خبر از پیدایش یک نابغه ۳ ساله که از ۸ماهگی بدون هیچ تمرینی از پس حرکات سخت ژیمناستیک برآمده است و امروز دنیا او را بهعنوان نابغه ژیمناستیک ایران میشناسد.
آرات حسيني، كودك مازندراني، هر روز براي بهتر شدن با پدرش تمرين ميكند و جور تمام كارهايي را كه بايد بهخاطر معرفي و شناساندن خودش انجام بدهد پدرش به دوش ميكشد. محمد حسيني با وسايل ساده فضاي خانهشان را براي تمرين هر روزه پسرش بهصورت يك باشگاه كوچك خانگي درآورده و از حركات حرفهاي او فيلم ميگيرد و همين فيلمها را در صفحه اينستاگرام ميگذارد. اين كودك 3ساله با حركات ورزشي خود دل خيلي از طرفداران صفحه مجازياش را كه امروز به بيش از 650هزار نفر ميرسند ربوده است. آقاي حسيني از زماني كه پي به استعداد پسرش در اين رشته ورزشي برد تمام زمانش را به آموزش پسرش اختصاص داد تا اينكه نخستين بار روزنامه بريتانيايي ديليميل با انتشار گزارشي از آرات او را بهعنوان استعداد آينده ژيمناستيك ايران معرفي كرد؛ پسري كه قادر به انجام حركات پيچيده ژيمناستيك است.
- چطور شد كه تصميم گرفتيد وقت زيادي را براي پسر كوچكتان صرف كنيد؟
ما اهل يكي از روستاهاي مازندران هستيم. قبل از اينكه آرات به جمع 3 نفره خانواده ما بيايد من صبحها در بازار ميوه و تره باري كه متعلق به پدرم بود كار ميكردم و وضع زندگي نسبتا خوبي داشتيم تا اينكه پدرم ورشكسته شد و من مجبور شدم از صفر شروع كنم؛ صبحها در همان بازار كه ديگر متعلق به پدرم نبود كار ميكردم و بعد از ظهرها هم مسافركشي ميكردم. چند سالي گذشت تا اينكه اوضاعمان دوباره كميروبه راه شد. يك روز دخترم آيدا به من و مادرش گفت كه دوست دارد خواهريا برادر داشته باشد و از اينكه تكفرزند است راضي نبود. ما اصلا برنامهاي براي داشتن يك فرزند ديگر نداشتيم اما وقتي به خواسته دخترمان فكر كرديم و وضعيت را سنجيديم تصميم گرفتيم تا دوباره صاحب فرزندي شويم و امروز به جرأت ميتوانم بگويم كه رابطه بين آيدا و آرات بسيار استثنايي است. دخترم از هرنظر مراقب برادرش است و او را در همه حال تشويق ميكند. جمع خانوادهمان نيز گرمتر از قبل شده است.
چند روز قبل از تولد آرات وقتي با دوستانم در جمع خودمانيمان نشسته بوديم وضعيت بازار بسيار خراب بود و از آن طرف هم مسافر گيرمان نميآمد. همينطور كه صحبت ميكرديم بحث رسيد به آينده و به دنيا آمدن آرات؛ ناگهان يكي از دوستانم گفت آرات هم وقتي به دنيا بيايد روزگارش مثل خود ما خواهد شد؛ بهدنبال يك مسافر براي نان شب هر روز بايد بدود. آن روز صحبتهاي ما تمام شد اما حرفي كه دوستم زده بود بدجوري فكر من را بهخود مشغول كرد. از آن به بعد هر بار كه مسافري را سوار ميكردم اين فكر مانند زنگ در گوشم ميپيچيد كه آرات هم سختيهاي زيادي را پيش روي زندگياش دارد. خلاصه يك روز با خودم تصميم گرفتم كه هر طور شده است براي آرات برنامهريزي ميكنم كه بتواند انسان موفقي در زندگياش باشد.
- از چه زماني براي تمرين آرات شروع كرديد؟
هميشه خودم ورزش را بسيار دوست داشتم و بيشتر فيلمهاي رزمي و مسابقات ورزشي را دنبال ميكردم و با خودم ميگفتم تا زماني كه آرات بخواهد به مدرسه برود من كميهم با او ورزش كار ميكنم و بعد بيشتر وقتمان را روي درس خواندن او صرف خواهيم كرد. با وجود اينكه مطالب زيادي در مورد ورزش نميدانستم اما از همان زماني كه آرات به دنيا آمد شروع كردم به ماساژ دادن بدنش. دوست داشتم فرزند قوياي داشته باشم. زماني كه آرات شروع كرد به چهاردستوپا راهرفتن، جلوي راهش موانع كوچكي ميگذاشتم تا تلاش بيشتري براي راه رفتن انجام بدهد. زماني كه آرات 3ماهش بود وقتي با او بازي ميكردم او دستهاي من را محكم ميگرفت و نگه ميداشت. ابتدا فكر ميكردم همه كودكان همينگونهاند تا زماني كه وقتي مهمان داشتيم يا به مهماني ميرفتيم اگر بچه كوچكي در جمع بود با او بازي ميكردم و متوجه شدم آرات نسبت به كودكان هم سنش دستان نيرومندتري دارد و من از همان زمان بازيهايي را انجام ميدادم كه نياز داشت آرات از قدرت دستانش استفاده كند.
- چه اتفاقي باعث شد متوجه شويد آرات در ورزش ژيمناستيك استعداد بسياري دارد؟
از همان 3ماهگي براي آرات 2ميله درست كرده بودم كه ميتوانست با دستهايش آنها را بگيرد و تاب بخورد و هر وقت هم كه از سر كار برميگشتم آرات را مشغول بازي با همان ميلهها ميديدم تا اينكه يك روز آرات زماني كه پشتش به من بود از ميلهها تاب خورد و براي اينكه بتواند من را ببيند پاهايش را از زمين بلند كرد و پشتك زد. بار اول فكر ميكردم اين قضيه يك اتفاق است تا اينكه آرات چندين بار اين كار را تكرار كرد. همان زمان بود كه متوجه شدم آرات همانطور كه قدرت بسياري در دستانش نهفته است استعداد زيادي نيز در انجام حركات نمايشي دارد.
- چقدر براي پيشرفت ژيمناستيك پسرتان وقت گذاشتهايد؟
حركتهاي آرات چندان شباهتي به حركات ژيمناستيك ندارد. حركتهاي آكروباتيك گونهاي ميزند، از ديوار بالا ميرود و كارهايي ميكند كه انگار مخصوص بهخودش است. آرات 13ماهه بود كه مرا با حركتهايش شگفتزده كرد. هر چيزي را كه با او بهصورت بازي كار ميكردم ياد ميگرفت. وقتي ديدم پسرم استعداد عجيبي در انجام حركات آكروباتيك دارد تصميم گرفتم وقتم را كامل در اختيارش بگذارم و الان 2سالي ميشود كه كارم را رها كردهام و با پساندازمان زندگي ميكنيم و البته الان ديگر پول زيادي برايمان نمانده است. بيشتر وقت من صرف تمرين با آرات يا كنترل صفحه مجازي و بررسي درخواستهايي ميشود كه به دستمان ميرسد. تصميم دارم به سر كار بر گردم اما از طرفي ميترسم رهايي آرات بدون مربي باعث به هدر رفتن استعدادش بشود.
- واكنش خانوادهتان نسبت به اينكه شما كارتان را رها كنيد و تمام وقت خود را براي پسرتان بگذاريد چه بود؟ و امروز نظر خودتان چيست؟
من همان روز با خودم فكر كردم من كمي پسانداز دارم و ماشين و يك قطعه زمين. وقتي حساب وكتاب كردم فكر كردم اين ميزان تا چند سال پشتيبان زندگيام خواهد بود، درصورتي كه همسرم خيلي از اين كار من راضي نبود. سن كم آرات باعث شده بود هيچ فردي اميدي به نتيجه كار من نداشته باشد اما با وجود اين مادرش حرفي هم نميزد. در اين بين آينده دخترم نيز در ميان بود. با وجود اين امروز ميدانم شايد كار خيلي درستي هم نكردهام من برنامه درستي نداشتم و همين امر موجب شد در طول اين دوسال تمام پساندازمان خرج شود ولي با تمام اين حرفها اعتمادي كه به آرات داشتم باعث شد او ديده شود و استعدادش شكوفا شود. همين باعث ميشود از راهي كه آمدهام پشيمان نباشم. همينطور تشويقهاي آيدا باعث ميشد بدانم او هم از تصميمهاي من راضي است.
- به هرحال شما 2 فرزند داريد. به جز آرات برنامه شما براي آينده آيدا چيست؟
شايد خيلي از افراد فكر كنند امروز تنها فكر من آرات است درحاليكه من هر روز به خوشبختي دخترم نيز فكر ميكنم. آيدا امروز 16ساله است و ديگر از مرحلهاي كه من بخواهم براي زندگياش تصميم بگيرم عبور كرده است؛ بنابراين هر تصميميكه او بخواهد بگيرد من را نيز بهعنوان پدرش در كنارش خواهد داشت.
- تا به حال سعي كردهايد براي آرات مربي بگيريد؟
فعلا آرات مربي ندارد. چند باري هم او را به باشگاه بردم اما چندان تمايلي به باشگاه رفتن ندارد و تن به حضور در باشگاه نميدهد. آنقدرها معاشرتي نيست و فعلا هم خيلي كوچك است، مربي خصوصي هم كه خرجش سرسام آور است؛ به همين دليل سعي ميكنم خودم تا آنجا كه ميتوانم او را تعليم بدهم درصورتي كه خودم هم علم اين كار را بهدرستي ندارم با وجود اين تا زماني كه به نتيجه مطلوبم نرسم آرات را رها نميكنم.
- چطور شد كه آرات يكدفعه اينقدر ديده شد؟
بعد از آنكه متوجه استعدادهاي پسرم شدم به پيشنهاد اطرافيانم صفحهاي در اينستاگرام راهاندازي كردم. درصورتي كه تا قبل از آن اصلا آشنايياي با اين شبكه اجتماعي نداشتم. به شكل عجيبي از اين صفحه نهتنها در ايران بلكه در خارج ازكشور استقبال شد. در حال حاضر آرات بيش از 650 هزار دنبالكننده دارد و خيلي از آنها كه صفحه پسرم را دنبال ميكنند از كشورهاي ديگر هستند.اما دليل اصلي شناخته شدن پسرم معرفي او توسط يكي از رسانههاي خارج از كشور بود. تا قبل از آنكه روزنامه انگليسي ديلي ميل با من گفتوگو كند در ايران چندان شناخته شده نبوديم. درصورتي كه تا قبل از آن، تصاوير حركات پسرم بارها در شبكههاي تلويزيوني كشورهاي اروپايي و آسيايشرقي به نمايش درآمده بود و روزنامه و مجلات زيادي هم درباره استعداد پسر من كار كرده بودند؛ روي هم شايد به ۳۰ شبكه تلويزيوني و 35-30 مجله و روزنامه برسد. حتي 8-7 شبكه مختلف ژاپني و آسياي شرقي فيلمهاي آرات را بارها پخش كردند و بسيار مورد استقبال آنها قرار گرفته بود.فيلمهاي او حتي در آلمان و كشورهاي ديگر هم پخش شده است. اما بعد از ديلي ميل بود كه در ايران شناخته شديم و به شبكه خبر هم آمديم.
- البته حتم داريم كه او در ابتدا براي گذران يك دوره آموزشي روانه خواهد شد اما احتمال جذبش پس از ديدن كارشناسان آمريكايي زياد است.شما پيشنهادهايي از كشورهاي ديگر براي استخدام آرات داشتهايد. نظرتان در مورد اين پيشنهادها مثبت است يا نه؟
۱۶سال پيش در آلمان كودكي بود مانند آرات، آنها ۱۴سال روي اين كودك هزينه كردند و سرمايه و زمان گذاشتند تا اينكه در مسابقات المپيك توانست مدال برنز را دريافت كند. بهجز آمريكا از كشور آلمان و چند كشور آسيايشرقي هم پيشنهاد داشتيم اما نرفتيم. من تخصصي ندارم و تا اينجا هم توانستهام به سختي او را پيش ببرم. آرات نياز به مربي و تمرينهاي تخصصي و حرفهاي دارد. من كه خودم نميتوانم اين كار را بكنم، مربي و باشگاه هم هزينهبر است و در توان من و خانوادهام نيست. با قرض از دوستانم هم كه شده نميگذارم استعداد آرات از بين برود.اما ميدانم اين پيشرفت آرات با خارج از كشور رفتن حتمي نخواهد شد بلكه اگر در كشور خودم نيز تلاش كنم آرات ميتواند به نقطه مدنظرم برسد.
- اگر روزي آرات به سني برسد كه خودش بخواهد براي زندگياش تصميم بگيرد و راه متفاوتي را با آن چيزي كه شما برايش درنظر گرفتهايد انتخاب كند نظر شما چه خواهد بود؟
هيچ كودكي نيست كه در سن كم بداند چه كاري را دوست دارد انجام بدهد؟ حتي ورزشكاران نوجوان را نيز اگر ببينيد و يا بپرسيد خيلي از آنها عاشق ورزش حرفهاي كه انجام ميدهند نيستند بلكه اين ورزش بستري بوده كه از كودكي براي موفقيت آنها فراهم شده است. از نظر من هر پدر و مادري براي آينده موفق فرزندشان بستري را فراهم ميكنند و تا زماني كه فرزند خودش بتواند به درستي تصميم بگيرد براي او هدايتگر خواهند بود البته همين امروز هم وقتي آرات خوشحال است، خودش پيشنهاد ميدهد كه با هم تمرين كنيم و... همين نشان ميدهد كه اين كارها را دوست دارد.
- مردم هميشه شما و آرات را در حال خنديدن ميبينند. تا به حال شده در مورد يادگيري آرات سختگيري هم داشته باشيد؟
هميشه براي موفقيت در يك كار سختي لازم است. بدون تمرينهاي سخت يا در بعضي مواقع بدون جديت نشان دادن من، آرات هيچ وقت خودبهخود به اين نقطه نميرسيد اما ما بيشتر سعي كردهايم با بازي و خنده حركات را با آرات تمرين كنيم البته كه سن آرات هم آنقدر كم است كه تنها با خنده و بازي بهتر است كه ميتواند چيزي را ياد بگيرد تا خاطره خوبي نيز از آن در ذهنش ثبت شود.
- چطور با وجود اينكه ميگوييد علم اين كار را نداشتهايد هنوز به آموزش آرات ادامه ميدهيد؟
بعد از اينكه تصميم براي آموزش آرات جدي شد كتابهاي بسياري را مطالعه كردم و بيشتر با مربي يا افرادي كه ميشناختم مشورتكردم. بيشترين سعي من هميشه و اول روي اين موضوع بوده كه آرات از نظر اسكلتبندي، بدن قوياي داشته باشد؛ بنابراين درست است كه همه پشتكزدنهاي آرات را نگاه ميكنند و از آن تعريف ميكنند اما بايد بدانند هركدام از اين حركتها نتيجه ساعتها و ماهها تمرين من با آرات است. مطمئنا من بهعنوان يك پدر بيشتر تلاشم روي موفقيت و پيشرفت پسرم و آسيب كمتر او است.
- پيشنهادتان به پدر و مادرهاي ديگر براي موفقيت فرزندشان چيست؟
من هيچ وقت فكر نميكردم آرات تا اين اندازه مشهور شود كه در بعضي از حركتهايي كه انجام ميدهد مثل او در دنيا نباشد همين هم باعث شد من به همه پدرها و مادرها بگويم كه هر چقدر كه ميتوانند وقت خودشان را صرف كودكشان كنند. امروز ميدانم كه اگر فرزند يك خانوادهاي به موفقيتي در زندگي رسيده پدر و مادرش صددرصد براي اين فرزند زحمت بسياري كشيدهاند.
- برنامه شما براي آينده آرات چيست؟
آرات يكي از كودكان معروف دنيا خواهد شد و در آينده نيز حتي اگر كار و شغل ديگري را براي زندگياش انتخاب كند حتما از نظر بدني انسان سالمي خواهد بود و من نميگذارم كه هيچگاه ورزش را رها كند. در حال حاضر دنيا آرات را ديده است و من تا ميزان زيادي به هدفي كه ميخواستم رسيدهام؛ يعني ميدانم دنيا آرات را باور دارد و پسرم حتي اگر در ورزش نباشد در هر جايگاه ديگري ميتواند موفق شود. البته فعلا بهدنبال اين هستم كه آرات در 5سالگي يكي از ركوردهاي گينس را بشكند. فعلا آرات روزي يكي، دو ساعت تمرين ميكند اما قرار است اين ميزان را به چند ساعت در روز افزايش بدهيم و بهصورت حرفهايتري كار كنيم.
- مسئولين حمايت نميكنند
تا قبل از آنكه مسئولان به خانه ما بيايند تمام پيشنهادهايي كه از خارج كشور ميشد را رد ميكردم. به اين دليل كه ميگفتم آرات در همين ايران هم ميتواند براي خودش كسي بشود و مورد حمايت قرار گيرد، اما بعد از آنكه آنها آمدند و چند فريم عكس انداختند و تنها وعده حمايت را از زبانشان شنيدم متوجه شدم شايد روزي برسد كه از آن به بعد هر پيشنهادي از كشورهاي خارجي بشود به آن فكر كنم. چون تا الان هرچه سرمايه داشتم، آينده خودم و خانوادهام را در اختيار آرات گذاشتم هم و يك سال ميشود كه از جيب خرج ميكنم اما مسئولان متوجه اين موضوع نيستند كه الان من در يك خانه اجارهاي زندگي ميكنم و درآمد و پشتوانه مالي هم ندارم. در حال حاضر برايم تنها يك پرايد مدل۸۴ مانده است كه ميخواهم آن را هم بفروشم.
- به خاطر يك كودك بيمار تا چين رفتم
از كشورهاي گوناگون به ما پيشنهاد ميشد و من همه را رد ميكردم. يك روز يك مترجم از كشور چين با ما تماس گرفت و پيشنهاد داد كه به آن كشور برويم و در مسابقهاي شركت كنيم و در قبال آن جايزه هم بگيريم. اول فكر كردم اين حرفها و پيشنهادها درست نيست و اين افرادي كه تماس ميگيرند بهدنبال پول گرفتن از ما يا پذيرش آرات هستند. من همه اين پيشنهادها را رد ميكردم تا اينكه يك روز يك خانمي با من تماس گرفت و گفت يك بچهاي در بيمارستان مطهري تهران مريضي سختي دارد و از ما كمك ميخواهد. من در همان صفحه آرات از مردم خواستم اگر كسي در تهران و نزديك بيمارستان است صحت ماجرا را دنبال كند. زماني كه فهميدم ماجراي اين دختر درست است با او تماس گرفتم و با وجود اينكه هيچ پولي نداشتم پشت تلفن به او گفتم حتما به شما كمك ميكنم. همين شد كه به فكر رفتن به چين براي بردن جايزه افتادم. خلاصه مقدمات رفتن ما فراهم شد و ما در چين جايزه را نيز برديم و زماني كه به ايران برگشتيم به تهران آمديم و جايزه آرات را نيز براي درمان آن دخترك بخشيديم.
- آمريكاييها دنبال آراتها هستند
وقتي خبرها در مورد آرات پخش شد خبرهايي نيز در مورد علاقهمندي آمريكاييها منتشر شد، آنموقع همه فكر ميكردند من ميخواهم بهخاطر آرات جلب توجه كنم تا اينكه مسئولين خودشان اخبار را در رسانههاي خارجي ديدند. اين بنياد تحت عنوان ست تومبلينگ يا نشستن و غلت خوردن در نيوجرسي واقع شده است اعلام كرده كه آرات را به يك مرحله تمريني دعوت ميكند. اين بنياد سالانه در ميان استعدادهاي خبره بهويژه ژيمناستها در آمريكا برخي را دعوت بهكار ميكند البته اين از معدود دفعاتي است كه از خارج آمريكا متقاضي كسي ميشود. اما اين حضور بدون پول و تأمين هزينههاي سفر نيست و اين بنياد فقط زمينه آموزش را فراهم ميكند. آرات نخستين ايرانياي است كه فرصت دارد تا در اين كمپ با آموزش خاص ژيمناستيك توسط آمريكاييها آشنا شود. پيش از اين هم آمريكاييها در عرصه ژيمناستيك از قارهاي ديگر ستارهاي را صيد كردند و مدالهاي فوقالعادهاي گرفتند. مثال بارز در اين موضوع كه آمريكاييها ستارههاي آينده خود را از ديگر كشورها پيدا ميكنند گبي است. هيچ بعيد نيست كه آنها در آرات هم گبي را ميجويند. در هر صورت آرات قهرمان كوچكي است كه امروز در ميان ما قدم برميدارد و هيچ بعيد نيست كه اين نابغه كوچك روزي براي كشومان افتخارهاي زيادي كسب كند.
نظر شما