دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۳
۰ نفر

همشهری دو - مرضیه یوسف اقدم: بزرگی می‌گفت از خدا بخواهید آخرین آبی که در زندگیتان می‌خورید آب زمزم باشد و آخرین غذایتان تربت سیدالشهدا(ع).

بر سر تربت ما چون گذری همت خواه

براي خيلي از ما شيعيان اين مسئله آرزو است. خيلي از ما وقتي به دنيا مي‌آييم در دهانمان تربت سيدالشهدا مي‌گذارند و وقتي هم از دنيا مي‌رويم بين كفنمان تربت هست. اما به‌دست آوردن اين تربت هميشه دغدغه‌هاي خاص خودش را داشته است؛ اينكه از كجا بياوريم؟ از كجا بفهميم تربت واقعي است؟ چند سالي مي‌شود كه راهي براي اين مسئله پيدا شده است؛ فروشگاه سيدطباطبايي در كربلا. فروشگاهي كه در آن تربت و مهر رايگان به زوار امام‌حسين(ع) هديه مي‌دهند. سراغ مسئولان اين فروشگاه رفتيم و چند دقيقه‌اي با آنها هم كلام شديم تا ببينيم از كجا اين خاك تربت را آورده و چرا اينطور آن را بذل و بخشش مي‌كنند.

  • از باب‌السدره حرم اباعبدالله(ع) به سمت مقام

امام زمان (عج) راه مي‌افتيم؛ ساعت ۸ شب است و خيابان مملو از جمعيت. فروشگاه‌هاي تسبيح و انگشتر با آن رنگ‌هاي خيره‌كننده همه جا هست. قبل از حركت خيلي‌ها مي‌گفتند كه حتما سراغ سيدطباطبايي را در كربلا بگير و برايمان‌تربت و مهر بياور. سراغش را كه گرفتيم به ما آخر شارع‌السدره را نشان دادند و گفتند الان كه برويد حتما پيدايش مي‌كنيد. راستش وقتي رسيديم تازه فهميديم چرا الان؟! ساعت 8 شب صف طويلي از مقابل فروشگاه طباطبايي تشكيل مي‌شود و زائران زيادي را مي‌بيني كه ايستاده‌اند تا تربت حرم سيدالشهدا را از سيد بگيرند و در كنارش سهميه مهرشان را بردارند.

قبل از وارد شدن به مغازه سيد،سراغ يكي از زوار مي‌رويم؛ مردي تقريبا ۴۰ ساله كه با پسر كوچكش ايستاده و منتظر است نوبتش بشود. از او مي‌پرسيم: «آقا اينجا چه خبر است؟» و با لبخند و برقي در چشمانش مي‌گويد: «آمده‌ايم‌ تربت اصل بگيريم. سيد به همه زائرها مهر و ‌تربت اصل مي‌دهد. يعني همه مي‌گويند كه تنها ‌تربت اصلي كه مي‌شود راحت در كربلا به‌دست آورد از همين مغازه طباطبايي است». يكي ديگر از زائران كه حواسش به ماست اجازه مي‌خواهد كه داستاني از‌ تربت‌هاي سيد تعريف كند؛ «خواهر من 3 سال پيش سرطان داشت. ما به هر دكتري كه بود سر زديم تا اينكه يكي از آنها گفت كار زيادي از دست ما برنمي‌آيد. بهتر است از درگاه خدا و اهل‌بيت(ع) كمك بخواهيد. ما هم او را به كربلا آورديم. اتفاقا اربعين هم نزديك بود. از همه جا نااميد شده بوديم. به قسمت زائران حرم سيدالشهدا(ع) كه رفتيم خيلي درخواست كرديم كه كمي از‌تربت قبر امام را به ما بدهند بلكه شفايي حاصل شود ولي متأسفانه قبول نكردند. يكي از زائران كاروانمان گفت برويد از سيدطباطبايي‌تربت بگيريد. ما وقتي اينجا آمديم و ماجرا را گفتيم سيدكمي بيشتر از بقيه به ما‌ تربت داد و گفت ان‌شاءالله كه شفاست؛ واقعا هم شفا بود. خدا گواه است كه خواهر من خيلي به امام حسين(ع) و به‌خصوص حضرت عباس(ع) توسل كرد و به نيت شفا هم آن‌تربت را خورد. شب آخري كه در كربلا بوديم خوابي ديد و شفايش را از باب‌الحوائج گرفت. وقتي به تهران برگشتيم و پيش پزشك‌ها رفتيم همه با تعجب سلامتي او را تأييد كردند».

  • فراري از كربلا

حرف‌هايي كه آن مرد زد ما را راغب كرد پيش سيدطباطبايي برويم و راز‌تربت‌ها و مهرهايش را بپرسيم. اول مغازه 2 ظرف بزرگ پر از مهر است كه هر زائر مي‌تواند ۳۰ مهر را رايگان بردارد. چند نفر هم هستند كه به زوار بسته‌هاي كوچكي مي‌دهند كه داخل آن‌تربت است؛ البته نه آنقدر كه فكر كنيد! بيشتر گرد‌تربت است. سراغ سيد را مي‌گيريم؛ مردي كه پشت دخل ايستاده است و فارسي هم صحبت مي‌كند. مي‌گويد: «سيد چند وقتي است براي كاري از كربلا رفته است». نااميد از حضور سيد ادامه مي‌دهد؛ «اگر كار خاصي داريد من برادرش هستم. مي‌توانيد به من بگوييد». سيداحمد برادر كوچك‌تر سيدمهدي طباطبايي است كه اين روزها كارهاي مغازه را انجام مي‌دهد. با او درباره برادرش صحبت مي‌كنيم و اينكه چطور مسير زندگي‌اش به اين سمت كشيده شد؛ «ما اصالتا اهل زواره اصفهان هستيم. خانواده ما از قديم هم ارادت خاصي به اهل‌بيت به‌خصوص امام‌حسين(ع) داشتند به همين‌خاطر هم راهي كربلا شدند. سيدمهدي خيلي قبل‌تر از حكومت صدام مقيم كربلا شده بود. وقتي كه صدام حكومت را به‌دست گرفت برادرم به‌خاطر مخالفتش با حكومت صدام از كربلا فرار كرد و راهي ايران شد. او سال‌هايي كه صدام روي كار بود در نزديكي حرم حضرت عبدالعظيم كتاب‌هاي تاريخي مي‌نوشت كه مختص به اهل‌بيت(ع) بود و از اين راه امرار معاش مي‌كرد. وقتي كه صدام سقوط كرد سيدمهدي بلافاصله راهي كربلا شد. خودش اينطور مي‌گويد كه همه عالم يك‌طرف و كربلا طرف ديگر. واقعا هم همين است، وقتي كه مدتي در اينجا زندگي كنيد حاضر نمي‌شويد جايي برويد؛ اصلا كجا بهتر از اينجا». اما اين همه‌تربت از كجا آمده و چرا همه، اين‌تربت‌ها را اصل مي‌دانند؛ «برگشت دوباره برادرم همزمان بود با تعميرات حرم سيدالشهدا؛ آن زمان تصميم گرفته بودند كه بخش‌هاي مختلفي از حرم را بازسازي كنند و بخش‌هايي كه در جنگ آسيب ديده بود را‌ ترميم. يكي از جاهايي كه تعميرات در آن انجام دادند نزديك قبر حضرت بود. برادر من هم به‌عنوان كارگر در آنجا مشغول به‌كار شد و همان موقع بود كه به همراه بعضي از اقوام و آشنايان توانست چند گوني خاك نزديك قبر را بيرون بياورد. بعد از آن بود كه تصميم گرفت بخشي از اين‌تربت‌ها را تبديل به مهر كند و مقداري از آنها را هم به زائران حضرت بدهد.»

  • حبيب خدا در كربلا

به هر حال سيدطباطبايي علاوه بر هديه دادن‌تربت و مهر به زائران، به كسب و كار هم مشغول است، آن هم نزديك عزيزترين نقاط روي زمين. با سيداحمد درباره كاسبي حرف مي‌زنيم و اينكه كار در نزديك حرم سيدالشهدا(ع) چه تأثيراتي روي انسان مي‌گذارد؛ «كار كردن در نزديكي حرمين شريفين سعادت بزرگي براي انسان است و خيلي‌ها علاقه دارند كه اينجا حتي به اندازه يك دكه جا داشته باشند. شايد از ديد شما اين فقط كاسبي باشد؛ كسب درآمد، ولي ما اعتقادمان چيز ديگري است. اعتقاد داريم هركسي سعادت آن را ندارد كه زير سايه امام‌حسين(ع) كار كند. اين كار كردن آنقدر مهم است كه بچه‌هاي ما هم علاقه زيادي دارند كه كار من و سيدمهدي را ادامه دهند. در فقه ما هم، يك باب مهم وجود دارد كه آن مكاسب است، يعني كسب و بازار. اسلام براي كسب و كار و تجارت اهميت فراواني قائل شده است.

در اين‌باره فرموده شده: «الكاسب حبيب‌الله؛ كاسب حبيب خداست» و همچنين كسي كه براي اهل و عيالش كاسبي حلال مي‌كند، مثل كسي است كه در راه خدا جهاد مي‌كند و باز فرموده شده است: تاجري كه راستگو و در كارش صدق داشته باشد، در روز قيامت با شهدا محشور مي‌شود». اما اينها شرايطي هم دارند. شرايطش اين است كه آنطور كه اسلام دستور داده است و مي‌خواهد، كاسبي كنيم. اسلام شرايط زيادي را براي كاسب و تاجر تعيين كرده است. حديثي داريم از قول پيامبر اكرم(ص) كه مي‌فرمايند: «اَلسُّوقُ دارُ سَهوٍ وَ دارُ غَفلَه»، بازار جاي فراموشي آخرت و غفلت است، يعني انسان وقتي مشغول كار مادي مي‌شود، گاهي از خدا و آخرت غافل مي‌شود. بعد فرمودند: «فَمَن سَبَّحَ فِيها تَسبِيحه كتَبَ‌الله لَهُ بِها ألفَ ألفِ حَسَنه: اگر كسي در اين بازاري كه جاي غفلت و فراموشي است، مرتب به ياد خدا باشد و خدا را فراموش نكند، خدا هزار هزار حسنه برايش قرار مي‌دهد». وقتي شما در بازاري نزديك حرم امام‌حسين(ع) كار كنيد اين شرايط دوچندان سخت مي‌شود؛ يعني اگر خدايي ناكرده در فروشتان تقلب كنيد حتما چوبش را خواهيد خورد. خود ما زياد ديده‌ايم كه كسي خاكي را به اسم ‌تربت حرم سيدالشهدا(ع) فروخته، يعني خاك خالي بوده كه از اطراف شهر جمع كرده بعد آن را فروخته است به زوار و گرفتار عقوبت شده است.»

  • معجزه‌اي به نام اربعين

درباره ايام اربعين هم با سيداحمد حرف مي‌زنيم؛ اينكه شهر چه حال و هوايي را تجربه مي‌كند؛ «اربعين امام‌حسين(ع) بدون شك يكي از عجيب‌ترين روزهاي سال است؛ بايد ديد در كهن‌ترين متون مذهبي ما، از «اربعين» چگونه يادشده است. مهم‌ترين نكته درباره اربعين، روايت امام‌عسكري(ع) است. حضرت در روايتي كه در منابع مختلف از ايشان نقل شده فرموده‌اند نشانه‌هاي مؤمن 5 چيز است: يك: خواندن پنجاه و يك ركعت نماز (۱۷ ركعت نماز واجب + ۱۱ركعت نماز شب + ۲۳ركعت نوافل)، ۲: زيارت اربعين، ۳: انگشتري در دست راست، ۴: وجود آثار سجده بر پيشاني، ۵: بلند خواندن بسم‌الله در نماز. وقتي امام معصوم زيارت اربعين را از نشانه‌هاي ايمان مي‌داند ديگر تكليف ما معلوم مي‌شود. براي همين هم هر سال اربعين شلوغ‌تر مي‌شود؛ چرا كه مسلمانان واقعا به اين قضيه پي برده‌اند.يك زماني كسي جرأت نمي‌كرد به كربلا بيايد؛ اما امروز به بركت خون شهيدان مي‌بينيم كه هرسال كربلا شلوغ‌تر مي‌شود. ما بايد قدر اين را بدانيم تا مبادا دوباره زيارت اربعين را از دست بدهيم.» از سيداحمد مي‌پرسيم چيز خاصي در مراسم‌ اربعين ديده است؟ «بايد به شما بگويم كه معجزات و كرامات براي شما زوار كمي عجيب است وگرنه ما كه در نزديكي حرم هستيم تقريبا هميشه اين مسائل را مي‌بينيم.

اربعين سال گذشته من خودم در حرم حضرت‌عباس(ع) مشغول نماز بودم كه يك‌مرتبه نوجواني روي سجاده‌ام افتاد و بيهوش شد. من به ناچار نماز را قطع كردم و ديدم در دهانش پارچه‌اي سبزرنگ هست. پارچه را كه در آورديم مردم سريع آن را برداشتند و هر كس تكه‌اي براي خودش برد. بعد كه پسر بهوش آمد فهميديم كر و لال بوده و مسير نجف تا كربلا را پياده آمده و در حرم حضرت عباس(ع) شفا گرفته. اين معجزات از خاندان اهل‌بيت دور نيست، كافي است كمي نيت‌تان را خالص كنيد و مطمئن باشيد كه آنها به شما عنايت مي‌كنند.»

کد خبر 353206

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha