در این بین دولت ایالات متحده آمریکا که به پاکستان بهعنوان شریکی حیاتی و بسیار مهم در پیشرفت راهبرد نظامی خود پس از 11 سپتامبر موسوم به «جنگ علیه تروریسم»، مینگرد، آشکارا نگرانی خود را از وضعیت کنونی این کشور اعلام کرده است.
سی راجان موهان، استاد دانشگاه و روزنامهنگار مشهور هندی معتقد است پاکستان دیگر دولتی با مشخصه دولت ورشکسته نیست، لذا از دید واشنگتن تداوم همکاری با چنین دولتی ضروری است.
ازدید موهان، سیاست انعطافپذیرانه واشنگتن درمورد ماجرای عبدالقدیرخان نشان داد که واشنگتن قصد ندارد زیاد بر اسلامآباد سخت بگیرد.
علاوه بر این، موهان سیاست انعطافپذیر واشنگتن در مقابل پاکستان بهویژه در مورد اعمال فشار بر اسلامآباد برای مهار گروههای کشمیری و مقابله جدی با طالبان و القاعده را نشانه دیگری از تمایل آمریکا به ادامه روابط خوب با اسلامآباد میداند.
براساس دیدگاه موهان، اعمال فشار بر اسلامآباد برای مهار گروههای کشمیری و مقابله جدی با طالبان و القاعده نشانه دیگری از تمایل آمریکا به ادامه روابط خوب با اسلامآباد است.
به نظر موهان، واشنگتن به دلایل مختلف بهویژه قضیه افغانستان همچنان به همکاری با دولت پاکستان ادامه خواهد داد. از این منظر نمیتوان آینده تاریکی برای روابط پاکستان و آمریکا ترسیم کرد.
اشلی جی تلیس کارشناس مؤسسه کارنگی برای صلح بینالمللی معتقد است پاکستان امروزه به نحو بارزی بخشی از مشکل و نیز بخشی از یک راهحل در قضیه تروریسم بینالمللی است.
از دید تلیس گزارش کمیته حادثه 11سپتامبر که آشکارا پاکستان را در مسأله تروریسم بینالمللی دخیل دانست، نشان دهنده وجود پاکستان بهعنوان یک مشکل برای آمریکاست.
از سوی دیگر چرخش 180 درجهای پاکستان در قطع حمایت از طالبان و القاعده و شرکت فعال در ائتلاف مبارزه با تروریسم نشان داد اسلامآباد آماده است با آمریکا در مبارزه با تروریسم همکاری کند.
از دید تلیس آنچه باعث ابهام شده، این است که اسلامآباد هم در جنگ علیه تروریسم شرکت دارد و هم با تروریستها همکاری میکند. حمایت پاکستان از گروه های کشمیری و تمایل نداشتن پاکستان به مقابله جدی با طالبان و القاعده بیانگر این وضعیت مبهم است.
تلیس بر این عقیده است که واشنگتن به این دوگانگی در مواضع پاکستان آگاه است ولی سعی دارد با اسلامآباد مدارا کند.
از دید تلیس، واشنگتن فقط مراقب آن است که پاکستان به دام افراطگرایان مذهبی گرفتار نیاید وگرنه اعمال و رفتار دوگانه و حتی چند گانه ژنرال مشرف از دید واشنگتن قابل کنترل است.
تلیس نتیجه میگیرد که در آینده سیاست آمریکا نسبت به پاکستان حول2محور دور خواهد زد: تشویق ژنرال مشرف به مهار گروه های افراطی و وارد کردن ژنرال به انجام اصلاحات دمکراتیک بهگونهای که زمینه برای فعالیت و مشارکت گروهها و احزاب سیاسی سکولار در پاکستان فراهم شود.
حسین حقانی از مؤسسه کارنگی و دانشگاه بوستن سومین نویسندهای است که درباره آینده روابط اسلامآباد و واشنگتن اظهارنظر کرده است.
از دید حقانی اگرچه پاکستان در فهرست متحدین آمریکا در جنگ علیه تروریسم آمده است اما نمیتوان این کشور را به راحتی در ردیف دوستان و دشمنان قرار داد.
حقانی معتقد است که از زمان حادثه 11 سپتامبر و همکاری مشرف با آمریکا در زمینههای اطلاعاتی و دستگیری تعدادی از اعضای القاعده و طالبان و تحویل آن به آمریکا این برداشت را بهوجود آورده است که احتمالاً پاکستان همسو با سیاستهای آمریکا درصدد قطع پیوندهایش با اسلامگرایان افراطی است.
حقانی میگوید اینگونه نگاه کردن به موضوع، نوعی خوشبینی را نسبت به آینده روابط پاکستان و آمریکا بهوجود آورد. اما حقانی معتقد است آن روی سکه را هم باید در نظر داشت.
موقعیت پاکستان بهعنوان یک کشور ایدئولوژیک اسلامی، عمیقاً ریشه در تاریخ دارد و بهطرز بسیار نزدیکی با بلندپروازیهای نظامیان پاکستانی همخوانی دارد.
از دید حقانی، در آیندهای قابلپیشبینی، اسلام عامل مهمی در سیاستهای پاکستان باقی خواهد ماند و این مهم در عرصه سیاسی پاکستان به شکل پیوند قوی میان (سرویس امنیتی پاکستان، آی.اس.آی) و اسلامگرایان نمود عینی خواهد یافت.
از این منظر، حقانی چشمانداز روشنی برای آینده روابط آمریکا و پاکستان پیشبینی نمیکند و معتقد است که ترس از قدرتیابی اسلامگراها و نگرانی آمریکا از قرار گرفتن سلاحهای هستهای پاکستان در دست افراطگرایان، سرانجام واشنگتن را وادار خواهد کرد با پاکستان بهگونهای دیگر رفتار کند.
در الگوی رفتاری جدید، پاکستان نهتنها متحد آمریکا نخواهد بود بلکه بهعنوان یک «کشور هدف» توجه آمریکا را به خود جلب خواهد کرد.