2 هفته پیش نیکولا سارکوزی - رئیسجمهور فرانسه - در یک نشست خبری شرکت کرد؛ با حالی مضطرب و نگران. داشت به سؤالهای خبرنگارها جواب میداد اما معلوم بود حواسش جای دیگری پرت است.
او کاغذی در دست داشت که مرتب آن را دست به دست میکرد و نگران بود مبادا کسی آن را دستش ببیند. با وجودی که خیلی تلاش میکرد آن کاغذ را از دید خبرنگاران پنهان کند اما خبرنگارهای فضول و سمج فرانسوی توانستند با عکسگرفتن از آن کاغذ، متنش را بخوانند.
چیزی که روی آن کاغذ پرینت گرفته شده بود، ایمیلی بود که ممکن است خیلی از مردان فرانسوی، مشابه آن را دریافت کنند اما این مرد فرانسوی - که این بار روبهروی خبرنگارها بود و ایمیلاش را جلوی خبرنگارها گرفته بود - رئیسجمهور فرانسه بود.
آن بخش از متن این نامه عاشقانه دردسرساز که در مطبوعات فرانسوی درز کرده، نشان میدهد که رئیسجمهوری فرانسه با این زن رابطه پنهانیای داشته است.
زنی که پایش وسط ماجراست، همسر یکی از سیاستمداران حزب دموکرات فرانسه است که در نامه خود به سارکوزی نوشته است که «پس از آخرین دیدار با تو، دلم برایت خیلی تنگ شده است!».
مجله فرانسوی «شوک» هم در شماره آخر خود بخشی دیگر از این نامه را چاپ کرده که آن زن نوشته است؛ «احساس میکنم اولین دیدارمان در ازل بود و من از آن روز تا حالا دیگر تو را ندیدهام و به همین خاطر میخواهم به تو بگویم که دلم برایت تنگ شده است».
همه به یاد مشکلاتی افتادهاند که سارکوزی از پیشتر با همسرش داشته و پیگیرند که ببینند این پرونده به کجا خواهد رسید.
تبوتاب در الیزه
رسواییهای اخلاقی و مالی در میان الیزهنشینان، موضوع تازهای نیست و پیشتر ژاک شیراک و دومینیک دوویلپن و فرانسوا میتران - رئیسجمهورو نخستوزیرهای سابق فرانسه - هر کدام با رسواییهایی روبهرو شده بودند.
اما در حالی که یک هفته بود که ماجرای ارتباط نامشروع رئیسجمهوری فرانسه با این زن در مطبوعات فرانسه مطرح شده و سیسیلیا از همراهی با شوهرش در سفرهای خارجی او خودداری میکرد، کاخ الیزه (کاخ ریاست جمهوری فرانسه) در ابتدا از اظهار نظر درباره اطلاعات تازه رسانهها در زمینه جدایی سارکوزی از همسرش سر باز میزد.
این در حالی است که روزنامه «ریپابلیکن» در شماره همان روزش، نوشته بود که سخنگوی الیزه قرار است ظهر امروز از جدایی سارکوزی و همسرش خبر دهد اما مارتینون در حاشیه دیدار رئیسجمهوری فرانسه از ناحیه نرماندی گفت: «من هیچ توضیحی درباره شایعات مطبوعاتی ندارم».
اما پنجشنبه هفته پیش خبر طلاق سارکوزی از همسرش تایید شد. این اولین طلاق یک رییس جمهور فرانسه در کاخ الیزه است. علاوه بر رسوایی اخلاقی، رسوایی سیاسی هم در انتظار سارکوزی است: جاسوسی برای دولت صهیونیستی.
نه اولی و نه آخری
با این حال، سارکوزی نه اولین سیاستمدار غربیای است که رسوا میشود و نه آخرین. بیل کلینتون و موسی قصاب رؤسای جمهور سابق آمریکا و اسرائیل - هم ماجراهای جنجالیای را پشتسر گذاشتند و البته هنوز هم از کابوس آن ماجراها رها نشدهاند.
با اینکه ماجرای بیل کلینتون مربوط به 11سال پیش است و هم خودش و هم هیلاری - همسرش - بارها درباره آن توضیح دادهاند و از قرار معلوم گفتهاند که آن ماجرا برایشان حل شده و دیگر دغدغهای درباره آن ندارند اما هنوز نه مونیکا لوینسکی - زنی که رابطه کلینتون با او اسباب رسوایی کاخ سفید شد - و نه رقیبان سیاسی کلینتون در آمریکا و نه رسانههای زرد غربی از آن دست برنداشتهاند؛ حتی این روزها که هیلاری در گیرودار منازعات تبلیغاتی است تا بتواند اولین رئیسجمهور زن آمریکا باشد و بیل حسابی پشت سرش درآمده و از او حمایت میکند و حتی خود آمریکاییها هم فکر میکنند این بیشتر تبلیغات بیل است تا هیلاری.
هنوز هم هر جا بیل کلینتون دیده میشود، اگر جو محیط کمی زرد و خالهزنکی باشد، همه درباره مونیکا از بیل میپرسند و لذت هم میبرند که او را با سؤالشان سرخ و صورتی کردهاند و بهوضوح اعتماد بهنفساش را برای دقایقی ازش گرفتهاند.
قصاب در دادگاه
ماجرای قصاب اسرائیلی هم هنوز در دادگاه معطل است. این ماجرا، رئیسجمهور ایرانیالاصل اسرائیل را وادار به استعفا دادن از مقام تشریفاتیاش کرد.
جریان این اسرائیلی از این قرار بود که او به یکی از منشیهای دفترش نظر بد داشته و البته کار را به همین جا ختم نکرده است! خانمی که با تعریف کردن خاطرات آنچنانیاش، موسی قصاب را حسابی در دردسر انداخت و عصبیاش کرد، بعدتر در دادگاه گفت که قصاب همیشه به او میگفته که نزد زنش هم به یاد این خانم است.
سروگوش جنبان در بانک
همین بهار امسال پل ولفوویتز - رئیس بانک جهانی و از رفقای گرمابه و گلستان آقای بوش - بابت شیطنتهای خانوادگیاش سوژه شد.
قصه پل این بود که خبرهایی درباره پارتیبازی این رئیس نهچندان خوشنام بانک جهانی در قبال نامزدش شاها رضا درز کرده بود تا اینکه سرانجام آقای رئیس مقر آمد و به خاطر نقشی که در اعطای ترفیع شغلی و افزایش حقوق شاها رضا داشته، ابراز پشیمانی کرد.
اینطور که پیداست، با وجودی که رسانههای غربی روزبهروز دارند در امر دخالت در زندگی و احوال شخصی سیاستمداران دیارشان گستاختر میشوند اما این آقایان هنوز بنا ندارند در رسوم سیاستمداران غربی در سدههای گذشته تجدید نظری بکنند و رعایت حال مردمی را کنند که آنها را انتخاب میکنند تا کاری برایشان انجام دهند.