جامعهاي كه عبوس بودن تبديل به يكي از ويژگيهايش شده و اين خصيصه حاصل دلايل متنوع و مختلف است. قطعا مشكلات اقتصادي تأثير زيادي در كاهش شادابي در سطح جامعه دارد. وقتي مسئله معيشت دغدغه بخش قابلتوجهي از افراد جامعه باشد و اين تلاش براي زيستن رنجي ناگزير را تحميل كند، طبيعي است كه لبخند از چهره مردمان چنين جامعهاي محو شود. البته اين همه داستان نيست.
واقعيت اين است كه ما به شكل بنيادين با موضوع شادابي و نشاط برخورد مناسبي نداشتهايم. مسئله هم ربطي به حاكميت ندارد و شايد بشود گفت برخي از آنچه بهعنوان آداب و رفتار اجتماعي در طول ساليان جاافتاده، ريشه در سنت دارد. نسل من بارها از پدر يا پدربزرگهايش با اين جمله آشنا مواجه شده كه «بچه اينقدر نخند!» معمولا دليلي هم براي پرهيز از خنديدن ارائه نميشد و اگر هم اين اتفاق رخ ميداد همراه با استدلالي منطقي و قابل پذيرش نبود.
براي اينكه جامعه شاد و شادابي داشته باشيم با رعايت پيششرطهاي بسياري نيازمنديم جداي از تمام دلايلي كه ريشه در مسائل اجتماعي، اقتصادي و سياسي دارند، بايد زمينههاي رفتاريمان را هم تصحيح كنيم.ماجرا هم از دوران كودكي آغاز ميشود. وظيفه سنگيني كه والدين و آموزش و پرورش برعهده دارند و اميدوارم نتيجه مثبتش را در آيينه بچههاي امروز كه قرار است آينده اين سرزمين را رقم بزنند ببينيم.
- بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون
نظر شما