خاقانی یکی از سردمداران ستیز با فلسفه و فلاسفه در قرن ششم است و شاید بتوان گفت که در تاریخ ادبیات ایران از این حیث بینظیر است.
در میان اشعار شاعران کلاسیک فارسی، یکی از قصاید خاقانی با مطلع «چشم بر پردهی امل منهید/جرم بر کردهی ازل منهید» در فلسفه ستیزی جایگاه ویژای دارد و تاکید میکند که فلسفه در سخن میامیزید. خاقانی در قصاید دیگرش نیز به فلسفه و فیلسوفان تاخته است. چرا خاقانی با فلسفه و فیلسوفان خصومت دارد؟ آیا تاویل و برداشت او از فلسفه با روزگار ما تفاوت دارد؟ چه عواملی باعث دشمنی او با فلسفه شده است؟ غزالی تا چه حد بر فلسفهستیزی خاقانی موثر بوده است؟
چهلمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی خاقانی در روز چهارشنبه ۲۶ آبان ساعت ۱۶:۳۰ به بررسی فلسفه از نگاه خاقانی اختصاص دارد که با سخنرانی دکتر اصغر دادبه در مرکز فرهنگی شهر کتاب، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمد قصیر(بخارست)، نبش کوچه سوم برگزار میشود و ورود برای علاقهمندان آزاد است.
نظر شما