معمولاً هر حزب و گروهی که نامی را برای خود انتخاب میکند تابلوی فکری و رفتاری خود را نشان میدهد و بنابراین عدول از اصول اساسی که در نام و شعار آن متجلی است، پذیرفته نیست.
بهعنوان مثال از حزب سبزهای آلمان انتظار نمیرود مثلا در جریان تبلیغات خود، به محیطزیست آسیب وارد سازد و پوسترهای خود را بر درختان نادر میخ کند یا اگر از دمکراتهای آمریکا سیاست رفتاری بوش در بیتوجهی به سازمان ملل یا ساختار داخلی حکومت (ازجمله کنگره) سربزند موجب تعجب همگان میشود یا احزاب سوسیالدمکرات منطقا نمیتوانند فرایند تصمیمسازی خودمحورانه داشته باشند.
بر همین سیاق، اگر برخی رفتارها در اخلاق دینی و حتی منش سیاسی مذموم است برای جبهه اصولگرایی بهطور مضاعف باید ناپسند باشند که گفتهاند حسنات الابرار، سیئات المقربین! ازجمله این صفات، انحصارطلبی، تفرقه و نفاق است، صفاتی که اگرچه اصولا ناپسند است ولی از مدعیان دین و دینداری ناپسندتر جلوه میکند و نوعی تعارض ساختاری را نشان میدهد که سرانجامی جز انهدام و انحلال ندارد.
سئوال اینجاست که چرا این 3 آسیب فهرست میشود و مگر رفتارهای ناپسند دیگری ممکن نیست و یا رواج ندارد؟ البته که آسیبهای دیگری نیز جریانات حزبی بهویژه اصولگرایی و اصولگرایان را تهدید میکند اما اولا رفع برخی آسیبها، بهدلیل بسامد یا دامنه آن، اولویت بیشتر مییابد و ثانیا صفات یا رفتاری که امکان فروپاشی ائتلاف و اتحاد و جبهه را فراهم میآورد، خطر بیشتری دارد تا سایر رفتارهای غیراخلاقی یا غیرتشکیلاتی (هرچند از آنها نیز بهنوبه خود باید دوری جست).
از اردوگاه اصولگرایان خبر میرسد که افراد یا گروههایی نگاه تمامیتخواه دارند، دیگر دوستان و همراهان اصولگرا را صرفا بهدلیل پارهای تفاوت دیدگاه، هیچ میانگارند، بهظاهر سخن از ائتلاف و همراهی میزنند اما در عمل و خارج از ائتلاف، سازماندهی کشوری برای گروه خود کردهاند، تلاش میکنند پیشینههای اختلافآفرین را بین هر عضو فعلی جبهه با دیگری زنده کنند و...
نگاه عام، شامل و بهاصطلاح حداکثری، یکی از تفاوتهای جبهه با حزب است. در احزاب، هرچه تعاریف، جزئیتر و مرزبندیها دقیقتر باشد، رفتار تشکیلاتی، انسجام بیشتری دارد، اما وقتی چند حزب یا جریان گردهم میآیند اگرچه مرزبندی روشنی با غیر دارند اما در داخل خود بر اشتراکات تأکید میکنند و فیالواقع همین تأکید، نیروی محرکه و منبع همافزایی توانهای آنان را تشکیل میدهد.
پس علاوه بر عامل اعتقادی، دلیل تشکیلاتی نیز ایجاب میکند که اصولگرایان با هدف تقویت همگرایی و پایایی آن، عوامل واگرایی را شناسایی کنند و لذا نسبت به 3 آفت یاد شده، هوشیاری و پرهیز بیشتری داشته باشند و در یک میثاق شفاهی یا حتی کتبی، مبتلایان و مروجان این آفتها را ابتدا بهطور اجماعی و تشکیلاتی، ارشاد کنند و در صورت درمان نشدن، آنها را منزوی کرده، حذف قطعی همراه با تبلیغ متفق گسترده را در دستور کار خود قرار دهند، والا فتنه دامن خود آنان را خواهد گرفت.