با اين همه آنقدر چنين اخباري زياد شده كه ديگر عادي و معمولي بهنظر ميرسد؛ مثل خبرهايي كه با موضوع مراجعه شهروندان به مراكز درماني به علت آسيبهاي ناشي از آلودگي هوا منتشر ميشود. باعث تاسف است موضوعي كه مستقيما با جان انسانها سروكار دارد، شامل روزمرگي و رفتارهايي شود كه در آن «مسئوليت» به چشم نميخورد؛ مسئوليت حفظ جان شهروندان و جلوگيري از آسيبرسيدن به مردمي كه در اين شهر خاكستري زندگي ميكنند.
شوربختانه بايد گفت تهران ديگر قابل سكوت نيست. بهواقع پايتخت بهمرور بسياري از عناصر و شاخصههايي را كه بايد يك شهر سالم از آنها برخوردار باشد از دست داده است. حالا تهران شهري است كه هر فردي در فرصت مقتضي ميكوشد تا از آن فرار كند. كافي است ميزان سفرهاي ايام تعطيل پايتختنشينان را با مثلا 15 سال پيش مقايسه كنيم تا ببينيم چگونه شهروندان ساكن تهران، ميزان گريزشان از مركز رشدي چشمگير يافته است.
طنز ماجرا اينجاست كه مؤسس سلسله قاجار، تهران را به علت خوش آب و هوا بودن به عنوان پايتخت انتخاب كرد و حالا ما با كلانشهري مواجهيم كه بهشدت شلوغ و دچار انواع آلودگيها از آلودگي هوا تا آلودگي صوتي و... است. قطعا هيچ فردي علاقهمند نيست كه در شهري زندگي و كار كند كه سلامت تن و روانش را در معرض خطرات جدي قرار ميدهد. اما چه بايد كرد كه گويا براي بسياري چارهاي جز تحمل اين شرايط دردناك وجود ندارد.
كارگري كه هر روز صبح زود از شهريار خودش را به تهران ميرساند تا سركار برود و لقمه ناني براي خانوادهاش بهكف آورد اگر امكان كسب درآمد در زادگاه و زيستگاه خود را داشته باشد قطعا رنج حضور در اين پايتخت شلوغ را به جان نميخرد. كاملا واضح است كه تهران ظرفيت حضور چنين جمعيتي را ندارد. اين را همه ميدانند اما در عمل شاهد اقداماتي براي رفع نياز اين جمعيت انبوه از زيستن و حضور در تهران نيستم. آمار مرگوميرهاي ناشي از سكته و سرطان مدام بالا ميرود و متاسفانه به شيوهاي با موضوع برخورد ميشود كه گويي مرگ تنها براي همسايه است.
و ما متاسفانه به همه چيز عادت ميكنيم و با آن كنار ميآييم؛ مثل همين مرگ و مير ناشي از آلودگي هواي تهران؛ شهري كه واقعا نفس كشيدن در آن سخت شده است.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما