زمان اين ماجراي هولناك به عصر روز ششم شهريورماه سال گذشته بر ميگردد. آن روز زني به كلانتري 160خزانه رفت و گفت پسر ششسالهاش گمشده است. او گفت: پسرم براي بازي از خانه بيرون آمد اما چند دقيقه بعد وقتي دنبالش آمدم او ناپديد شده بود. همه جا را گشتم اما نتوانستم پيدايش كنم و چند نفر گفتند او را با يك پيرمرد افغان ديدهاند.
همزمان با اعلام اين خبر زن جوان همراه با اهالي محله شروع به جستوجوي منطقه كردند تا شايد بتوانند پسربچه را پيدا كنند. يك ساعت بعد وقتي آنها به پاركي در نزديكي بزرگراه بعثت رسيدند پسر بچه را همراه با پيرمرد افغان ديدند.با اينكه پسر ششساله پيدا شده بود اما هيچكس از اتفاق هولناكي كه رخ داده بود خبر نداشت. وقتي زن جوان پسرش را به خانه برد پسربچه شروع به درددل براي مادرش كرد و گفت پيرمرد او را فريب داده و به اين بهانه كه ميخواهد كبوتر نشانش دهد وي را مورد آزار و اذيت قرار داده است.
با شكايت اين خانواده مرد افغان بازداشت شد. از سويي پسر بچه نيز از سوي متخصصان پزشكي قانوني مورد معاينه قرار گرفت و آزار و اذيت وي تأييد شد. با وجود اينكه همه شواهد و مدارك از آزار پسر ششساله توسط پيرمرد افغان حكايت داشت اما او اتهام سنگينش را انكار ميكرد. با وجود اين پرونده وي براي بررسي به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاكمه كه صبح ديروز به شكل غيرعلني در شعبه دهم، به رياست قاضي محمدباقر قربانزاده و با حضور قاضي ملكي و قاضي غفاري بهعنوان مستشاران دادگاه برگزار شد ابتدا پدر پسر بچه شكايتش را مطرح كرد و خواستار مجازات مرد افغان شد.
سپس متهم در جايگاه ايستاد و در دفاع از خودش گفت: من در كوچه پسربچه را ديدم. او گفت عمو به من كبوتر نشان ميدهي؟ من هم او را به پارك بردم. روي نيمكت نشسته بوديم كه يك ساعت بعد اهالي محله آمدند و او را با خود بردند. من پسربچه را مورد آزار و اذيت قرار ندادم و بيش از يكسال است كه بيگناه در زندان هستم.در ادامه وكيل مدافع متهم به دفاع از وي پرداخت و در نهايت قضات دادگاه با اخذ آخرين دفاع از متهم وارد شور شدند.
نظر شما