انرژی از چهرههايشان میبارد. در همان برخورد اول هم گرم و صمیمی هستند و احساس میكنید كه سالهاست میشناسیدشان.
شاید برای این است كه خودشان سالها در مدرسه یا دانشگاه كنار هم بودهاند و این صمیمیت درونشان نهادینه شده. همهشان فارغالتحصیل دانشگاههای تهران و شریف هستند و كسب و كار خودشان را داشتند تا اینكه سال گذشته به این فكر میافتند كاری كنند كه اسمشان در تاریخ ثبت شود.
برای همین تصمیم گرفتند به جای اینكه قیصریه را به آتش بكشند، بازیای طراحی كنند كه جرقههایش ذهن مخاطب را روشن كند. همین ایده باعث بازی محیطی «راز آب و آتش؛ دفینهي عباس میرزا» را راه بیندازند و به فكر بسط و گسترش آن باشند.
با رضا، سهراب و امید به نیابت از گروه، همصحبت شدیم و 90دقیقه پر از شور و انرژی از ایدهی اولیه تا آیندهی بلند مدت این بازی گفتند و شنیدیم.
توانند تمام انرژی و خلاقیتشان را دخیل كنند؛ «ما همه همكارانی بودیم كه MBA خوانده بودیم و در یك شركت مشاورهی كسب و كار همكاری میكردیم؛ اما اقناع نمیشدیم و دلمان میخواست چیزی تولید كنیم.
به خودمان میگفتیم اگر 20سال دیگر بچههایمان پرسیدند چه كار مفیدی كردید؟ حرفی برای گفتن داشته باشیم.
دی ماه پارسال دور هم نشسته بودیم و در مورد فیلم The Game صحبت میكردیم و گفتیم چقدر خوب است ما هم همچین چیزی داشته باشیم.» آن روز خیلی زود گذشت و هیچكدام فكر نمیكردند كه قرار است به زودی بازیساز شوند ولی همان صحبت كوتاه باعث شد كه بفهمند یك رویای مشتركی دارند.
«چند وقت بعد فكر كردیم كه تعدادی معمای محیطی طراحی كنیم تا بقیه حلشان كنند. دیدیم كه پارك آب و آتش بهترین محل برای این كار است. هم جای پر رفت و آمدی است و هم اینكه المانهای زیادی در پارك وجود دارد كه به كار ما میآید.»
- چالش ترغیب كردن دیگران
سه ماه تمام فكر كردند و معما طراحی كردند. چون برایشان خیلی مهم بود كه معماها لوس نباشند و در عین حال معماهای تخصصی یك رشته هم نباشند تا قشر وسیعی از مخاطبان جذب بازی شوند.
«ما 20معما را در پارك آب و آتش طراحی كرده بودیم و به توافق رسیدیم كه هشت معما بهتر از بقیه هستند، اما یك چالش مهمی كه داشتیم این بود كه آیا این چیزهایی كه برای ما شش نفر جذاب و هیجانانگیز است از نظر دیگران هم جذابیت دارد؟»
این چالش آنقدر برایشان استرسزا بود كه برای اولین بار بازی را با صمیمیترین دوستانشان برگزار كردند. سه ماه تابستان هر هفته بازی را با دوستانشان اجرا میكردند و پروژه را به آرامی و خیلی با احتیاط پیش میبردند.
«حتی وقتی كه مشتری هم پیدا كردیم، مدام به خودمان میگفتیم كه نباید مغرور شویم و باید همهی بخشهای كار را آنالیز كنیم.
بعد از اینكه چند نفر بازی را امتحان كردند، معماها را خیلی آسان كردیم. چون اولین بار حل كردن همین هشت مرحله، چهار ساعت و 35دقیقه طول كشید.
یك بار در تابستان بازی را با دوستانمان اجرا كردیم ولی یكی از گروهها وسط بازی پیش ما برگشت و گفت خسته شدیم. گفتیم وقتی دوستهای خودمان خسته میشوند، نباید از غریبهها انتظار داشت كه آنقدر انرژی بگذارند.
ما به ایدهمان نگاه بسته نداشتیم و هرجا كه لازم بود، تغییراتی ایجاد كردیم.» میدانستند كه قانع كردن دیگران برای انجام یك بازی ناشناخته و محیطی كار سادهای نیست.
برای همین پرسشنامهای برای بازیهای محیطی طراحی كردند و از 720نفر پرسیدند كه به چه سبكهای بازیای علاقه دارند.
«37درصد گفتند بازیهای استراتژیك را دوست دارند، 32درصد گفتند بازیهای ماجراجویی و بازیهای ورزشی زیر 20درصد بودند.
دیدیم كه بازی ما هم در دسته بندی بازیهای استراتژیك و هم در دسته بندی بازیهای ماجراجویی قرار میگیرد كه بیشترین مخاطب را دارند. برای همین است كه الان میتوانیم با خیال راحت بگوییم كه مخاطب زیادی را جذب میكنیم.»
- عمیقتر نگاه كن
داشتند كارهایشان را پیش میبردند كه بازی «پوكمونگو» منتشر شد و كل دنیا را گرفت. همین اتفاق باعث شد كه بفهمند مردم دنیا حاضرند برای بازیهای محیطی وقت و انرژی بگذارند؛ اما نخواستند كه دنبالهرو پوكمونگو باشند
«در بازیهای محیطی موبایلی مثل پوكمونگو شما مدام درگیر گوشی هستید ولی این بازی باعث میشود كه سرتان را از گوشی بیرون بیاورید و با دقت بیشتری به محیط اطرافتان نگاه كنید و راجع به جزئیات فكر كنید، البته این بازی هم تا حدی از موبایل كمك میگیرد.
به زودی اپلیكیشن بازی منتشر میشود و بخش طراحی سؤال و پیدا كردن محل معما از طریق اپلیكیشن انجام میشود ولی قرار نیست مخاطب درگیر موبایل شود و بعد از پیدا كردن محیط و خواندن سؤال، دیگر نیازی به گوشی ندارد و باید درون محیط به جواب معما برسد.
برای اینكه جایگزین مناسبی برای ارتباط مستقیم با مخاطب داشته باشیم، به این نتیجه رسیدیم كه برای معماها سناریو طراحی كنیم تا مخاطب همچنان ارتباط متقابل را احساس كند.» بچهها بازیهای مهم دنیا را بررسی كردند تا راز موفقیتشان را بفهمند.
شركت سوپرسل یك مجموعه بازی استراتژیك آنلاین طراحی كرده كه مخاطبان زیادی پیدا كرده است. «كلشآوكلنز، كلشرویال و هِیدِی هر كدام بخشی از مخاطبان را جذب كردهاند.
ما هم تصمیم گرفتیم با ایدهی فیلم The Game بازی استراتژیك و معمایی را در زندگی اجرا كنیم. شباهت كار ما به پوكمونگو هم تنها در location Base بودن است
یعنی هر دو بازی بر اساس حضور در محیط انجام میشوند و تجربهی كاربر در این نقطه با دو خیابان آن طرفتر فرق میكند. با این حال ما دوست نداریم كه پوكمونگوی ایرانی لقب بگیریم، چون ادعا داریم كه بازی ما از پوكمونگو جلوتر است.»
- یك معاملهی شیرین
روزی كه بازی را طراحی میكردند به این هم فكر كردند كه چطور میشود از این راه پول در آورد.
«زمانی كه ما بخواهیم كار را گسترده كنیم، دیگر نمیتوانیم در محل حاضر باشیم و تك به تك گروهها را مدیریت كنیم.
برای همین به فكر طراحی اپلیكیشن بازی افتادیم. برای همین تصمیم گرفتیم به جای اینكه هشت معما را فقط در پارك آب و آتش داشته باشیم، هزاران معما در سطح شهر داشته باشیم.
ما از عید بازی را در سه نقطهی گردشگری تهران اجرا میكنیم و به مرور به ديگر شهرها هم میرویم. همهی ما بارها به تخت جمشید رفتهایم ولی كمتر درگیر تاریخ و عظمت آن شدهایم.
حالا فكر كنید كه این بار از طریق بازی كلی اطلاعات تاریخی جالب بگیرید و هر كدام از سر ستونها هم یك معما درون خودشان داشته باشند. این اتفاق باعث میشود كه هم اطلاعات بیشتری دریافت كنید و هم اینكه بیشتر با محیط تاریخی ارتباط برقرار كنید. اگر ما در هر شهری چند معما طراحی كنیم، مردم باقی راه را میروند و خودشان معماها را طراحی میكنند.»
نكتهی مهم دیگر این است كه سازندگان بازی نمیخواهند از طریق كاربران كسب درآمد كنند و بازی برای همه رایگان خواهد بود؛ «ما با شركتها، كافهها و ديگر خدمات دهندگان وارد مذاكره میشویم تا كاربرانمان را برای استفاده از محصولات طرف قراردادمان ترغیب كنیم.
همین حالا چند كافهی شناختهشده از ما درخواست كردهاند معماهایی حوالیشان طراحی كنیم و از كاربرها بخواهیم كه به كافهی آنها هم سر بزنند و از تخفیف ویژهی بازی استفاده كنند.
ما این كار را به صورت آزمایشی در قزوین اجرا كردیم. معماها را در یك محوطهی چهارصدمتری طراحی كردیم و چند كافه به برندگان بازی قهوهی مجانی دادند. ظرف 24ساعت، 110 نفر به وسیلهی اپلیكیشن بازی كردند و از نتیجهی كار هم خیلی راضی بودند.»
- معما بازی در نوروز
بچهها هزینهی زیادی برای تولید و راهاندازی بازی نكردهاند و تنها بحث نیروی انسانی و ایدهپردازی كار مطرح بوده است؛ «ما سرمایهی زیادی نداشتیم كه در این راه هزینه كنیم. ن
هایت تبلیغاتی هم كه كردیم این بود كه با چند كافه صحبت كنیم تا تبلیغات كار ما را انجام دهند و در مقابل خودشان بیایند بازی را رایگان انجام دهند تا با جذابیتهایش آشنا شوند.
به جز اینبازی را فقط در شبكههای اجتماعی و كانالهای فروشمان تبلیغ كردیم.»دكتر نوروزی، مدیر باغ پرندگان تهران از بچهها خواسته است تا برای ایام عید این طرح را در باغ پرندگان اجرا کنند.
همین حمایت باعث شده تا انرژی گروه دوچندان شود و تمام هم و غمشان را بگذارند تا کار زودتر به ثمر برسد؛«برای ما خیلی ارزشمند است كه چنین شخصیتی كه سالها در عرصههای تجاری و مدیریتی است از كارمان خوشش آمده و حاضراست باماهمكاري كند.
منبع:همشهري جوان
نظر شما