همان موقع كه بحران پناهجويان به خاك اروپا رسيد، مشخص بود كه اين بحران نتيجه آن چيزي است كه در سال2011 به اسم «بهار عربي» در منطقه خاورميانه و كشورهاي عربي بهراه افتاده است.
طي اين سالها فرانسويها خود در دو بحران در منطقه خاورميانه بهطور مستقيم دخالت داشتهاند؛ ليبي و سوريه. دولت ساركوزي در كنار دولت بريتانيا در بمباران نيروهاي معمر قذافي شركت داشت. ديكتاتور ليبي بايد سقوط ميكرد. در اين شكي نيست، اما نبايد فراموش كرد كه اروپاييها پس از سقوط حكومت قذافي، ليبي را ترك كرده و اين كشور را به حال خود رها كردند. آنها براي تشكيل يك دولت واحد در اين كشور، كمكي به ليبياييها نكردند. نتيجه اين روند فاجعهبار بود. نتيجه انقلاب در ليبي، قدرتگيري گروه تروريستي داعش در اين كشور بود كه صاحب بدترين نوع ايدئولوژي خشونتگراست؛ گروهي كه همچنان از برخي كشورها در خاورميانه تغذيه ميشود.
كشورهاي اروپايي اكنون چارهاي ندارند جز اينكه در برابر شرايط كنوني دست به اقدام بزنند. اما براي رسيدن به اين مهم، ابتدا بايد بتوانند از ميان دمكراسي و حقوق بشر در يك سو و استبداد و خفقان در سوي ديگر، يكي را انتخاب كنند. اروپا اگر بهدنبال تثبيت دمكراسي در خاورميانه است، بايد از حكومتهاي پادشاهي عربي در منطقه خاورميانه رويگردان شود. كشورهاي عربي ادعا ميكنند كه در بحراني كه در زمينه مبارزه با تروريسم دامن كشورهاي جهان را گرفته در كنار كشورهاي اروپايي هستند اما حقيقت اين است كه آنها خود آتش اين بحران را شعلهورتر كردهاند. اروپاييها بايد از اتحاد با حكومتهاي استبدادي خاورميانه دست بردارند. فرانسه و آلمان اكنون دو قلب تپنده اروپا هستند و حالا زمان آن فرا رسيده كه ارزشهاي اروپاييشان را بهكار گيرند.
من بهخاطر انتقاد از حمله عربستان سعودي به يمن و افشاي شكنجه زندانيان در زندانهاي بحرين به 15سال زندان محكوم شدهام. 3ماه پيش نامهاي به دولت آمريكا نوشتم و شرايط سياسي بحرين را توصيف كردم. دولت بحرين اين اقدام را ضربه به وجهه كشور تلقي كرد و بهخاطر آن هم حكم ديگري به من داده است.
در بحرين احكام اينچنين آنقدرها هم عجيب نيست؛ اتفاقي است كه هر روز شاهد آن هستيم. هزاران بحريني بهخاطر انتقاد از دولت و اعتراض به سياستهاي آن به زندان افتادهاند. هزاران نفر ديگر هم در كشورهاي عرب منطقه بهخاطر درخواست حق تعيين سرنوشتشان به قتل رسيدهاند. توصيف اين شرايط، هم دردناك است هم غمانگيز.
در سال2011، عربستان و امارات متحده عربي نيروهاي نظاميشان را به بحرين فرستادند تا اعتراضهاي مردمي عليه دولت را سركوب كنند. همين 2كشور در يمن هم نقش اصلي در بحران انساني پيش آمده را ايفا كردهاند. از آن سال تاكنون، جامعه جهاني توانايي آن را داشته كه در موقعيتهاي مختلف در مقابل نقش منفي حكومتهاي پادشاهي عرب منطقه ايستادگي كند اما اين اتفاق هيچگاه رخ نداده است. برعكس، طي اين مدت حمايتهاي نظامي و تسليحاتي كشورهاي اروپايي از عربستان، امارات، بحرين و ديگر متحدانشان افزايش داشته است.
مضحك است كه عربستان سعودي ادعا ميكند در سوريه براي مردم اين كشور ميجنگد؛ مردمي كه ميخواهند خود تعيينكننده سرنوشتشان باشند. غمانگيز است كه آنها در يمن هم مدعي جنگيدن براي دولت قانوني اين كشور هستند؛ دولتي كه يكي از مستبدترين حكومتهاي جهان بوده است. كشورهاي عرب منطقه خليجفارس در سكوت متحدان بزرگ بينالملليشان اكنون احساس قدرت بيشتري ميكنند. آنها به جاي اينكه مجرمان جنگي، ناقضان حقوق بشر و حاميان تروريسم را دستگير كنند، به كشتار مردم بيگناه و زنداني كردن معترضان به شرايط سياسي روي آوردهاند.
اين كشورها به جاي اينكه خود آوارگان را پناه دهند، در آوارگي مردم نقش كليدي ايفا ميكنند. آنها به جاي اينكه مسببان اصلي كشتار مردم يمن را معرفي كنند، فعالان سياسي و مدافعان حقوق بشر را به زندان مياندازند. من تنها بحريني نيستم كه بهخاطر اعتراض به حمله كشورهاي عربي به يمن زنداني شده است. فاضل عباس، دبيركل حزب الوحدوي، تنها بهخاطر غيرقانوني خواندن اين جنگ به 5سال زندان محكوم شده است.
وزارت دفاع بحرين كتابهايي منتشر كرده كه در آنها كشتار شيعيان درصورتيكه توبه نكنند، مجاز اعلام شده است. چه تفاوتي ميان اين تفكر و تفكر داعش وجود دارد كه بحرين بهظاهر مشغول مبارزه با آن است؟ ارتش بحرين يك نيروي نظامي فرقهاي است و هيچ سرباز شيعهاي در آن حضور ندارد؛ اين در حالي است كه اكثريت جمعيت بحرين را شيعيان تشكيل ميدهند. پس از آنكه داعش ويدئوي پيوستن 3سرباز بحريني به نيروهايش را منتشر كرد من به رويكرد فرقهاي در ارتش بحرين اعتراض كردم. در برابر چه گرفتم؟ 6 ماه زندان. مقامهاي دولتي در بحرين همچنان اين حقيقت را انكار ميكنند كه ايدئولوژيهاي افراطي در ميان نيروهاي ارتش اين كشور در حال گسترش است.
در كشورهايي مثل بحرين كه نميتوان آزادانه ابراز عقيده كرد، شكست دادن تروريسم غيرممكن است. در چنين شرايطي كشورهاي اروپايي و بهخصوص فرانسه و آلمان بايد در روابطشان با كشورهاي عرب منطقه خليجفارس بازنگري كنند؛ كشورهايي كه بهشدت دمكراسي و حقوق بشر را سركوب و آتش خشونت و افراطگرايي را در منطقه شعلهور ميكنند. همكاريهاي امنيتي و فروش سلاح به اين كشورها بايد مشروط شود؛ مشروط به احترام به حقوق بشر و حقوق بينالملل.
اگر كشورهاي اروپايي غير از اين رفتار كنند، تبعات بلندمدت و جبران ناپذيري در راه خواهد بود. اين كشورها تهديدكننده دمكراسي و حقوق بشر هستند و نهتنها تهديدي عليه خاورميانه، بلكه تهديدكننده امنيت جهاني هم به شمار ميروند.
نظر شما