اين روزها جشنواره قصهگويي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در راه است و ميتوان اين بخش از كودكي را باز امتحان كرد. اين گزارش، حاصل گفتوگو با امين حسيني؛ قصهگوي برگزيده جشنواره قصهگويي كانون و دكتر نسرين جعفريكاديجاني، روانشناس، مشاور و مدرس دانشگاه است كه با آنها درباره قصهگويي و تفكر خلاق كودك، صحبت كردهايم.
- ردپاي قصهگويي در پيچوخم عمرم
«لالا لالا گلِ پونه»، سرآغاز يك قصه كوتاه و ريتميك بود، با نام «گلهاي باغ و باغچه»؛ جزو نخستينهايي كه در زمان نوزادي برايمان خواندند و آوايش خوابمان كرد. قصه با تولد آدمها آغاز ميشود اما علاقه به شنيدنش سن و سال ندارد. به گفته امين حسيني، قصهگوي برگزيده نوزدهمين جشنواره قصهگويي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان «انسان بعد از تولد، معجزه كلام را دريافت ميكند و وارد دنياي قصهگويي ميشود. نوزاد ياد ميگيرد كه احساسش را با آواها بيان كند. كودكان ذاتا قصهگو هستند و دوست دارند با بهرهگيري از اتفاقات زندگي خود قصه بگويند؛ بهخصوص دخترها. هرچند پسرها هم بيرون از گودِ قصهگويي نميمانند. علاقه به شنيدن قصه در بزرگسالي، به فعال بودن كودك درون بستگي دارد. كمي دقت به زندگي بزرگسالان مشخص ميكند هر كدام از آنها چه نوع قصههايي را دوست دارند و در پيچ و تاب زندگي دنبال چه ميگردند».
- آجر خيال، ملات تكنولوژي
تخيل، برگ برنده دوران كودكي است؛ يك جاده بيانتها كه فرصت لذت بردن از سفرهاي خيالي را تنها نصيب كودكان ميكند. گفتههاي امين حسيني وجودِ قدرت تخيل در دوران كودكي را بيش از پيش وضوح ميبخشد. او ميگويد: « كودكان زندگي را با تخيل خود پيش ميبرند، براي همين قصه را دوست دارند. آنها بهدنبال قهرمانهاي داستانها، صداهاي ناشناخته و قدرتهاي نهفته هستند». اين دانستهها در مورد دنياي كودكان، سرنخ خوبي براي قصهگويي است چرا كه ميتوان با استفاده از اين نمادها سبب پرورش قصهگويي كودكان شد. البته دريافتهاي كودكان از سوي والدين و محيط، نسبت به گذشته دچار تغييراتي شده است. حسيني ميگويد:«اين تحولات، كودكان را هم تغيير ميدهد؛ بهطور مثال كودك امروز، گوشي تلفن همراه را در دست والدين خود ميبيند. او تحتتأثير محيط زندگي امروز، جنس ديگري از قصهگويي را از والدين خود انتظار دارد».
- همدلي با كودك؛ همزباني در قصه
نشاني دنياي كودكان را بايد با كلمات خود آنها پيدا كرد. آنها در دنيايي ديگر و با كلمات متفاوتي زندگي ميكنند. امين حسيني بر اين تفاوت صحه ميگذارد و ميگويد: «براي وارد شدن به دنياي كودكان و قصهگويي براي آنها بايد با زبان آنها آشنايي داشت. كودكان امروز متولد سالهاي 90-89 هستند. آنها دايره واژگان مختص بهخود را دارند كه آن را از طريق تلويزيون و اطرافيان دريافت كردهاند. با اين حال، روان كودكان تا مقطعي دست نخورده است. از 7- 6 سالگي به بعد است كه سيستم آموزشي، آنها را تغيير ميدهد. كودكان قبل از اين سن، چشمهاي براق و شادي دارند اما بعد از ورود به مدرسه اعتماد به نفس خود را از دست ميدهند و به كودكاني تبديل ميشوند كه اهل رقابت كردن هستند».
- امتحان قصهگويي چند دقيقه بعد از شنيدن
«هنگام ترك جلسه قصهگويي از طرز خداحافظي كردن كودكان متوجه ميشويد اتفاقي درون آنها افتاده.» اين را امين حسيني ميگويد وقتي درباره تأثير جلسه قصهگويي بر كودكان صحبت ميكند. او در ادامه ميگويد: « اگر قصهاي را براي كودك بگوييم، او را نصيحت كردهايم و اگر آن قصه را نشانش دهيم و از تصويرسازي استفاده كنيم، در حافظه تصويري او باقي ميماند و ثبت ميشود، در اين صورت قصه را بهخاطر ميسپرد. اما اگر از او بخواهيم يكي از نقشهاي قصه را بازي كند، كودك فراخواهد گرفت». بازخوردهاي كودكان بعد از شنيدن قصه، قابل توجه است. آنها در مدت كوتاهي، قصه را براي همسن و سالهاي خود در جمعهاي كودكانه بازگو ميكنند. طوري كه همذات پنداريشان با قهرمان قصه، به خوبي نمايان ميشود.
- بهترين شيوه قصهگويي كدام است؟
اينجا الگوريتمهاي مرسوم كاراييشان را از دست ميدهند. دنياي كودكان هيچگونه چهارچوب از پيش تعيينشدهاي نميپذيرد. شايد براي اين است كه قصهگوهايي در متن اين دنياي متفاوت، موفقتر عمل ميكنند كه راه هرگونه محدوديتي را بر روايت كردن خود ببندند. با اين حال قصهگويي، شيوههاي تعريف شدهاي دارد. اين هنر قصهگوست كه با خلاقيتش مرز آن شيوهها را بشكند. نخستين شيوه قصهگويي، كلامي است؛ چيزي شبيه به قصههاي راديويي؛ شيوهاي كه ميتواند احساس قصهگو را از طريق اجزاي صورت به كودكان منتقل كند. در نوع دوم، قصهگويي به همراه ابزار انجام ميشود. بهكارگيري ابزار در قصهگويي ميتواند تخيل كودك را درگير كند؛ هرچند امين حسيني معتقد است ذات قصهگويي بر تخيل كودك بنا شده و به همين دليل كودك ميتواند از ابتدا تا انتهاي قصه را در ذهن خود بازسازي كند. شيوه بهكارگيري پانتوميم براي قصهگويي، اين اصل را مدنظر قرار داده است. در اين شيوه بدون آنكه ابزار عيني براي قصهگويي موجود باشد تمام حركات و رخدادها توسط قصهگو و روي صحنه ساخته ميشوند.
- رازهاي بهترين قصهگوها
حكايت كودك است و «برگ گل». اين تشبيه، اهميت نوازش كلامي را كه بر گونه گلبرگ مانند كودك مينشيند، بيشتر نمايان ميكند. براي همين است كه امين حسيني تأكيد ميكند: «قصهگويي نياز به صداقت، دل كودكانه و پاك دارد. براي ورود به دنياي قصهگويي كودك بايد بتوانيد با او ارتباط صميمانه برقرار كنيد. در غيراينصورت، قصه تبديل به يك گياه بيبرگ و گل ميشود. اگر قصه از دل برنيايد، به دل كودك هم نمينشيند و اگر حس رقابت در اين كار رخنه كند، خلوص قلب را از بين ميبرد». تعميم اين نوع ارتباط به شنوندگان بزرگسال قصه كار مشكلي نيست. در دنياي بزرگسالان جوينده قصه هم ميشود از توانايي برقراري ارتباط و حتي ايجاد رابطه دوستي با آنها بهره برد.
حسيني يادآور ميشود: «مادربزرگهاي ما و والدينمان قصهگوهاي خوبي براي ما هستند چون با آنها ارتباط احساسي داريم». با فرمولي كه حسيني براي قصهگويي ارائه ميدهد به گفته خودش ميتوان يك شنونده 90ساله را هم به شنيدن قصه ترغيب كرد و اين امر، يك پيروزي بزرگ براي قصهگويي بهحساب ميآيد.
- غوغاي قصه در نوزادي
حركات چهره، چشمهاي به اشك نشسته نوزاد را به نگاههاي جستوجوگر تبديل ميسازد و آوازها او را به جنبوجوش وا ميدارند؛ اينها گوشهاي از تأثيرات شنيدن قصه در آغازين روزهاي زندگي است. دكتر نسرين جعفري كاديجاني، روانشناس، مشاور و مدرس دانشگاه، در اين مورد ميگويد: «نوزاد از بدو تولد درگيريهاي حسي- حركتي دارد. حواس او تا 4ماهگي تكميل ميشود. در اين زمان ميتوان از تقليد صدا، ميميك چهره، اسباببازيهاي رنگي، آوازهاي ريتميك و لالايي بهره برد و براي نوزاد قصه گفت. قصهگويي به فعال كردن گيرندههاي حسي او ميانجامد و ميتواند حواس نوزاد را تقويت و كارآمد كند. اين كار باعث رشد مغزي نوزاد از بدو تولد تا نوپايي ميشود».
- نوپايي و قصههاي پاياندار
سكوت و آواهاي بيمعنا جاي خود را به بازيگوشيهاي نو ميدهند. حوالي 2سالگي، تحولات محسوسي همپاي بازيهاي كودكانه رخ ميدهد. دكتر نسرين جعفري ميگويد: «كودك از 2سالگي به توانمندي ميرسد. او ميتواند در اين سن، بازيهاي نمادين انجام دهد؛ مثلا ابزاري را بهصورت ذهني براي خود بيافريند و در خيال خود با آن بازي كند. تجربه اسب سواري نمادين، راندن خودرو بهصورت خيالي و مواردي شبيه به اينها در اين سنين شكل ميگيرد». بهگفته دكتر جعفري بهتر است قصهها در حوالي 2سالگي بهصورت كوتاه و پاياندار روايت شوند. اين نوع قصهها كنجكاوي كودك را تحريك ميكنند و حاوي مسائل آموزشي هم هستند. محتواي متناسب قصهها ميتواند به لذت بردن و تخليه انرژي كودك در اين سن بينجامد، ارتباط كودك با والدين را تقويت كند و سبب مهارتآموزي كودك شود.
- صريح و شفاف باشيد
حوالي 5سالگي است و خيالات كودك با او ميآيند. خصوصيت اين سن، خوب ديدن او است. دكتر جعفري ميگويد: «كودكان تا 5سالگي بينندگان خوبي هستند اما توانايي تحليل كردن ندارند. بنابراين قصهها در حوالي 5سالگي بايد بهصورت صريح، مستقيم، كاربردي و شفاف براي كودك روايت شود. در اين نوع انتقال پيام، كودك مشاهده ميكند كه قهرمان داستان در حال انجام كار درست يا نادرستي است. پيام داستان بهصورت صريح و شفاف به گوش او ميرسد و در نتيجه از آن كار الگوگيري ميكند. 2سال بعد و در 7سالگي، شيوه تفكر كودك تغيير پيدا ميكند. البته قصهگويي در تمام سنين بايد بهصورت هدفمند، منتقلكننده رفتار اجتماعي و باورهاي سالم باشد و با درنظر داشتن الگوي ارتباط سالم براي كودكان روايت شود چون كودك با قهرمان داراي خصوصيات مثبت، همانندسازي ميكند. محتواهاي كارآمد به همراه قصههاي هيجانانگيز از نوع مثبت و قصههاي خندهدار ميتواند كودك را جذب كرده و مفاهيم درست را به او منتقل كند.
- قهرمان زندگي، قلمدوش قصهها
قهرمان قصه، از قعر حوادث سربلند بيرون ميآيد و بعد از يكبار خطا كردن ياد ميگيرد اشتباه نكند و اگر پايش بلغزد، در چشم بههمزدني راه درست را مييابد. اين قهرمان در همان آسمان خيالي قصه به الگويي براي رفتار صحيح كودك تبديل ميشود. دكتر جعفري معتقد است: «معيارهاي زندگي سالم با قهرمانسازي در قصه، بيان ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي انجام ميشود و اساس آن با قصههاي خوب ريخته ميشود. طبيعي است كه قصهها متناسب با شرايط ذهني كودكان انتخاب شوند. بنابراين با توجه به اينكه كودك در چه مرحلهاي است و نياز او چيست ميتوان براي او قصه تعريف كرد. در اين صورت ميزان فهم كودك و دايره واژگان او گسترش مييابد و از يك الگوي كلامي برخوردار ميشود. او از محتواي آموزشي قصه، حمايت، همكاري، مهارتهاي اجتماعي و توانايي «نه» گفتن را ميآموزد و هويتيابي ميكند. تماس چشمي والدين هنگام قصهگويي به كودك، حس توجه را منتقل ميكند. اگر والدين بتوانند زيركانه از قصهگويي بهره ببرند، كاركرد قصه براي نشان دادن حمايت و توجه آنها به كودكان افزايش مييابد. در اين صورت كودك دچار آرامش حسي و عاطفي خواهد شد».
- كوچولوهاي قصهگو را تشويق كنيد
شنوندگان كوچك و پروپاقرص قصهها عاشق قصهگويي هستند. علاقه دارند بنشينند و خودشان را درحاليكه به سوژه قصه تبديل شدهاند، تصوير كنند. دكتر جعفري معتقد است: «ترغيب كردن كودكان به قصهگويي كار خوبي بهحساب ميآيد و اينكار در 4-3 سالگي كودك قابلانجام است. كودكان دوست دارند قصه بگويند. آنها خاطره شنيدن در مورد خودشان را دوست دارند. وقتي والدين خاطرات آنها را برايشان بازگو ميكنند، مشتاقانه گوش ميدهند. البته براي قصهگويي كودكان در اين سن بايد فرصت ساخت.» از آنجا كه كودكان نيازمند توجه مثبت والدين هستند بهتر است والدين با درگير كردن توانمندي كودك، از قصهگويي بهعنوان ابزار كارآمد، هنرمندانه بهره ببرند و زندگي كردن را به كودك بياموزند؛ بهخصوص كه هدف فرزندپروري و تربيت يك انسان شاد، مستقل و مسئوليتپذير را سرلوحه فعاليتشان قرار داده باشند.
- درمان با كپسول قصه!
يك فرصت فوقالعاده با كمترين هزينه ممكن وجود دارد تا از گرفتار آمدن كودكان در چنگال اختلالات روحي پيشگيري كند. به گفته دكتر نسرين جعفري قصه شنيدن باعث تخليه هيجاني و لذت كودك ميشود. اگر كودك دست بهكار قصهگويي شود قوه تخيل در او تقويت ميشود. گاهي هم قصهگويي بهعنوان چارهاي طلايي بهكار ميآيد. دكتر جعفري ميگويد: «ميتوان كودكانِ بازيگوش را سرگرم شنيدن قصههايي كرد كه تنها 4-3 دقيقه طول ميكشند. اين قصهها طوري حواس آنها را پرت ميكنند كه بهطور مثال راضي به خوردن غذاي خود در وعدههاي مختلف ميشوند. به اين ترتيب، با قصهگويي حين غذا نخوردن كودك ميتوان او را به غذاخوردن واداشت و اختلال خوردن را در او رفع كرد. اما وقتي صحبت از «قصهدرماني» باشد، زيروبم كار توسط متخصص انجام ميشود؛ مثلا اگر كودك، از اختلالات هيجاني مانند انزوا، پرخاشگري يا افسردگي رنج ببرد ميتوان با مراجعه به درمانگر، اين اختلالات هيجاني را كنترل كرد. در اين صورت از قصهدرماني استفاده ميشود و كودك در اتاق درمان و همراه با بازي كردن در نقشهايي كه درمانگر تشخيص ميدهد، ظاهر ميشود. به اين ترتيب كودك حضور در موقعيتهاي مختلفي را تمرين ميكند كه قبلا با قرار گرفتن در آنها دچار مشكل ميشده. او پس از قصه درماني با قرارگرفتن در فضاي واقعي ميتواند رفتار مناسبي از خود بروز دهد. كودك طي قصهدرماني متوجه ميشود كه بهطور مثال قهرمان پرخاشگر قصه، چطور با خشم خود مواجه ميشود و چگونه واكنش نشان ميدهد».
- جشنواره قصهگويي كانون پرورش فكري كودكان ونوجوانان در راه است
روزهاي پاياني بهمنماه امسال همزمان است با برگزاري جشنواره قصهگويي كه به همت كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در مركز آفرينشهاي فرهنگي هنري كانون، واقع در بلوار كشاورز، خيابان حجاب برگزار ميشود.
در مدت برگزاري اين جشنواره كه از بيستوهفتم بهمن تا اولاسفند برنامهريزي شده، قصهگويان برگزيده از سراسر كشور در 6بخش رضوي، مربيان كانون، آزاد، نوجوان، مادربزرگها و پدربزرگها و فراگير- مختص كودكان داراي معلوليت- قصهگويي كرده و با هم رقابت ميكنند. علاوه بر اين، قصهگوهاي خارجي نيز در طول برگزاري جشنواره قصهگويي، با يكديگر و قصهگوهاي داخلي به رقابت ميپردازند.
حضور كودكان و نوجوانان در جشنواره نوزدهم قصهگويي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان آزاد است. در مدت برگزاري اين جشنواره قرار است قصهگوهاي حاضر با برنامهريزي كانون به برخي مدارس، بيمارستانهاي كودكان، فرهنگسراها و ايستگاههاي مترو اعزام شده و در محلهاي مشخص، براي علاقهمندان كودك و نوجوان قصهگويي كنند. برگزاري نشستهاي تخصصي در حوزه قصهگويي، بخش ديگري از جشــنواره قصهگويي كانون است.
- سازنده يا مخرب؛ مسئله اين است
تخيل مثبت كودكان تحتتأثير قصههايي كه ميشنوند رشد ميكند. اما گاهي قدمهاي اشتباه در روايت كردن قصهها خيالات آنها را خمير ميكند و ذهن كودكان را درباره قصهها به مرحله اشباع ميرساند. دكتر جعفري هشدار ميدهد: «كودكان با تكرار قصههاي مشابه و مواجه شدن با قهرمانهاي يكسان متوجه ميشوند كه والدين براي تربيت آنها قصه ساختهاند. در اين صورت از قصه اشباع ميشوند و اثر مخرب قصهگويي بر آنها آغاز ميشود. بنابراين بهتر است قصهها متناسب با نياز كودك، كنجكاوي او و موضوعات متنوع انتخاب شوند. اثربخشي قصهها بر كودكان البته به اعتقاد راوي قصه به آنچه ميگويد هم مربوط است؛ بهطور مثال قصهگويي والدين خسته براي كودك، كاربردي ندارد. در عوض كودكان هيجان منفي قصه گو را دريافت ميكنند. به اين ترتيب، تم قصهها، نحوه بيان و نوع ارتباط قصهگو با كودك در پذيرش پيام قصه توسط او مؤثر است و اگر اين كار با هنرمندي هرچه تمامتر آميخته شود، كودك را بهطور سالم پرورش ميدهد». دكتر جعفري خصوصيات قصهگوهاي خوب را برميشمرد: «يك قصهگوي خوب باحوصله است. براي كودك توضيح ميدهد و قصههاي كليشهاي تعريف نميكند. او از كلمات ثقيل براي كودك استفاده نميكند و موضوعي متناسب با سن و ذهن كودك انتخاب ميكند».
- قصه بسازيد
امروز قصههايي در خاطرات ما وجود دارند كه معاني آنها هيچگاه برايمان روشن نشده است؛ نمونهاش شعرگونه «اتل متل توتوله» كه داستان «گاو حسن» را به بردن شير نداشته گاو به هندوستان و گرفتن يك زن «كردي» به نام «عمقزي» گره ميزد؛ قصههايي كه تنها بهخاطر ريتمشان براي كودك روايت ميشدند و او را در اوج سرگرداني معنايي رها ميكردند؛«هاچين و واچين/ يه پاتو ورچين» اين در حالي است كه قصههاي كودكانه بايد از محتواي آموزشي و مثبت برخوردار باشند؛ بهطور مثال روايت قصهاي شعرگونه با بهكارگيري رفتار ناشايست «دزدي» ميتواند آثار منفي بر كودك بگذارد؛ «... بريم چي بدزديم؟/ تشت طلا بدزديم...» يكي از راهكارها، توليد محتواي قصه توسط والدين است. اين قصهها بنا به نوع رفتار كودك ساخته ميشوند و حاوي آموزشهاي غيرمستقيم براي كودك هستند. مزيت اين نوع قصهها هزينه كمتر آنها نسبت به آموزش مستقيم است. دكتر جعفري يادآور ميشود: «در آموزش غيرمستقيم، كودك قصه را ميشنود، تصويرسازي ميكند و به نتيجه موردنظر والدين يا قصهگو ميرسد؛ راهكاري كه به صرفهتر از آموزش مستقيم درباره كودك است. ردپاي قصهها در تقويت روابط عاطفي و اجتماعي كودك پيداست». دكتر نسرين جعفري تأكيد ميكند: «اگر قصهها را بهصورت صحيح براي كودكان روايت كنيم به ابزار آموزش و تحريك رشد مغزي آنها تبديل ميشوند. فرقي نميكند قصهگويي را پدر بهعهده بگيرد يا مادر؛ قصهگو بايد از ثبات رفتاري برخوردار باشد». پدر و مادر دو بال سيستم تربيت كودك هستند. آنها ميتوانند با استفاده از نقشهاي مردانه و زنانه و همينطور تصور سنتي نسبت به مرد و زن، از تم قصهها استفاده كنند و در روزگاري كه پرشتاب به سمت مدرن شدن پيش ميرود، فرزنداني سالم و مسئوليتپذير پرورش دهند. با اين روش، والدين موفق خواهند شد كودكاني تربيت كنند كه نقشهاي زنان و مردانه را به راحتي پذيرا هستند».
نظر شما