این کنسرت که توسط گروه موسیقی آژنگ از یک ماه پیش توسط مرکز موسیقی حوزه هنری برنامهریزی شده بود، درست در لحظه اجرا با دخالت نیروهای انتظامی، پیش از آغاز متوقف ماند و مردمی که با تهیه بلیت، از نقاط مختلف شهر به خیابان حافظ آمده بودند، پشت درهای بسته تالار و در حیاط حوزه تجمع کردند.
پس از آن، مسئولان حوزه سعی کردند برای راضی کردن مردم از همه جا بیخبر هم شده، دست کم بخشی از برنامه را در فضای باز داخل حیاط (که اتفاقا باصفای گل و بلبلی و مناسب با موسیقی سنتی هم هست) اجرا کنند، اما سامانه صوتی جواب نداد و کار به جایی رسید که خواننده گروه به جای ایستادن بر سن تالار یک میلیارد تومانی اندیشه با صدای دالبی و چنین و چنان، بر چهارپایهای چوبی ایستاد و تلاش کرد با مهربانی و صفا، سروته قضیه را هم آورده و مردم را به خانههایشان بفرستد که فرستاد.
رئیس مرکز موسیقی حوزه هنری، ماجرا را این طور برای همشهری شرح میدهد: «طبق روال همیشه، این کنسرت هم از یک ماه قبل مجوزش را از حوزه گرفته بود و شهرداری هم کمک کرده بود و بیلبوردهایی نیز برای اطلاعرسانی به مردم، در سطح شهر نصب شده بود.
ما درست 48 ساعت مانده به اجرا، بیلبوردهای سطح شهر سرقت شد و از جانب ارشاد نیز نامهای به مؤسسه نغمه شهر رسید که به همکاری آنها با حوزه، اعتراض شده بود، هرچند که بیلبوردهای کنسرت گروه آژنگ را مؤسسه هاتف شهر تهیه کرده بود.»
چهارشنبه صبح، یعنی 24 ساعت پیش از آغاز کنسرت، چند مأمور با لباس شخصی به حوزه میروند و به مسئولان حوزه درباره کنسرت یادشده تذکر داده و اعلام میکنند که تبلیغات سطح شهر غیرقانونی بوده و کار را نیز باید متوقف کنند. مسئولان حوزه درخواست اعلام کتبی میکنند و سرانجام طی یک فرایند 24 ساعته دیگر، حوالی ظهر پنجشنبه، نمابری به حوزه ارسال میشود که مطابق آن برگزاری کنسرت آژنگ غیرقانونی اعلام میشود.
رضا مهدوی ادامه میدهد: «برخورد دوستان نیروی انتظامی بسیار محترمانه و دوستانه بود، حتی وارد هم نشدند و تنها اجازه ورود مردم را به سالن ندادند. ما روی یکدیگر را بوسیدیم و از هم عذر خواستیم، بدون آن که بدانیم اصولا برای چه عذر میخواهیم. مردم هم هاج و واج نگاهمان میکردند و نمیدانستند اصلا ماجرا از چه قرار است.»
ماجرا از چه قرار است؟
ماجرا از این قرار است که حوزه هنری از ابتدای تأسیس برای برگزاری کنسرتها و انتشار آلبومهای موسیقی خود، از وزارت ارشاد مجوز نمیگیرد یا به عبارت دیگر، فعالیتهای موسیقایی خود را با مجوزهای داخلیاش انجام میدهد. این امر به گفته مهدوی، در تمام این 28 سال، یعنی از سال 57 تاکنون در تمام مدیریتهای حوزه و تمام وزیران ارشاد صورت گرفته است و مشکلی نیز پیش نیامده است.
در این سالها در حدود 200 کنسرت موسیقی در حوزه هنری تهران، اجرا و نزدیک به 340 ساعت کاست و این اواخر سیدی منتشر شده است، بیآن که اختلاف نظری بین مسئولان به وجودآید و کار به اماکن برسد. تا این که یکی دو ماه پیش کاست «ترنج» به خوانندگی محسن نامجو توسط حوزه هنری به بازار آمد و دعوا آغاز شد.
رضا مهدوی میگوید: «نامجو 7-6 سال بود که کنسرت میداد و در همین حوزه هم کنسرت داشته است. آخرین کنسرتش هم پیش از رفتن ایران، در دانشگاه تهران بود. اما رفتار غیردوستانه دوستان ارشاد، سبب شد او هم مثل خیلی از جوانان از ایران برود.
ما میخواهیم این جوانها را خودی کنیم. جوانهای ما پاک و مستعدند و چیزی جز فضا برای کار نمیخواهند. اما ما فضا را به آنها نمیدهیم و جوانان مستعد و خوب خودمان را وادار به فرار میکنیم. مثل شادمهر عقیلی که نمونه بسیار خوبی برای این مسئله است. ما او را تحت فشار گذاشتیم و آنها فورا جذبش کردند.
در حالی که پس از انتشار ترنج، نامجو تصمیم به بازگشت به ایران گرفته است. جوانان مشکلی ندارند، میخواهند کار کنند، مشهور شوند و مثل هر هنرمند دیگری، کارشان را به مخاطبانشان ارائه دهند.»نخستین آلبوم موسیقی حوزه، سال 1360 با صدای حسامالدین سراج با نام نینوا منتشر شد که با اقبال بسیاری روبهرو شد، به گونهای که پس از آن 4 آلبوم دیگر نیز با نامهای نینوای 2 تا 5 به بازار آمد.
از آن تاریخ تا کنون، مرکز موسیقی حوزه هنری نیز به موازات مرکز موسیقی وزارت ارشاد(که البته این اواخر به سطح دفتر تنزل یافت) اقدام به انتشار کنسرتهای خود کرده است که «ماه نی»، شامل تصنیفهای عاشورایی به خوانندگی امیرحسین مدرس یکی از آنهاست که محرم امسال به بازار آمد. قلندرانه علیرضا افتخاری نیز که به تازگی به صورت سیدی عرضه شده و مورد استقبال هم قرار گرفته، یکی دیگر از تولیدات این مرکز است.
حالا چه میشود؟
رضا مهدوی میگوید: «ما طبق معمول کارمان را ادامه میدهیم تا زمانی که مقامات بالاتر حوزه دستور جدیدی بدهند. این کاری نیست که به من بستگی داشته باشد.
ستورالعملهای حوزه و شیوه فعالیتش به فرد بستگی ندارد و هر 20 سال یک بار برنامهها ممکن است عوض شود. البته ما حاضریم به نفع آنها کنار هم برویم به شرطی که فضا را پلیسی نکنند.
شان پلیس بیش از اینهاست که بخواهد وارد مسائلی از این دست شود و جلوی یک اجرای کنسرت کاملا سالم را بگیرد. آن هم کنسرت کسی که برای همه کاملا شناخته شده است.»مطابق روال حوزه، معمولا برای برگزاری کنسرت، از کسی تقاضا نمیشود، بلکه هنرمندان خود تقاضا میدهند و پس از بررسی کار، مجوز اجرای وی صادر میشود. یکی از این افراد، محمد موسوی، نوازنده پیشکسوت نی است که آخرین اجرای عمومیاش به 6 سال پیش بازمیگردد.
جالب آن که موسوی هفته پیش تقاضای اجرای کنسرت در حوزه هنری داده و حتی پیه لغو و تکرار ماجرای مدرس را نیز به تنش مالیده است.
مهدوی ادامه میدهد: «اساسا مطابق قانون، برنامههای زیر 500 نفر، نیازی به مجوز ندارند. ما برای سالن اندیشه یک میلیارد تومان خرج کردهایم. سامانه صدایش را دالبی کردهایم و تلاش کردهایم برای هنرمندان که اکثرا جوانانی هستند که نمیگذارند کار کنند یا استادانی چون موسوی فضای مناسبی فراهم کنیم. ضمن آن که سعی میکنیم کاملا بهروز باشیم و سریع عمل کنیم و همه اینها ظاهرا برای دوستان ایجاد مشکل کرده است.»
دود آتش کجا میرود؟
امیرحسین مدرس میگوید: «اختلاف نظر معاونت هنری ارشاد و حوزه هنری، سبب شده است صدماتی به حوزه فرهنگ و هنر وارد شود، درحالی که میشد با تفاهم و تبادل نظر بنشینند و حرف بزنند و اختلاف را حل کنند.
تا نه صدمهای به هنر وارد شود و نه مردم دید منفی پیدا کنند. اما نمیدانم چرا این جلسات برگزار نمیشود.»مدرس ادامه میدهد: «حوزه هنری مجوز فعالیت دارد، ارشاد به قانون استناد میکند و... اما مردم برداشتهای دیگری دارند که به صلاح هیچ کس نیست. نه فرهنگ، نه هنر، نه ارشاد... و نه نظام. کنسرت ما هم قربانی همین اختلاف نظرها شد.»