روز 20ديماه سال گذشته به مأموران كلانتري14بندرعباس خبر رسيد كه زني در بلوار شهيد مصطفي خميني هدف گلوله قرار گرفته است. زماني كه مأموران به محل حادثه رسيدند، اين زن بهدليل خونريزي شديد جانش را از دست داده و ضارب نيز گريخته بود. متخصصان پزشكي قانوني بعد از معاينه جسد اعلام كردند علت فوت زن جوان اصابت گلوله و خونريزي شديد است.
در همان تحقيقات مقدماتي معلوم شد كه ضارب شوهر سابق مقتول است. آنها چند سال قبل بهدليل اختلافات شديدي كه با يكديگر داشتند، طلاق گرفته بودند با وجود اين مرد جوان چند مرتبه سراغ همسرش رفته و او را تهديد كرده بود. در اين شرايط تلاشها براي يافتن متهم فراري آغاز شد اما هيچكس، حتي خانوادهاش نيز از او اطلاعي نداشتند و معلوم نبود او كجا مخفي شده است.
- فرار به چابهار
9ماه از اين جنايت ميگذشت و متهم همچنان توانسته بود خودش را از ديد پليس مخفي نگه دارد. با وجود اين، كارآگاهان آگاهي به اطلاعاتي دستيافتند كه نشان ميداد متهم به چابهار گريخته و در آنجا به شكل مخفيانه زندگي ميكند. به اين ترتيب گروهي از مأموران با اخذ نيابت قضايي راهي آنجا شدند و متهم را دستگير كردند.
او انتظارش را نداشت كه با گذشت ماهها از ارتكاب جنايت هنوز پليس در تعقيبش باشد. وي وقتي در برابر قاضي محسن مينا، بازپرس شعبه هفتم دادسراي بندرعباس قرار گرفت به قتل همسر سابقش اعتراف كرد و گفت: من از همسر سابقم 2فرزند داشتم اما چون با يكديگر اختلاف داشتيم چند سال قبل جدا شديم. بچههايم با همسرم زندگي ميكردند و من هزينه زندگيشان را ميدادم. حتي براي همسرم يك پژو 206خريدم تا با استفاده از آن بچههايم را به مدرسه ببرد اما او باز هم رفتار خوبي با من نداشت.
وي درباره روز حادثه گفت: آن روز وقتي از خيابان عبور ميكردم ديدم مرد غريبهاي پشت فرمان خودرويي كه براي همسرم خريده بودم، نشسته است. من با ديدن اين صحنه اختيارم را از دست دادم. دوان دوان به خانه رفتم و كلت كمري را كه مدتي قبل از مردي افغان خريده بودم، برداشتم.
وقتي به خيابان برگشتم هنوز مرد غريبه و همسرم داخل خودرو بودند. مرد جوان وقتي من را مسلح ديد پا به فرار گذاشت. من كلت را روي بازوي همسر سابقم گذاشتم تا او را هل بدهم و از ماشين پياده كنم اما همان موقع سلاح شليك كرد. من نميخواستم شليك كنم و گلوله ناخواسته شليك شد.
سپس پشت فرمان نشستم و همسرم را از ماشين بيرون انداختم و فرار كردم. خودرو را چند خيابان آنطرفتر رها كردم و در ادامه به چابهار گريختم. وقتي چندماه گذشت و خبري از پليس نشد، فكر كردم كه ديگر هيچكس دنبال دستگيريام نيست و آزادانهتر زندگي ميكردم تا اينكه مأموران غافلگيرم كردند.
متهم به قتل در ادامه به محل وقوع جنايت منتقل شد و در برابر بازپرس پرونده صحنه جنايت را بازسازي كرد و جزئيات بيشتري از آن را شرح داد. او نحوه شليك گلوله و بيرون انداختن مقتول از خودرو را به بازپرس پرونده نشان داد و در نهايت از آنجا كه همه شواهد و مدارك بر مجرمبودن اين مرد دلالت داشت، بازپرس جنايي با صدور قرار جلب دادرسي پرونده را براي صدور رأي به دادگاه كيفري يك استان هرمزگان فرستاد.
نظر شما