اگر انسان عملی را -هر چند کم ارزش - از روی علاقه و میل انجام دهد برای او خوشایند و لذیذ خواهد بود و اگر هر کاری را -هر چند پرارزش -بدون میل قلبی و از روی اکراه و اجبار پدید آورد نه تنها لذّتی نمیبرد بلکه به رنج و عذاب میافتد.
***
برای لذت بردن از عبادت و درک شیرینی آن، مانند هر پدیدۀ دیگری، فراهم شدن زمینهها و شرایط و نیز ازبین رفتن مشکلات و موانع امری ضروری است.
اگر عبادت به معنای واقعیاش به انجام رسد لذت و شیرینی زاید الوصفی را به همراه خواهد داشت، ولی چنانچه برخی شرایط به کمال رسیدن عبادت محقق نشود یا مانعی در مسیر آن پدید آید، عبادت به معنای کاملش انجام نشده، در نتیجه عبادت کننده، به همان نسبت از چشیدن لذت عبادت محروم میماند. برای تبیین بهتر این موضوع توجه خوانندگان را به نکاتی پیرامون برخی عوامل تعیینکننده در افزایش بهرهمندی از عبادت جلب میکنیم.
1.شناخت و معرفت:صرفنظر از تفاوتهای شکلی و ظاهری که گاه میان اعمال عبادی مردم به چشم میخورد، کیفیت عبادت براساس میزان شناخت و معرفت افراد نسبت به معبود تفاوت پیدا میکند.
این که عبادت، چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود با شناخت و درک عبادتکننده رابطه مستقیم دارد. هر چه دانایی و معرفت در حوزه یاد شده افزونتر باشد، بهرهمندی شخص نیز از عبادت و احساس لذت او فزونتر خواهد بود. در روایتی از امام صادق(ع) عبادتکنندگان به لحاظ انگیزه و خاستگاه عبادت که از میزان شناخت آنان به خدای متعال سرچشمه میگیرد به3 گروه تقسیم شدهاند.
دستهای از مردم خدا را از روی ترس عبادت میکنند که این عبادت بردگان است. گروهی به هوای پاداش، خدا را میپرستند که این روش سوداگران است و دسته دیگر خدا را از سر عشق و محبت عبادت میکنند که آن سیره آزادگان است.
در این روایت حضرتش درصدد است تا عالیترین جلوۀ پرستش را که همانا پرستش عارفانهای است که فقط و فقط از سر اخلاص، مهرورزی و شناخت عمیق صورت میپذیرد به مردم بنمایاند.
در بیانی دیگر پیامبر گرامی اسلام (ص) برترین افراد را در عبادت این گونه معرفی میفرماید: برترین مردم کسی است که عاشق عبادت شود، پس دست در گردن آن آویزد و از صمیم دل دوستش بدارد و با جان خویش با وی درآمیزد. خویشتن را وقف آن گرداند و در مقابل او را باکی نباشد که دنیایش به سختی میگذرد یا به آسانی. (الکافی، ج 2، ص 83).
به روشنی پیداست فراهم آمدن این خصوصیتها در گرو شناخت هر چه عمیقتر از معبود یگانه است.
2.نشاط:نشاط و سرزندگی و دوری از سستی و تنبلی، در موفقیت هر کاری نقش کلیدی ایفا میکند. در انجام عبادت و درک شیرینی آن نیز، داشتن نشاط و حس و حال عبادت و پرهیز از انجام اجباری و از سر رفع تکلیف آن، بسیار مهم است.
اینکه بزرگان دین در انجام عبادتها، مردم را از هر گونه مانع جسمی و روحی که از بین برنده توجّه، راحتی و نشاط است، برحذر میدارند و از آن سو به فراهم آوردن ابزار و امکاناتی دعوت میکنند که ایجاد روحیۀ بهتر و شادتر در عبادت میکند، برای آن است که آنان را از سستی در عبادت دور سازند که پیامبر رحمت(ص) فرموده است: آفت عبادت سستی است. (تحف العقول، ص 6).
عبادتی که بدون نشاط انجام گیرد، نه تنها بهرۀ فراوانی در پی نخواهد داشت بلکه چه بسا زیانهایی از جمله کم توجهی و خستگی در عبادت را در پی میآورد. پس برای درک شیرینی عبادتها به این کلام امیرالمؤمنین باید گوش جان سپرد که: با نفس خود مدارا کن و به زور به عبادت وادارش مساز و از اوقات فراغت، نشاط و سرخوشی برای عبادت بهرهگیر (نهج البلاغه، نامۀ 69).
3. پرهیز از دنیادوستی : دنیا دوستی پدیدۀ نکوهش شدهای است که انسان را از دوستی خدا باز میدارد و امور ناچیز و کم ارج را در چشمش بزرگ جلوه داده و امور معنوی و آخرتی را در دیدۀ آدمی کوچک میدارد. متأسفانه این ویژگی یکی از بزرگترین موانع بهرهمندی و لذّت بردن از عبادت به شمار میرود.
در عبادت، انسان باید دل از همۀ آنچه غل و زنجیر به پای جان میبندد، برگیرد و به سوی ملکوت به پرواز درآید امّا اگر با دلبستگیهای دنیایی خود را اسیر کرده باشد، طبعاً ناگزیر است فکر شیرینی عبادت و پروازهای معنوی را از سر خود خارج کند. خداوند به حضرت داوود فرموده است: دوستان من را با غم دنیا چه کار؟ غم دنیا شیرینی مناجات را از دلهایشان میبرد.
4. دوری از هواپرستی: اگر انسان بخواهد، خداپرست باشد، باید امکاناتی که درا ختیار دارد از سرمایۀ عمر، سلامتی، مال و... همه را در مسیر عبادت و اطاعت خدا به کار گیرد و آنها را به فرماندهی دل در اختیار دلبر قرار دهد و امّا اگر بخواهد، خواستههای نفسانیاش را دنبال کند و فرماندهی سرزمین وجود را به هوا و هوس بسپارد، دیگر عبادت خدا برای او معنا ندارد و اگر عبادتی هم به ظاهر انجام دهد، هیچ لذّتی از آن نخواهد برد.
امام علی(ع) در این باره فرموده است: چگونه لذّت عبادت را بچشد کسی که از هوا و هوس باز نمیایستد؟ (غرر الحکم ودررالکلم، ح 6985). بیان این نکته لازم است که پیروی از هوای نفس جلوههای مختلفی داشته و به گونههای گوناگون ظهور مییابد. به هر صورت دل دادن به خواستههای نفس، انسان را به ناکجاآباد رفتاری میکشاند و در بسیاری از موارد او را ناگزیر به انجام حرامها و گذشتن از خطّ قرمزهای الهی میکند. گفتنی است موارد یاد شده مهمترین موانع بهرهمندی از لذّت عبادتاند و نه تمام آن ها.
گاه نشاط عبادت از دست میرود، چاره چیست؟
انسان به گونهای آفریده شده است که حالات او همواره ثابت و پایدار نیست بلکه در حال تغییر به حالتی دیگر است، گاه شاد است گاه غمگین، گاه پرنشاط است و گاه خسته و بیحال، زمانی پر از انرژیهای مثبت است و زمانی افسرده و دلمرده. برخی اوقات، حس همکاری و تعاون در او جلوهگر میشود و در انجمنها حضور مییابد و زمانی دیگر گوشه نشین گشته و خلوت گزین.
دلِ انسان گاه به سمت عبادتی کشش دارد و گاه نسبت به آن واکنش نشان میدهد. باید مواظب بود در مواقعی که دل انسان نسبت به عملی بیمیل است آن عمل یا عبادت را به او تحمیل نکرد. در این باره در سخنی از امام علی(ع) آمده است: همانا دلها را یک روی آوردنی است و یک روی گرداندنی. پس هرگاه دل در حال روی آوردن باشد آن را به انجام مستحبّات وادارید و هرگاه پشت کرد به انجام فرائض از سوی آنها بسنده کنید. (نهج البلاغه، حکمت312).
آیا عبادت افراد حرامخوار موردقبول درگاه خداوند قرار میگیرد؟
باید در نظر داشت که عبادت با مال حرام نه تنها از نظر خداوند ارزش و اعتباری نداشته و مورد قبول و پذیرش او قرار نمیگیرد بلکه پیامدهای بد دیگری را نیز به همراه دارد. از جمله اینکه غذای حرام موجب دوری بنده از پروردگارش شده و شخص، مورد لعنت مقرّبان درگاه الهی قرار میگیرد. در سخنی از پیامبر اکرم آمده است: هرگاه لقمۀ حرام به اندرون بنده وارد شود، تمام فرشتگان آسمانها و زمین او را نفرین میکنند.
در همین راستاست که گفتهاند: کسی که به خوردن لقمۀ حرام ادامه دهد از بهشت جاودان الهی محروم خواهد شد. وصف حال اینگونه افراد از زبان رسول گرامی اسلام چنین است:إنّالله عزّوجلّ حرَّم الجنّةَ جَسداً غُذِّی بِحَرامٍ؛ خداوند عزیز و جلیل بهشت را بر بدنی که از مال حرام تغذیه کرده حرام کرده است. (تنبیه الخواطر، ج1، ص 61).
منظور از ذکر در قرآن و روایات چیست؟
ذکر از دیدگاه واژهشناسان عبارت از یاد کردن و به یاد آوردن است. این یادکردن و یادآوری ممکن است به راه و روشهای مختلفی صورت گیرد. بیتردید چیزی که باید در یاد باشد و ذکر او صورت پذیرد، از تقدس و ارزشی برخوردار است که یادکننده گاه نام او را بر زبان جاری میکند وگاه در ذهنش به او فکر کرده و همواره به یاد او میافتد و زمانی دیگر نام و یاد او را در عملش جلوهگر میسازد.
البته ذکر خداوند که از دیدگاه قرآن مایۀ آرامش دلها(رعد، 28) و از نگاه حدیث مایۀ لذت دوستداران خدا و در حقیقت همنشینی با اوست (غررالحکم و دررالکلم،ح322)، بیشتر به عباراتی مانند: سبحانالله، الحمدلله، لااله الاالله و....گفته میشود.
این شهرت شاید بدین سبب باشد که گفتن این عبارات و جملات آسانترین مرتبۀ ذکر بوده و البته راهی است برای رسیدن به مراتب عالیتر و ذکر حقیقی.اصولاً میتوان ذکر را به 3 دسته تقسیم کرد: ذکر زبانی، ذکر ذهنی و ذکر عملی. ذکر زبانی، عبارت و وردی است که بر زبان جاری شده و اشاره به یکی از صفات و اسمای الهی و حمد و ثنای حضرت حق دلالت داشته و البته از سوی اولیای الهی گفتن آنها سفارش شده است.
برای نمونه به این سخن امام صادق(ع) اشاره میشود که فرمود: ثَمنُ الجَنَّةِ لا إله إلاالله والله أکبر:بهای بهشت، گفتن ذکر لا اله الاالله والله اکبر است. (الکافی، ج2، ص517) و در وصف ذکرگویانِ زبانی از امام علی(ع) چنین روایت شده است: لِسانُ البَرِّ مُستَهتِرٌ بِدَوامِ الذِّکرِ:زبان شخص نیکوکار، شیفتۀ مداومت بر ذکر خدا است.
و امّا ذکر ذهنی عبارت است از این که شخص در خاطر خود به یاد خدا باشد و یاد او را در ذهنش آورده، آن را تکرار نماید تا این که یاد خدا، مهمان همیشگی ذهن او گردد.
برای نمونه در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) از قول خداوند آمده است: هیچ بندهای درون خود من را یاد نکند مگر آن که او را در میان جمعی از فرشتگانم یاد میکنم. البته در توصیف این گروه از امام علی(ع) روایت شده است: مَن عَمَّرَ قَلبَهُ بِدَوامِ الذِّکرِ حَسُنَتْ أفعالُهُ فِی السِّرِّ و الْجَهرِ، هر که دل خویش را با یاد پیوستۀ خدا آباد کند، در نهان و آشکار نیک کردار شود.
بالاخره ذکر عملی، ذکر و یادی از حق تعالی است که در عمل آدمی بروز و ظهور پیدا کند. در کلامی از امام صادق(ع) آمده است: منظور من از یاد خدا، گفتن، سبحانالله، الحمدلله، لااله الاالله والله اکبر نیست، گرچه اینها هم ذکر است، بلکه به یاد خدا بودن در هنگام روبهرو شدن با طاعت یا معصیت خداست .
در این روایات یاد خداوند در طاعت او به معنای فرمانبری و عملی کردن خواستههای پروردگار جهانیان، و یاد او در هنگام معصیت پرهیز از گناه و نافرمانی ذات احدیت است، چنان که امام علی(ع) میفرماید: یاد خدا در هنگام روبهرو شدن با حرامها این است که تو را از ارتکاب حرام باز دارد. (بحارالانوار، ج78، ص55).
آخرین سخن اینکه امام باقر(ع) با تأکید بر ضرورت ذکر عملی میفرماید: همواره به یاد خدا بودن به این معنا است که آدمی در هنگام روبهرو شدن با گناه و تصمیم به انجام آن خدا را یادآور شود، پس یاد خدا او را از آن گناه باز دارد.
منظور از ذکر کثیر که در قرآن و روایات به آن سفارش شده است، چیست؟
آیهای که مورد پرسش است، چنین است: یا أیهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکرواالله ذِکراً کثیراً وسَبِّحُوهُ بُکرَةً وأَصیلاً؛ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را فراوان یاد کنید و هر بامداد و شامگاه تسبیحش گویید (احزاب، آیۀ 41 و 42) بسیار ذکر خدا گفتن، زیاد و همیشه به یاد خدا بودن، فراوان نام و یاد او را بر زبان و دل آوردن و در عمل و رفتار، جلوهگر ساختن، همان ذکر کثیری است که ایمان آورندگان، به آن سفارش شدهاند.
هر چیزی، حد و مرزی دارد که در آنجا به پایان میرسد، مگر یاد خدا که آن را حدّی پایانبخش نیست. خداوند برای هر تکلیفی حدّی تعیین فرمود و به همان حد رضایت داد، مگر ذکر و یاد خود که به اندک آن بسنده نفرموده و حدّی که در آن جا پایان پذیرد، برایش قرار نداده است.
اگر چه در پارهای از روایات، ذکرهایی ویژه، با تعدادی معین، مصداق ذکر کثیر شمرده شدهاند؛ ولی از مجموع سخنان معصومان(ع) بر میآید که منظور از ذکر کثیر همان فراوانی یاد خداست. چنانکه امام صادق(ع) فرموده است: تا آنجا که میتوانید، در تمام لحظات و ساعاتِ شب و روز، خدا را بسیار یاد کنید؛ زیرا خداوند به بسیار یاد کردنِ خود، فرمان داده است.
در حقیقت مراد اساسی قرآن و حدیث از سفارش به ذکر فراوان، مداومت مؤمنان به یاد خدا و دوام و پایندگی حالت ذکر و یاد، در وجود انسان است. از اینرو است که از صفات مؤمنان بر شمردهاند که: اَلمُؤمِنُ دائِمُ الذِّکرِ، کثیرُ الْفِکرِ؛ مؤمن پیوسته به یاد خدا است و بسیار اندیشه میکند.بسیاری یاد خدا، دارای آثار و برکات فراوانی است که اگر انسان مؤمن در پی دستیابی به آنها باشد، سعی میکند در همه حال، همه جا و در هر زمان به یاد خدا باشد و اثر یاد خدا را در اعمال و رفتارش جلوهگر سازد. ذکرِ بسیار برای انسان در آسمانها، خوشنامی و پرآوازگی و در زمین نورانیت به ارمغان میآورد. انسان را از گرامیترین بندگان نزد خداوند میگرداند.
پایان کلام اینکه رسول گرامی اسلام فرموده است: ما مِن ساعَةٍ تَمُرُّ بابْنِ آدمَ لَم یذکرِالله فِیها إِلاّ حَسِرَ عَلَیها یومَ الْقِیامَةِ؛ هر لحظهای که بر آدمی بگذرد و در آن به یاد خدا نباشد، در روز رستاخیز بر آن لحظه افسوس خواهد خورد.
آیا یاد خدا (ذکر) لذّت بخش است؟
هر که دوستدار کسی باشد، سعی میکند یاد و نام او را در کارهایش جلوهگر کند. وی تلاش خود را به کار میگیرد تا با یادآوری محبوبش در گفتار، کردار یا پندار، همواره تصویری از او پیش روی خود قرار دهد. هر که، کسی را دوست بدارد، نامش را بر زبان میراند و از او و دربارۀ او سخن میگوید و یادش را در دل میگذارد و با نام و یاد او مشق عشق میکند.
کدام کس دوست داشتنیتر از خدا که او «خیر محبوب» است و یاد خدا، یاد بهترین یار و چه شیرین است یاد یار. یاد خدا برای دوستدارانش، لذّت بخش است و چه خوش فرموده است امام علی(ع): اَلذِّکرُ لَذّةُ المُحبِّینَ.
آری یاد خدا به هر شکلی که صورت گیرد، به خودی خود، شیرین و لذّت بخش است چرا که انسان از همنشینی، راز دلگویی، همدمی و همدلی با محبوبش لذّت میبرد و ذکر، همنشینی با محبوب است.
البته باید به یاد داشت که درجات عالی لذّت شامل حال کسانی خواهد شد که شرایط و ویژگیهای دوستان واقعی را دارا بوده و در ادّعای دوستی خود با خدا، صادق و ثابت قدم باشند.
همانگونه که از پیشوایان معصوم(ع) آمده است: ذکر خدا موجب شادی و مسرت پرهیزکاران و مایۀ لذّت برای اهل یقین است، طبعاً آن کس که هرازگاهی یادی از خدا کرده و گاه گاهی نامی از او میبرد او را از آن درجات عالی لذت بهرهای نخواهد بود. چه زیباست سخن زینت عبادت پیشگان امام سجّاد(ع) که فرموده است: الهی! چه لذّت بخش است گذر نام تو و یاد تو بر دلها.