آنچه هشتونيم دقيقه را تا حدي از مجموعههاي مشابه خانوادگي و اجتماعي (كه دست بر قضا تعداد زيادي از آنها با طرح مضامين اقتصادي و اجتماعي، ازجمله چالش بر سر ارث و كشمكش براي تصرف اموال با تكيه بر يك يا چند كارخانه توليد شده) متمايز ميكند، دستكاري در اسنادي است كه ميتواند در قانون ارث خدشه وارد سازد و حقي را ناحق كند.
چند داستانك به هم پيوسته خانوادگي كه درنهايت به ارث و كارخانه وصل ميشوند و محمل طرح مسائل و اختلافهاي خانوادگي و نمايش تأثير نابساماني اقتصادي و اخلاقي در فرسايش چند زندگي شده است. خط اصلي داستان هشتونيم دقيقه كه از بستر مناسبات جاري جامعه ميگذرد و به شيوه تكميل پازل زندگي كنار هم چيده شدهاند، با مرگ به ظاهر همزمان يك پدر و پسر شكل ميگيرد.
اينكه كدام زودتر فوت كرده ميتواند در رسيدن يا نرسيدن وارثان به ارث نقشي مؤثر ايفا كند. در ادامه، دخالت يك دست اخلالگر واقعي، مرگ آن 2را لوث ميكند و با پروندهسازي و شهادت دروغ، مرگ پدر جلوتر از پسر عنوان ميشود و بازماندگان پسر را از ارث محروم ميكند. سريال، فيلمنامهاي جمع و جور دارد و در داستانپردازي به تعليقها، گرهافكنيها و همچنين نقاط اوج و فرود توجه كرده است.
بازيهاي باورپذير برخي بازيگران مانند سام درخشاني، پژمان بازغي، آشا محرابي و شبنم قليخاني و كارگرداني نزديك به استاندارد تصويري، عنوانبندي جذاب و آواي خوش احسان خواجهاميري را ميتوان امتيازهاي سريال دانست. با اينكه تمام عوامل براي ارائه يك مجموعه جذاب كوشيدهاند ولي بخشهاي آغازين آن ضرباهنگ مناسب نداشت و مرگ زودهنگام پدر و پسر فرصت شخصيتپردازي را از آنها گرفت.
فقدان زمينههاي لازم براي تشكيل قطبهاي منفي و مثبت و شتاب براي طرح موضوع اصلي (ارث) سببشده هشتونيم دقيقه دچار كاستيهايي باشد. با اينهمه، سريال در جذب نسبي تماشاگر و سرگرمكردن مخاطب به توفيق رسيده است. پس از مدتها توليد و پخش سريالهاي ضعيف و متوسط خانوادگي، هشتونيم دقيقه زمينهساز توليد آثار قويتر و بهتر شده و خانوادهها را با تلويزيون آشتي داده است.
- منتقد تلويزيون
نظر شما