مسئول کتابخانه توبیخم کرد!
انگار نه انگار که شاعر هستم!
- رباعی سوم
آقای کتابدار! اینقدر به من
هشدار نده که ساکت و حرف نزن!
من غرق مطالعات علمی هستم
چون مخترعی بزرگ هستم بعداً!
- رباعی دوم
بیهوده چرا تن به شکایت بدهید؟
خود را به روال بنده عادت بدهید
غیر از دو سه جلد سهم معمول، به من
هر قدر که خواستم امانت بدهید!
- رباعی چهارم
آقای کتابدار با اخمی ریز
زد با ته خودکار دوباره بر میز
میز بغلی! خدا به دادت برسد
وقتی بشود کاسهی صبرش لبریز
نظر شما