سه‌شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶ - ۰۹:۵۷
۰ نفر

مارگریت شاه نظریان: گفت‌وگو با «مهین‌صدری»، نویسنده و بازیگر نمایش «کوراتت».

تالار مولوی تا چندی پیش میزبان نمایش«کوارتت» بود. «کوارتت» در کارنامه کارگردان جوان آن امیررضا کوهستانی جایگاهی خاص دارد و در عین حال همان سبک و شیوه همیشگی کوهستانی در پرداختن به کارنمای قبلی‌اش در «کوارتت» نیز دیده می‌شود.

در «کوارتت» چهار  تک‌گویی را شاهد هستیم 2 نفر قتلی را انجام داده‌اند و آن 2 نفر دیگر نیز به نوعی درگیر این قتل می‌شوند.

به بهانه کوارتت   با مهین صدری که هم به عنوان نویسنده وهم  به عنوان  بازیگر در نمایش حضور داشت به گفت‌وگو نشستیم.

  • چرا «کوارتت»؟

در نمایشنامه 4شخصیت محوری داریم که هر کدام از آن‌ها با توجه به مونولوگ‌هایی که دارند انگار در حال نواختن سازی جداگانه هستند. یکی ویولون است و...

  • مثلا کدام شخصیت؟

 شخصیت نگار با بازی باران کوثری یا فتح‌اله با بازی آتیلا پسیانی به نظر می‌آید شخصیت او ویولون‌سل است.

  • تاثیر این شخصیت‌ها و انواع ارتباط‌شان روی طراحی صحنه چه تاثیر داشته و اصلا به این فکر کردید که شاید تماشاگر این نوع طراحی صحنه را نپسندد؟

ایده و فکر که در زمینه طراحی صحنه در «کوارتت» می‌بینید از مدت‌ها پیش در ذهن امیررضا کوهستانی به عنوان کارگردان بوده اینکه 4نفر و هر کدام در مواجهه با بخشی از تماشاگران صحبت کنند و درعین حال که ارتباط کلی نیز حفظ شود.

  • یعنی همان قضیه 4  تا تلویزیون که ما در عین حال هم به شکل خاصی بر داستان اشراف داشته باشیم و در عین حال روح محلی فضا نیز حفظ شود.

بله. در این طراحی همه چیز وجهی شخصیت پردازانه داشت و در ارتباط با‌هم معنا پیدا می‌کرد.

  • در «کوارتت» با یک داستان واقعی مواجه هستیم. اما این بخشی از ماجراست، این پرداختن به وجوه پنهانی آدم و به نوعی تاثیر هنرهای مختلف اعم از  سینما و موسیقی در بیان این قصه و نهایتا اینکه همه چیز شکلی از کابوس می‌گیرد آیا تصویری که بر بروشور«کوارتت» می‌بینیم تصویری از همین کابوس است.

اشاره‌‌تان درست است. قصه ما از اول هم همین بود که بروشور باید طرح و شکلی کاملا مبهم می‌داشت. اصلا قرار نبود بر چیزی تاکید و اشاره شود.

  • اصلا در این کابوس آشفته شما دوست داشتید تماشاگر نهایتا برچه عنصر و اتفاقی متمرکز شود؟

تمام سعی ما این بود که بر روی مرز حرکت کنیم. یعنی «کوارتت» نه به د ام احساسات گرایی برود و نه شکل اجتماعی پیدا کند و حتی مدلی از روانکاوی آدم‌ها باشد و البته پرداختن به هنرهای مختلف هم هست، این کار نه پهلو به سینما می‌زد و نه موسیقی در عین حال که این عناصر کاملا قابل لمس بودند. دوست داشتیم هر کسی برداشت خودش را داشته باشد.

  • در نمایشی از جنس «کوارتت» شخصیت‌ها نیز به نوعی حرف اول و محوری را می‌زنند. از همان ابتدا اصرار به این 4شخصیت داشتید؟

این طرحی بود که کارگردان بر آن تاکید داشت. ما ابتدا داستان زندگی 4 مرد را شاهد بودیم که یکی از آن‌ها قتلی مرتکب شده و حالا آن 3نفر درباره این قتل صحبت می‌کنند.

بعد یک استراحت کوتاه بود و داستان زندگی 4زن را می‌دیدیم که باز یکی مرتکب قتل شده و حالا آن 3تای دیگر دارند در این‌باره صحبت و قضاوت می‌کنند.

اما نهایتا کارگردان به این نتیجه رسید که این شخصیت‌ها خیلی زیادند و رسیدیم به شکلی فعلی «کوارتت» یعنی 2 زن و 2 مرد که آرام –آرام و کوتاه‌-کوتاه داستان خودشان را می‌گویند و بعد داستان آن‌ها با هم شکلی از مواجهه را پیدا می‌کند و مونولوگ به شکل در هم بیان می‌شود.ولی در هر حال این نوع پرداخت به شخصیت‌ها کاملا حساب شده بود.

به خاطر همین هم است که آدم‌ها در این کار شکل پررنگی دارند، باید که قابل لمس می‌بودند و تماشاگر با ذهنیات و روح آ‌ن‌ها ارتباط برقرار می‌کرد.

در واقع تماشاگر باید آن‌ها را از منظر آدم‌های کاملا معمولی می‌دید و نه قاتل‌های عجیب و غریب که به دنیایی دیگر تعلق دارند.

  • ظاهرا آدم‌ها در «کوارتت» ثبات شخصیتی ندارند و مدام تماشاگر را بازی می‌دهند و همین تعلیق کار را زیاد می‌کند و اصلا جذاب است.

دقیقا. شیده مدام تغییر شخصیت می‌دهد. اول کار به نظر می‌آید دختری آرام و منطقی است، بعدها به حس عصبانیت و انزجار شدید می‌رسد و بعد در انتها دوباره می‌بینیم از نگاری که مرتکب قتل شده بود و زندگی شیده  را داغان کرده ، اما انگشتر او در دست شیده است و انگار که نگار را بخشید.

  • این ایده کاراکتری که ما نمی‌بینیم و فیلنامه‌نویسی است و حالا دارد با سوژه‌هایی که در نظر دارد برای ساخت فیلمش مصاحبه می‌کند. این ایده  از کجا آمد؟

این بحث تلویزیون و نمایش تصاویر – البته جدا از نماش هم کاراکتر اصلی – مناظر طبیعت به خاطر این بود که بخشی از تلخی کار را کمرنگ کنیم تا به اصطلاح تماشاگر فرصت تنفس پیدا کند.

  • این در واقع ایده اصلی تولید فیلم4 فصل بود؟

دقیقاً ضمن اینکه 4 فصل و جابه‌جایی آنها را در مناظر به نمایش درآمده از تلویزیون می‌بینم این به نوعی دلالت می‌کند بر مراحل مختلف زندگی این 4  آدم.

ماجرا از بهار شروع می‌شود تا می‌رسد به زمستان و به قول امیررضا کوهستانی این می‌تواند به نوعی تغییر آدم‌ها باشد، عمده آدم‌ها این حس را تجربه کرده‌اند.

این تصاویر و این نگاه امیررضا باید به نوعی با «کوراتت» به یگانگی می‌رسید و اینجا بود که کاراکتر فیلمنامه‌نویس متولد می‌شود و نهایتا هم خود او باید فیلم را بسازد.

  • «کوراتت» ریتم خوبی دارد. اما تماشاگر با علاقه کنجکاو سرنوشت‌شان است و با هر حرکت و حرف آنها عکس‌العمل نشان می‌دهد.

ما بیشتر تلاش‌مان این بود تا خود تماشاگر تخیل کند. به هر حال برای هر کس هم که اتفاق سختی بیفتد و مثلاً همین قتل‌ها، اما وقتی مقابل دوربین هستند سعی می‌کنند خود و احساس‌شان را کنترل کنند.

مثلاً شیده خیلی از حرف‌ها را نمی‌گوید مدام دارد خودش را کنترل می‌کند. اما مثلاً فتح‌اله آدمی کاملاً برون‌گراست و اصلاً حسن پنهانی ندارد.

  • «کوراتت» نمایشی است که دقیقاً بر متن و دیالوگ‌ها استوار است. نمایشنامه را به شکل تفکیک شده نوشتید یا به شکل کلی؟

پیشنهاد امیر رضا این بود که نگارش دیالوگ‌هایی که بین مردها رد و بدل می‌شود را بنویسم. اما قبول نکردم. اصلاً دوست نداشتم وارد این حوزه شوم، اما به جایش پیشنهاد کردم که داستان زن‌ها را اضافه کنیم.

  • این تاکید شما دلیل خاصی داشت؟

دلیل خاصی نداشت، اما چون ایده و طرح اصلی شکل‌گیری کوارتت به مستندی برمی‌گردد که من ساخته‌ام آن‌قدر درگیر این قصه بودم، اصلاً دوست نداشتم دوباره وارد این حوزه شوم.

در واقع فوکوس من بیشتر روی زن‌ها بود، امیررضا هم بخش مردها را نوشت و بعد این2 بخش با هم تلفیق شدند.

  • قضیه این فیلم مستند چیست؟ یعنی روایت‌هایی که در این نمایش شاهدش بودیم واقعی بودند؟

بله، بخشی از کار کاملاً واقعی بود.در واقع همه آنچه که درباره این فتح‌اله بختیاری و برادرش در نمایش آمده، همه واقعی‌اند.

مونولوگ‌هایی که فتح‌اله و برادرش می‌گویندهمه از این مستند آمده. در واقع امیررضا بعد از دیدن این مستند از کاراکتر فتح‌اله خیلی خوشش آمد و براساس آن طرح همین نمایشنامه متولد شد.

اتفاقی که در نمایش «کوراتت» شاهدش هستیم فراتر از یک قضیه قتل است و همه چیز کاملاً شکلی چند وجهی و پیچیده دارد.نگاه شما درست است.

در واقع وقتی صحبت‌های فتح‌اله و برادرش از دل این مستند پیاده شد، تازه کار امیررضا شروع شد که این دیالوگ‌ها را تفکیک می‌کرد و تنها به بخشی می‌پرداخت که به این نمایش خاص مربوط می‌شد و به طبع آن داستان‌هایی را نیز اضافه می‌کرد و همین‌طور همین داستان این دو دختر.«کوراتت» نمایشی کاملاً پیچیده است.

  • یک بخش آن ظاهراً همین 2 قتلی است که اتفاق افتاده، اما کم کم پای موسیقی و سینما هم به میان می‌آید و اصلاً خود هنر که کمک می‌کند با ذات و درون این آدم ارتباط برقرار کنیم و از یک نگاه خیلی معمولی به یک نگاه انسان شناسانه برسیم. چنین هدفی داشتید؟

در بخشی که به قتل‌ها مربوط می‌شودبله. من در دوره‌ای خبرنگار بودم و وقتی که متوجه صفحه حوادث می‌شدم، می‌دیم که به شکل عجیبی میزان قتل‌های خانوادگی زیاد شده این تنش‌ها و تخریب‌ها و تضادها برای من عجیب بود که نتیجه‌اش همین فیلم مستندبود.

  • در واقع مستند شما دیدگاهی کاملا اجتماعی داشت، اما این دیدگاه در نمایشنامه «کوراتت» کم‌رنگ شده است.

دقیقاً، اصلاً قرار نیست که در نمایش تاکیدی صورت گیرد. اصلاً این بحث و نگاه اجتماعی نبود که امیررضا را کنجکاو کرده بود.

  • شما در نقش شیده بازی خیلی خوبی داشتید، قبل‌تر هم بازی کرده‌اید یا....

نه، «کوراتت»‌اولین تجربه بازیگری‌ام بود.

کد خبر 35297

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز