هنرمندی که تفاوتی نمیکند او را نقاش بدانیم یا طراح یا تصویرگر، چرا که او تنها میخواهد زندگی کند و روزگار بگذراند؛
به همین خاطر اگر چه مطابق معیارهای جشنوارههای گوناگون تصویرگری، رفتار میکند اما ضوابط هر جشنوارهای را هم در نظر میگیرد و هیچ واهمهای ندارد از این که او را «تصویرگر جشنوارهای» بنامند؛
حتی فکر میکند اگر کسی پیدا شود و از او حمایت کند شاید به دنبال تصویرگری نرود و زمان خود را به پویانمایی اختصاص دهد. همان رشتهای که دوستش دارد اما احساس میکند، امکان کار در آن کم است.
فرشید شفیعی، تصویرگر کودک و نوجوان در سال 1347 به دنیا آمده. درس خوانده سربازی رفته و پس از آن وارد دانشگاه شده و دوره کارشناسی را در رشته گرافیک و کارشناسی ارشد را در رشته پویانمایی گذرانده است.
پیدایش نخستین ناشری بوده که تصویر او را منتشر کرده است و «شباویز» ناشری است که این روزها بیشترین آثار شفیعی را در قالب کتاب منتشر میکند. شفیعی همچنین 4 فیلم کوتاه ساخته و چند نمایشگاه نقاشی برگزار کرده؛
امسال نیز، سیب زرین براتیسلاوا را به خاطر2کتاب «زربال» اثر فریده خلعتبری و «پیوند» اثر جمالالدین اکرمی از آن خود کرده است؛ جایزهای که 30 سال پیش به استاد فرشید مثقالی تعلق گرفته بود.
شفیعی، جشنواره براتیسلاوا را یکی از معتبرترین و حرفهای ترین جشنوارههای تصویرگری دنیا میداند و بر این باور است که این اعتبار به نظم در استمرار این جشنواره برمیگردد به گونهای که چشمان دنیا به این جشنواره دوخته شده است.
جشنواره براتیسلاوا، هر 2 سال یکبار در شهری به همین نام که پایتخت اسلواکی هست برگزار میشود و در دنیای سینما میتوان آن را با کن مقایسه کرد، زیرا جنبه فرهنگی آن بر بعد تجاری و اقتصادیاش میچربد.
شفیعی، براتیسلاوا را در درجه نخست، جشنواره حرفهای میداند و میگوید: تصویرهایی که در این جشنواره در بوته داوری قرار میگیرند باید به صورت کتاب منتشر شده و در بازار موجود باشند و کسانی که تنها به کتابسازی پرداخته باشند و آثار خود را روانه بازار نکرده باشند، همچون افرادی که دوپینگ کردهاند، کنار گذاشته میشوند.
او هنری بودن را یکی دیگری از معیارهای لازم برای آثار برگزیده برمیشمرد و میافزاید: تصویرگران باید خلاقیت و نگاهی نوبه فضای داستانی و تصویرسازی داشته باشند و از سبک و سیاق ویژه خود پیروی کنند.
همچنین این جشنواره بر آن است تا به رشد فرهنگی جوامع کمک کند نه صرفاً منابع اقتصادی آنان.
فرشید شفیعی در پاسخ به این که آیا به «تصویرگری جشنوارهای» و این که تصویرگران در حال طی کردن مسیری هستند که سالها پیش پارهای سینماگران پیمودهاند باور دارد و خود اینگونه رفتار میکند یا نه، میگوید: من، خود را با معیارهای جشنوارههای مختلف چون براتیسلاوا، نوما و بولونیا سازگار میکنم. البته رعایت معیارهای جشنوارهای به این معنی نیست که سطح کار خود را پایین میآورم یا جوری تصویرگری میکنم که به مذاق آنها خوش بیاید، بلکه به تصویر کردن مواردی میپردازدم که آنها فکرش را هم نمیکنند، هر چند به جرأت میتوانم بگویم که برنده شدن در جشنوارههای مختلف، اعتباری به کار من میبخشد که با کمک آن بهتر و راحتتر کار میکنم و اثر خود را به اثبات میرسانم.
تصویرگر کتاب «پیوند» در جواب این که هنرجویان تصویرگری بیش از کودکان با تصاویر کتابهای منتشر شده در حوزه کودک و نوجوان ارتباط میگیرند، بیان میکند؛ احساسات انسانی مشترک است، اگر چه شاید دلیل این مسئله به بلوغ دیرهنگام ایرانیان برمیگردد، زیرا بچهها زمانی بزرگ میشوند که تجربه کنند و تصاویر خوب ببینند و در کشور ما فضاهای دیدن و تجربه کردن محدود است.