اين گزينه اكنون يكي از گزينههاي جدي سازمان جنگلها، مراتع وآبخيزداري كشوربراي حفاظت از منابع طبيعي است.
دكتر غلامرضا هادربادي، مديركل دفتر آموزش، ترويج و مشاركتهاي مردمي سازمان جنگلها، مراتع وآبخيزداري كشور در يك گفتوگوي 2 ساعته با همشهري از مشكلاتي سخن گفت كه سازمان جنگلها و مراتع براي نهادينهشدن مشاركت با آن مواجه است. مديري كه معتقد است، مشاركت مردم گزينه انتخابي نيست، بلكه تنها گزينه براي حفظ و احياي منابع طبيعي و محيط زيست است.
- آقاي دكتر مشاركت از چه زماني وارد حوزه منابع طبيعي و محيطزيست شد؟
از دهه 70ميلادي به اين سو، پايداري در توسعه باب شد در واقع قبل از اين دهه، دنيا درتلاش بود با رشد صنايع و واحدهاي صنعتي به توسعه برسد. اما از دهه 70ميلادي به بعد، موضوع اهميت منابع طبيعي و محيطزيست و تلفيق آن با رشد صنايع مدنظر قرار گرفت و تأكيد شد كه توسعه پايدار درصورتي پايدار ميماند كه با حمايت جوامع محلي تشكل و ذينفعان توأم باشد. در واقع مشاركت مردم گزينه انتخابي نيست؛ تنها گزينه پيش رو براي حفظ و احياي منابع طبيعي و محيطزيست است.
- چطور ميتوان بستر مشاركت را فراهم كرد؟
جلب مشاركت مردم نيازمند مجموعهاي از زيرساختهاست و بديهي است بدون ايجاد اين زيرساختها، مشاركت مردم تحقق پيدا نميكند. نخستين مورد براي ايجاد مشاركت اين است كه ما اعتقاد داشته باشيم تصميمگيريها بايد از پايين به بالا باشد زيرا تصميمات دستوري بالا به پايين جواب نميدهد.
مورد دوم اينكه ما بايد گروهها و تشكلهاي هدفمند و دلسوز منابع طبيعي را ايجاد و آنها را توانمند كنيم. ايجاد تشكلهاي توانمند نيازمند مجموعهاي از قواعد و ضوابط است. اين تشكلها بايد دربرگيرنده همه جوامع محلي باشد بهطوري كه در اين تشكلها هم افراد بيبضاعت و محروم و هم افراد ثروتمند حضور داشتند باشند. اگر تشكلي شكل گرفت اما كارايي نداشت ناشي از آن است كه اين موارد در آن رعايت نشده است. دراين ميان، زنان و افراد محروم نقشي انكارناپذير دارند؛ تجربه نشان داده است كه هر وقت اين 2گروه دربحث تشكلها و روند تصميمگيري و تصميمسازي در حوزه منابع طبيعي ناديده گرفته شدهاند تشكل كارايي نداشته است؛ زيرا اين 2گروه، مشكلات بيشتري را تحمل ميكنند ضمن آنكه راهكارهاي ميانبر را هم ميدانند.
نكته سوم اينكه 2حلقه وصل در مشاركت وجود دارد كه اگر پيوسته و مرحله به مرحله انجام نشود مثل دانههاي تسبيح از هم ميپاشد اين 2حلقه عبارتنداز: «آموزش از ابتدا تا انتها» و «خودكفايي مالي».
- منظور از آموزش، آموزشهاي رسمي است؟
خير. در واقع آموزشهاي رسمي و آموزشهايي كه بدون نيازسنجي از جوامع محلي داده ميشود مؤثر نيستند. آموزشهايي مؤثرند كه بعد از نيازسنجي از جوامع محلي و عمدتا توسط خود مردم محلي انجام شود و دانش بومي را گسترس دهد.
- بهخودكفايي مالي اشاره كرديد، منظور شما از خودكفايي مالي چيست؟
يك عامل مهم در ازهمپاشيدگي تشكلها بيتوجهي بهخودكفايي مالي است. نميشود از مشاركت صحبت كرد اما به خودكفايي مالي اعضا فكر نكرد. ما الان از حوزه منابع طبيعي حرف ميزنيم نه حوزه شهر. بهعبارت ديگر ذينفعان ما روستاييان عزيز هستند. آنهايي كه معمولا ضامن كارمند ندارند و از معدل حساب در بانكها برخوردار نيستند، توان ارائه وثيقه يا ملك بهعنوان ضمانت را هم ندارند. از سوي ديگر، سود بانكها، دسترسي به تسهيلات بانكي را براي روستاييان مشكل ميكند. براين اساس، وقتي تشكل ايجاد ميشود، بايد با آموزش به اعضاي تشكل، مهارتشان تقويت شود اما مسئله اين است كه وقتي مهارت آنها تقويت شد ابزاري براي عمليشدن و به فعليت رساندن آن مهارت در اختيار ندارند و درست در همين نقطه تشكلها متوقف ميشوند ولي وقتي از نظر مالي خودكفا باشند اين مشكل وجود نخواهد داشت. منظور از خودكفايي مالي اين است كه بهدنبال صندوقهاي اعتباري برويم؛ صندوقهايي كه مديريت آنها بهعهده همان جوامع روستايي است. صندوقهايي كه قوانين سختگيرانه ندارند. صندوقهايي كه مردم آن را از خودشان بدانند و تأخير در پرداخت اقساط را ضرر بهخودشان تلقي كنند. صندوقهايي كه سهل الوصول و نياز محور باشند. به همين دليل دردنيا صندوقهاي اعتباري بهويژه«صندوقهاي خرد اعتباري» وجود دارد. تجربه كشورهاي هند و پاكستان، بنگلادش، كرهجنوبي، اندونزي، ژاپن و ساير كشورها تأييدكننده اين موضوع است. ما بايد دسترسي روستاييان به تسهيلات كم بهره سهلالوصول را با ايجاد اين صندوقها فراهم كنيم.
- تفاوت اين صندوقها با ساير صندوقهاي اعتباري چيست؟
اين صندوقها، احساس مالكيت و منفعت در مردم روستا ايجاد ميكنند كه عامل اصلي دوام مشاركت است. هرگاه حس مالكيت ايجاد شود زمينه مشاركت ايجاد ميشود. همچنانكه وقتي فردي از تسهيلات كمبهره برخوردار شود از مشاركت نفع ميبرد و در مشاركت سهيم ميشود. يكي از مشكلات، تأمين منابع اعتباري براي كمك به اين صندوقهاست كه اغلب بهدليل تأميننشدن اين اعتبارات، روند مشاركت با مشكل مواجه ميشود. اگر ما بهدنبال كاهش فشار دام بر مرتع هستيم يكي از راههاي آن، ايجاد مشاغل جايگزين در مرتع و جنگل است و اين صندوقها شرايط را براي مشاغل جايگزين فراهم ميكند از اين رو، كمك به اين صندوقها كمك به حفظ واحياي منابع طبيعي است.
- آيا اين صندوقها در كشور شكل گرفته ؟
خوشبختانه در مقياسهاي بالاتر، صندوقهاي حمايت از منابع طبيعي وجود دارد و اين سياست در سازمان جنگلها بهعنوان يك سياست اصولي در حال پيگيري است. اين صندوقها، تشكلها و تعاونيهاي حوزه منابع طبيعي را دربرميگيرد اما بايد توجه داشت زماني اين صندوقها موفق هستند كه منابع مالي آنها به اندازه كافي تأمين شود.
- براي فرآوري و بازاريابي محصولاتي كه از طريق مشاركت توليد ميشود؛ چه برنامهاي داريد؟
بحث فرآوري و بازاريابي محصولات جنگل و مرتع يكي از مهمترين موضوعات مشاركت است. بهرهبرداران منابع طبيعي وقتي بهصورت قانوني از مرتع و جنگل برداشت ميكنند براي افزايش درآمد، بايد ارزش افزوده محصولاتشان زياد شود. براي دستيابي به اين هدف، اين محصولات بايد در قالب صنايع كوچك فرآوري بشود. خوشبختانه اخذ مجوز اين صنايع در حوزه جهادكشاورزي وجود دارد اما بعضي استعلامات و اقدامات بايد توسط متقاضي انجام شود كه هم هزينهبر است و هم به زمان زيادي نياز دارد. براي مثال، براي اخذ گواهي بهداشتي محصولات فرآوريشده بايستي ضوابط و اقدامات خاصي انجام شود. بايد بعضي از اين اقدامات را تسهيل كرد تا از اين طريق سود مرتعدار و در واقع بهرهبردار از جنگل افزايش يابد. اين افزايش سود، بهرهبردار را به حفظ واحياي پايدار منابع طبيعي ترغيب ميكند و باعث افزايش انگيزه آنها ميشود.
- با توجه به اهميت مشاركت درحفاظت از منابع طبيعي، مشاركت در برنامههاي سازمان جنگلها و مراتع چه جايگاهي دارد؟
خوشبختانه ضرورت جلب مشاركت در حفاظت و احياي پايدار منابع طبيعي در سازمان جنگلها مورد پذيرش واقع شده و اين رويكرد از سوي رئيس سازمان، مجموعه ستاد و استانها با جديت در حال پيگيري است. البته اين آغاز راه است و بايد قدمهاي بزرگتر و بلندتري برداشت. هماكنون در هر استان حداقل يك پروژه بينالمللي با هدف جلب مشاركت براي حفظ و احياي پايدار منابع طبيعي وجود دارد كه خوشبختانه نتايج خوبي بهدنبال داشته است. نكته ديگر اينكه ما در سالهاي اخير توانستيم در 23استان كشور اتحاديه استاني منابع طبيعي و آبخيزداري ايجاد كنيم در بقيه استانها اين اتحاديهها در حال شكلگيري است و تا پايان سال ايجاد ميشوند. ضمن آنكه اسفند سال گذشته اتحاديه ملي منابع طبيعي و آبخيزداري كشور شكل گرفت.
- مهمترين مشكلاتي كه بر سر راه مشاركت مردم در حوزه منابع طبيعي وجود دارد كدامند؟
مهمترين مشكل اين است كه همه دستگاههاي متولي كه به نوعي در منابع طبيعي ذينفع هستند و در اين حوزه اثرگذارند بايد دغدغه حفظ منابع طبيعي را داشته باشند و در فرايند مشاركت سهيم باشند زيرا جنگل و مرتع يك سرمايه ملي است پس بايد بهصورت ملي به آن نگاه شود؛ اين نكتهاي است كه تاكنون در حفاظت از منابع طبيعي مغفول مانده است. اينكه تصور شود يك دستگاه (سازمان جنگلها ومراتع) يا يك وزارتخانه(وزارت جهادكشاورزي) مسئول حفاظت از منابع طبيعي كشور است، تصور باطلي است و بايد همه در فرايند حفاظت مشاركت داشته باشند. نكته ديگر اينكه وقتي تشكلي شكل گرفت يا وقتي از مردم درخواست مشاركت شد؛ آنها انتظار دارند در اجراي كارها هم دخالت داشته باشند، البته سازمان جنگلها در اين خصوص گامهايي برداشته ولي رسيدن به اين هدف نيازمند تسهيل است بهگونهاي كه جوامع محلي و تشكلها بتوانند به دور از پيچ وخم اداري، كارها را بهدست بگيرند. فراموش نكنيم كه در اجراي كار، منفعت، دلبستگي و مالكيت بهوجود ميآيد و بدون اين موارد نبايد توقع مشاركت داشته باشيم. دركنار اين موارد بايد آموزش را جدي بگيريم. آموزش هزينه نيست سرمايه است و تداوم مشاركت در گرو آموزش مداوم است.
نظر شما