شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۰
۰ نفر

همشهری دو - شیدا اعتماد: خانه کودکی‌ها هنوز سرجایش بود. حتی کنار خانه همسایه که ایستادم، ستون‌های باریک فلزی را دیدم که سقف ایوان را نگه داشته بود و یاد باغچه بزرگی افتادم که آنجا داشتیم.

اطلسی

به اطلسي‌هاي همسايه در حياط پايين فكر كردم با اينكه مي‌ديدم كه در حياط اتاقكي ساخته‌اند و ديگر باغچه‌اي براي كاشتن باقي نمانده است.

نماي اصلي و سمت خيابان را با كامپوزيت آلومينيمي پوشانده بودند. ديگر اثري از سنگ‌هاي خاكستري و شيشه‌هاي رنگي نبود. ديگر كودكي‌هاي من، در چوبي بزرگ را باز نمي‌كرد. به خيابان باريك كه آن وقت‌ها اينقدر هم باريك نبود، قدم نمي‌گذاشت و جست‌وخيز‌كنان رو به ميدان بزرگ نمي‌رفت.

با اينكه مي‌دانستم اين بلا را سر خانه آورده‌اند باز هم دلم شكست. انگار كسي خاطره‌هاي مرا در پوششي مصنوعي پيچيده‌بود و از سايه‌هاي رنگي و گلدان‌هاي شمعداني تهي‌اش كرده بود. انگار ديگر تمام دنيايم، آرزوي داشتن عروسكي با چشم‌هاي آبي درشت نبود.

به خيابان اصلي كه برگشتم، پليس داشت ماشينم را جريمه مي‌كرد. زير تابلوي «توقف مطلقا ممنوع» ايستاده بودم. ديدن خانه كودكي‌ها آنقدر حواسم را پرت كرده بود كه تابلو را نديده بودم. به پليس گفتم كه من اينجا بزرگ شده‌ام و آن موقع اينجا هنوز خانه بود. گفتم كه يك‌بار من و برادرم تمام كاغذ‌ديواري‌هاي سرتاسر خانه را با يك خودكار آبي و يك خودكار قرمز نقاشي كرديم. پليس داشت با تعجب نگاهم مي‌كرد؛ به زني كه روبه‌روي ديوارهاي خاكستري ايستاده بود و از خاطره‌اي ناموجود در گذشته‌هاي دور حرف مي‌زد.

با برگه جريمه در دستم، پايين پنجره‌هاي مربع شكل ايستادم و يادم آمد كه قدم كوتاه بود و نمي‌توانستم كوچه را ببينم و هميشه فكر مي‌كردم چرا اين پنجره‌ها را اينقدر بالا گذاشته‌اند. يادم آمد نزديك ديوار كه مي‌ايستادم آسمان را مي‌ديدم كه تاريك و تاريك‌تر مي‌شد و چشم‌هايم خيره به ساعت مي‌ماند تا پدر به خانه برگردد. يادم آمد پارتيشن چوبي وسط خانه بلندترين ديوار دنيا بود و آنجا امن‌ترين نقطه تمام دنيا، با اينكه آن وقت‌ها جنگ بود و از آسمان آتش و بمب مي‌باريد.

به ديوار تكيه دادم و فكر كردم خاطره‌هايم زير پانل‌هاي خاك گرفته گم شده‌اند و من ديگر هيچ وقت هفت ساله نخواهم شد حتي اگر تمام عروسك‌هاي چشم‌آبي شهر مال من باشد.

کد خبر 350895

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha