چهارشنبه 16 آبان چهاردهمین جشنواره و نمایشگاه سراسری مطبوعات در حالی آغاز شد که کمتر خبری از برنامههای جنبی و حال و هوا ی آن در فضای رسانهای کشور به گوش رسید، انتظاری که شاید بی جا باشد. سرانه مطالعه در ایران حدود 17 دقیقه است.
عددی نگران کننده، آیا گران بودن قیمت روزنامه، نشریات و کتاب یا فقدان فرهنگ مطالعه بین مردم سبب به وجود آمدن چنین وضعیتی شده است!؟ روزنامههای ما مدتهاست که قهر مخاطب را نظاره میکنند.
مخاطبان احساس میکنند نیازهای اطلاعاتی آنها با خواندن روزنامهها فراهم نمیشود. این قیمت روزنامهها نیست که سبب بیتوجهی مخاطبان میشود، چون هستند نشریات هفتگی و ماهانه که تیراژ بالا و فروش خوبی دارند، اما انتظاری که خواننده یک روزنامه از این نشریه دارد با انتظار خواننده یک نشریه تفننی کاملا متفاوت است.
روزنامههای ما در چند سال اخیر رویکرد تازهای پیدا کردهاند و در موارد قابل توجهی بهطور خنثی به انعکاس اخبار روز میپردازند. روزنامهها دیگر انتقادی نیستند، بلکه صرفا خبری هستند. خبرهایی که تا لحظه انتشار مردهاند.این روزنامه دیگر محصولی مطلوب نیست، که در بازار کشش تقاضا داشته باشد.
از جنبه فرهنگی هم، روزنامه دیگر یک کالای با پر ارزش محسوب نمیشود. برخی مردم به راحتی تلویزیون یا اینترنت را جایگزین روزنامه میکنند، چون اگر قرار باشد همان اخبار معمولی منتشر شود ، رادیو پیام، شبکه خبر و دیگر شبکهها این کار را بهتر و سریعتر انجام میدهند!
هر چند که هزینه استخراج اطلاعات و اخبار روز در مقایسه با روزنامهها گرانتر است، اما مردم احساس میکنند در فضای دیجیتال نیازشان به دسترسی به اطلاعات بدون واسطه و ممیزی انجام میشود.
مشتری پول نمیدهد
در کشورهای اروپایی جبران بخش قابل توجهی از هزینههای روزنامه به دلیل تیراژ بالا از تک فروشی، یعنی بخش مخاطب حاصل میشود، در حالیکه در کشور ما، بخشی از هزینهها از جانب آگهیها تأمین شده و بخش دیگر هم مربوط به سوبسید و یارانه هاست. حتی بهترین روزنامههای خصوصی وطنی هم کمتر از 10 درصد هزینههای خود را از فروش روزنامه تأمین نمیکنند.
سوبسید یارانه ارزی و ریالی و یارانه کاغذ سبب شده، قیمت تمام شده برای صاحبان روزنامهها پایین باشد. اگر یارانه قطع شود، قیمت روزنامهها افزایش مییابد و دیگر روزنامهها نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند، چون در آن صورت روزنامهای که این روزها با 32 صفحه تمام رنگی، تنها با پرداخت 100 تومان به دست مشتری میرسد، بدون یارانه، قیمتی بین 300 تا 400 تومان پیدا میکند و خواننده هم که عادت به قیمت پایین دارد، دیگر آن روزنامه را خریداری نمیکند.
متأسفانه در کشور ما کاهش تقاضا سبب پایین آمدن تیراژ روزنامهها شده است. برگشتی برخی روزنامهها بین 50 تا 60 درصد است و صاحبان روزنامه سعی میکنند تعادلی بین عرضه و تقاضا به وجود بیاورند، البته در کشور ما هم هنوز برخی روزنامه خوانهای حرفهای هستند که حاضرند برای یک نسخه روزنامه 250 تومان بپردازند یا حتی روزانه دو یا سه روزنامه خریداری کنند. بالا بودن سطح مطالعه در هر کشور، یکی از نشانههای حرکت جامعه به سمت توسعه است.
بالا بودن تیراژ نشریات، بیشتر در جوامعی به چشم میخورد که به لحاظ فرهنگی- اقتصادی و اجتماعی، در جایگاه مطلوبی قرار دارند و با برخورداری از شاخصهای توسعه یافتگی در کنار ساختار و قواعد دمکراتیک، میل شهروندان را به افزایش سطح مطالعه به لحاظ کمی و ارتقای کیفیت مطالعه تقویت میکنند.
خبرنامههای کاغذی چند دستهاند
تعدادی از نشریات مکتوب بهطور روزانه منتشر میشوند و محتوای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی دارند. این روزنامهها بهطور یکسان به تمام حوزههای خبری پرداخته و تقریبا در تمام حوزهها یکسری اطلاعات به روز دست خواننده میدهند، البته گاهی پیش میآید که یک جنبه در آنها تقویت میشود، مثل روزنامه ای که بیشتر به لحاظ سیاسی قوی شده و به تبع آن مورد توجه قرار میگیرد.
طرفداران این دسته روزنامهها در بین اقشار مختلف جامعه و عامه مردم یافت میشوند. برخی روزنامههای دیگر تخصصی هستند، بهعنوان نمونه ورزشی یا اقتصادی. این روزنامه بهطور تخصصی تنها در یک حوزه خاص فعالیت داشته و اخبار و اطلاعات موجود در آن حوزه را در روزنامه منعکس میکنند و به تبع آن خوانندههای خاص خود را دارند.
در این میان برخی نشریات هم هستند که به صورت روزانه، هفتگی یا ماهانه منتشر میشوند؛ این نشریات که البته اغلب روزانه نیستند عنوان نشریات زرد یا عامهپسند را یدک میکشند که البته این دو عنوان از یکدیگر قابل تفکیک است. این دسته نشریات در بین خانوادهها طرفداران بسیار و به تبع آن تیراژ بالایی دارند.
نشریات عامه پسند، آن دسته نشریاتی هستند که حقیقت را با اغراق مینویسند، به طوری که گاه معانی اضافی از اصل چیز را به خواننده القا میکنند که ممکن است از واقعیت دور باشد. نشریات عامهپسند، مکمل روزنامههای حرفهای هستند، آنها با پرداختن به جزئیات حوادث، مطالب را به شکل جذاب تری برای خواننده ارائه میدهند که البته در کنار آن گاهی دیدگاه و نظرات روانشناسان و متخصصان مربوطه هم منعکس میشود .
تاریخچه پیدایش روزنامههای عامه پسند به اواخر قرن نوزدهم و کشور آمریکا برمی گردد. آن زمان این روزنامهها اخبار مربوط به افراد معروف و مورد توجه مردم نظیر ستارگان سینما و ورزشکاران را به شکل هیجان انگیز و جذابی منعکس میکردند.
نشریات عامه پسند میتوانند سبب توسعه روزنامه خوانی در میان عامه مردم و طبقات کمسواد شوند، اما نشریات زرد عوام گرایانه به کدام دسته اطلاق میشود؟ این دسته از نشریات به هر نحو ممکن، تمام تلاش خود را صرف جذب مخاطب میکنند. این کار هدف اصلی این نشریات است که آن را به هر قیمت ممکن انجام میدهند.
نشریات زرد عوام گرایانه که گاهی اوقات نشریات مبتذل هم نام میگیرند، حاوی مطالب سرگرمکننده و اخبار حوادث هستند. این نشریات حواث را به شکلی جنجالی بزرگ کرده و به آنها پروبال میدهند، گاهی یک خط خبر را آنقدر بزرگ میکنندکه با بزرگنمایی، تبدیل به چند صفحه میشود. در این میان اخبار کذبی هم در مورد چهرههای معروف سینمایی و ورزشی ارائه میدهند.
روزنامه مهمتر است یا همبرگر؟
ما هر روز سودای داشتن خیلی چیزها را داریم. گاهی وسایلی برای روز و روزمرگی ما، از چیپس و پفک و خوردنیهای تنقلاتی، یا پیتزا و ساندویچ و... گاهی هم کمی عمیقتر؛ وسایل خانگی و رفاهی و امثال آن. اما چه بخشی از جیب ما برای کالاهای فرهنگی اختصاص دارد؛ کالاهایی برای خواندن و دانستن!
می گویند ما ایرانیها فقط 17 دقیقه درسال مطالعه میکنیم؛ شما باور میکنید؟ این را آمارها میگویند. حتی اگر باور نکنیم، واقعیت این است که همه مطبوعات ما حدود 2 میلیون نسخه تیراژ دارد و این در حالی است که جمعیت ایران 70 میلیون نفر است.
حالا بماند، اگر قرار باشد 2 میلیون تیراژ در خانواده هم برده شود، سهم ایرانیان از مطالعه چندان بهبودی نمییابد.
اینک روی پیشخوان روزنامه فروشیهای ما در کشور، روزنامههای مختلفی با عناوین و شیوههای مختلف اطلاع رسانی، به چشم میخورد. از 25 تومان برای یک روزنامه اقتصادی تا 150 تومان برای یک روزنامه با ظاهر روشنفکری و شکل و شمایل خاص و رنگی. در این میان هنوز هم روزنامههایی هستند که کمتر از 100 تومان قیمت دارند.
قیمت یک کالای خوراکی مثل بستنی چوبی از 100تومان تا 250 تومان است. قیمت یک کالای خوراکی دیگر مثل پفک بین 150 تا 300 تومان است و چیپس و تنقلات دیگر هم در همین حدود.
یک عدد نان هم در ایران بین 25 تا 200 تومان است. حالا بهنظر شما روزنامهها گران است؟
در فرانسه در شرایطی که یک نان باگت یک یورو قیمت دارد، یک نسخه روزنامه فیگارو، 4 یورو فروخته میشود و یک نسخه لوموند یک یورو، اما در فرانسه کتاب بهشدت گران است. با این حال مردم سعی دارند روزانه یکی- 2روزنامه بخرند و بخوانند.
با این اوصاف بهنظر میرسد مشکل پایین بودن سرانه مطالعه در کشور ما بیشتر متاثر از بسترهای فرهنگی- اجتماعی و سیاسی باشد تا اقتصادی. در واقع شیوههای اطلاع رسانی، نامناسب بهنظر میرسد، زیرا در همان شرایط که روزنامههای ما کم تیراژ روی دکه میآیند، هفته نامههای عامه پسند و مجلات خانوادگی به نسبت با تیراژ بهتر با اقبال بیشتری مواجهند؛ گویا خریداران ترجیح میدهند یک حادثه با آب و تاب بخوانند، ولی از ماجراهای جدی مملکت خبری نگیرند!
از طرف دیگر بهنظر میرسد عادتهای اجتماعی- فرهنگی ما دچار اشکال است، چون عموما اوقات بسیاری را در اتوبوس، مترو، تاکسی و...در ترافیک و شلوغیها به هدر میدهیم، اما حاضر نیستیم در این وضع به اطلاعات و دادههای اجتماعی - فرهنگی خود بیفزاییم. حالا اگر 6 روز هفته، یک روزنامه 50 تومانی بخرید میشود هفتهای 3 هزار تومان، در حالی که هم جدول دارد و هم مطالب و سرنخهایی برای مطالعه عمیقتر.
ضمن آنکه با هفتهای 3 هزار تومان شما سرمایهگذاری اجتماعی- فرهنگی، هم روی خود و هم روی نسل آتی خانواده و جامعه کردهاید. از طرفی با نگاهی اقتصادی میتوان با ردگیری اخبار، حوادث و ماجراها، برای زندگی برنامهریزی کرد و طبق این اطلاعات به واقعیتها در مسائل سرمایهگذاری و خرید و فروشها دست یافت.
زردها میتازند
از آنجایی که نرخ مطالعه در کشور ایران بسیار پایین است. مردم ما گرایش بسیاری به روزنامهخوانی ندارند و البته در مقایسه میان روزنامهها و نشریات، این نشریات زرد هستند که تیراژ بسیار بالاتری نسبت به روزنامهها دارند. اگر به کیوسکهای روزنامه فروشی نگاهی بیندازید متوجه میشوید که تعداد نشریات تفننی خیلی بیشتر از روزنامههای سیاسی- اجتماعی و نشریات تخصصی است.
نشریات تفننی که بیشترین خوانندهها را دارند، گاه تیراژشان به 400 هزار نسخه هم میرسد و برگشتی آنها تنها 5 درصد است.نشریاتی که در مقایسه با نشریات جدیتر خطوط قرمز کمتری دارند. مطالب این نشریات هر چند در نگاه اول ممکن است خواندنی بهنظر برسد، اما درون آن، فاقد ارزش است.
تصور کنید روزی را که سوبسیدهای دولتی کاغذ برداشته شوند و صاحبان روزنامههای اجتماعی- سیاسی و تخصصی مجبور باشند قیمتهای خود را افزایش دهند.
با فرهنگ و سلیقه روزنامه خوانی امروز باید نگران روزی باشیم که دیگرهیچ روزنامه باارزشی را در کیوسکهای روزنامه فروشی نبینیم.