نهادها. وقتی هنرمندان واصحاب فرهنگ سخنان وزیر ارشاد و تلاشهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در جهت رفع مشکلاتشان شنیدند بسیار قانع شدند. اما هنوز ما هنرمندان با مشکلاتی مواجهیم و مطالباتی داریم که امیدواریم با چاره اندیشی و سیاست های دولت مرتفع شود. با آقای جنتی در برنامه دیروز خیلی صحبت کردیم و این مایه دلگرمی اصحاب فرهنگ وهنر است. حتی درباره اقدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره رونمایی خودرو در تالار وحدت صحبت شد. وقتی برخی رسانهها مطالبی در مورد رونمایی خودرویی در تالار وحدت منتشر کردند و آن را اقدامی عجیب توصیف کردند! باید گفت اصلاً عجیب نیست. تالار وحدت برای برگزاری کنسرت سمفونی و ارکستر ملی و سایر اجراهای هنری هزینه میخواهد و اعتبار و سهمی که دولت برای تالار وحدت گذاشته است جوابگوی نیازهای تالار وحدت نیست.
اتفاقاً این نشان از سیاست خوب دولت در حوزه اقتصاد فرهنگ و هنر دارد و در خیلی از کشورهای دنیا برای تأمین هزینههای فرهنگ و هنر از این دست کارها انجام میشود. به هر حال دولت به خاطر تنگناهای اقتصادی باید چنین کارهایی انجام دهد. این مورد هم از جمله مواردی بود که در جمع هنرمندان با وزیرمحترم ارشاد مطرح شد. باز هم تأکید میکنم نمایشگاه «هنر تدبیر» به نظر اتفاق بسیار خوشایندی است.
از این نمایشگاه میتوان به این مهم رسید که دولت به خاطر مشکلات و تنگناهای اقتصادی نتوانسته به همه برنامههای پیشنهادیاش جامه عمل بپوشاند. اما وقتی به عملکرد دولت در این سه سال به طور کلی نگاه کنیم میبینیم دولت در همه عرصهها زحمت بسیاری کشیده و تنها مشکل همان هزینههای بالای بخش فرهنگ وهنر است.هزینههایی که پس از سالها تحریم هنوز گریبانگیر دولت است. امیدوارم باز هم چنین فرصتهایی برای ما هنرمندان رخ دهد تا مسئولان بتوانند در حوزه فرهنگ و هنر هم دستاوردهایشان را نشان دهند و هم ما هنرمندان بتوانیم مطالباتمان را رو در رو با دولت مطرح کنیم.
نظر شما