یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۲
۰ نفر

همشهری دو - محمود قلی‌پور: نیما یک‌ماه است که دنبال خانه‌ای است که دست زنش را بگیرد و بیاورد تا زندگی‌اش را شروع کند.

خانه اجاره ای

اين خانه روبه‌روي ما، يعني دقيقا سومين خانه از سر كوچه، يك سال آزگار است كه خالي مانده. آدم دلش مي‌گيرد، هي نگاه مي‌اندازم به روبه‌رو . همه چراغ‌هاي از پشت پرده‌ها نور مي‌دهند به شهر جز اين خانه سوم از سر كوچه. اولش فكر كردم مشكلي دارد يا افتاده توي انحصار وراثت كه اينطور بلاتكليف رها شده اما وقتي آقاي افچنگي گفت كه مالكش گفته: «نمي‌دهمش دست مستأجر و مي‌خوام به قيمت بفروشمش». حسابي اعصابم خرد شد.

چند باري رفتم پيش آقاي افچنگي و گفتم: «درست است كه مالك اختيار اموالش را دارد اما اين بنده خدا هم دنبال خانه است». از آقاي‌افچنگي هم چه بگويم كه از او هم دلم پر است. مي‌گويد: «اين آقا نيماي شما كه پول كافي ندارد، خب برود دو تا خيابان پايين‌تر خانه اجاره كند». مي‌گويم: «آقاي افچنگي! نوعروس دارد مي‌آورد خانه. او هم دلش بايد به يك چيزي خوش باشد. حالا شما يك جوري مي‌گويي برود پايين‌تر كه انگار ما برج‌نشين هستيم. ما هم دو تا خيابان پايين‌تر از يك عده ديگر زندگي مي‌كنيم». اما دريغ كه آقاي‌افچنگي همه‌‌چيز را به شوخي مي‌گيرد و مي‌گويد: «خب به دوست‌تان بگوييد، چهار تا خيابان پايين‌تر از همان عده‌اي كه مي‌گوييد، زندگي كنند».

دوست دارم بگويم شماره مالك خانه سومين ساختمان از سر كوچه را بدهد تا با خودش صحبت كنم، اما آدمي كه يك سال خانه‌اش را رها كرده به امان خدا كه به قيمت بفروشد، حتما به حرف من هم گوش نمي‌دهد. نيما هم انصافا آدم پرتوقعي نيست. مي‌گويم: «نمي‌تواني خانه‌اي پايين‌تر تهيه كني؟» مي‌گويد: «با اين پول خانه‌هايي هم پيدا كردم، اما يكي آشپزخانه‌اي دارد كه اجاق گاز هم تويش جا نمي‌شود يا يك خانه ديده‌ام كه زيرزمين است و اينقدر رطوبت به در و ديوار خانه زده كه بوي نا حال آدم را بد مي‌كند». اما باز هم مي‌گويد: «خدا بزرگ است، همه‌‌چيز درست مي‌شود». من هم مي‌دانم خدا بزرگ‌تر از آن است كه در ذهن بگنجد اما من صبوري نيما را ندارم. باز هم مي‌روم پيش آقاي‌افچنگي. مي‌گويم: «به صاحبخانه بگو، عوض يك سال خالي بودن خانه بيا و يك كار خير كن». آقاي افچنگي قاطي مي‌كند و مي‌گويد: «برو بيرون، چرا اينقدر پاپي اين خانه شده‌اي؟» باور كنيد خدا خيلي بزرگ است، آنقدر بزرگ كه تمام زمينش را داده به من و شما كه زندگي كنيم، عوضش فقط بايد بگوييم خدايا شكرت اما ما با همين زمين خدا كاسبي مي‌كنيم. هم خدا خيلي بزرگ است و هم ما گاهي خيلي كوچك مي‌شويم.

کد خبر 357342

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha