دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۴
۰ نفر

همشهری آنلاین - ترجمه دکتر علی ملائٓکه: هنگامی که موضوع پیشگیری از یک نوع سرطان مطرح می‌شود، نخستین گام این است که علت آن سرطان را شناسایی کرد.

اما ثابت کردن سرطان‌زا بودن چیزی به این سادگی‌ها نیست.

بررسی‌های گوناگون همه‌گیرشناختی و زیست‌شناختی ممکن است لازم باشد تا سرطان‌زا بودن عاملی را ثابت کند و موانعی هم ممکن است بر سر این مسیر به وجود آید.

عملکرد شرکت‌های بزرگ دخانیات نمونه شاخصی از این است که چگونه یک صنعت می‌تواند کارشناسان و عموم مردم را درباره خطرات فراورده‌ای که تولید می‌کند، به اشتباه بیندازد.

این شرکت‌ها برای دهه‌ها با دستاویز تقاضای شواهد مبنی بر «دانش تمام و کمال» درباره زیان‌بار بودن دخانیات باعث به تأخیر افتادن وضع محدودیت‌ها بر روی محصولاتشان شدند.

مقصود آن‌ها از «دانش تمام‌وکمال» تعریف‌های کامل و کمی از همه جنبه‌های قرارگیری در معرض دخانیات، بیماری‌های پیامد آن، سازوکارهای زیست‌مولکولی چگونگی ایجاد سرطان به وسیله سیگار کشیدن و اثرات سیگار کشیدن بر روی موش‌های آزمایشگاهی از لحاظ سرطان‌زایی بود.

اما شواهد درباره سرطان‌زا بودن دود سیگار عمدتاً از بررسی‌های بر روی شمار بزرگ افراد در طول زمان به دست آمده بود که فقط همراهی میان سیگار و سرطان را نشان می‌دادند و رابطه سببی میان این دو را ثابت نمی‌کردند. بنابراین شرکت‌های دخانیات مدعی بودند که دلیلی بر سرطان‌زا بودن سیگار وجود ندارد.

این تاکتیک برای مدت بیش‌ازاندازه طولانی موفق بود تا هنگامی‌که در نهایت دانشمندان و سیاست‌گذاران فهمیدند که تصمیمات دراین‌باره را باید بر مبنای شواهد در دسترس گرفته شود (سال‌ها بعد معلوم شد که شرکت‌های بزرگ دخانیات از ابتدا می‌دانستند که محصولشان مرگبار است).

درواقع دانش تمام‌وکمال برای ثابت کردن سرطان‌زا بودن سیگار کشیدن لازم نبود. آنچه لازم بود اپیدمیولوژی یا همه‌گیرشناسی بود - یعنی بررسی پراکندگی و شاخص‌های بیماری در جمعیت‌های انسانی که به ما امکان شناسایی عوامل سرطان‌زا را می‌دهد و اساس پیشگیری قرار می‌گیرد. درواقع اپیدمیولوژی ابزار اصلی شناسایی علل سرطان است.

  • علل یا عوامل خطرساز

سرطان بیماری است که در آن برخی از سلول‌های بدن ما شروع به رشد غیرقابل‌مهار می‌کنند. این بیماری اگر درمان نشود، در اغلب موارد ما را می‌کشد.

حتی در غیاب قرارگیری در برابر هر ماده سمی، برخی از سرطان‌ها هنوز به طور خودبه‌خودی رخ می‌دهند. جهش‌های ژنتیکی با میزانی قابل پیش‌بینی در تقریباً همه سلول‌های بدن به طور خودبه‌خودی رخ می‌دهند. اما هنگام قرار گرفتن در معرض عوامل سرطان‌زا مانند دود سیگار یا پرتوهای یونیزه ‌کننده میزان این جهش‌ها افزوده می‌شود.

بنابراین منظور از پیشگیری از سرطان «کاهش خطر» بروز آن است و وقتی از علل سرطان صحبت می‌کنیم درواقع منظورمان عواملی است که خطر دچار شدن به سرطان را افزایش می‌دهند.

نخستین قدم برای شناسایی اینکه چیزی سرطان‌زا است، اپیدمیولوژی است. هنگامی‌که معلوم شد قرارگیری در معرض آن چیز سرطان ایجاد می‌کند، شناخت سازوکارهای زیست‌شناختی این روند می‌تواند به ایجاد راهبردهای مؤثر پیشگیری کمک کند. اما در بسیاری از موارد برای تدوین چنین راهبردهایی ضروری نیست که ابتدا چگونگی و سازوکار زیست‌شناختی سرطان‌زایی آن عامل به طور کامل روشن شده باشد.

  • سیگار کشیدن و سرطان ریه

اما چه شواهدی دراین‌باره وجود دارد که سیگار کشیدن علت سرطان ریه است؟

یک نوع بررسی‌های اپیدمیولوژیکی، بررسی‌های مورد- شاهدی نامیده می‌شوند که در آن‌ها افراد دچار سرطان با افراد بدون سرطان از لحاظ تفاوت‌ها در عادات شخصی، رژیم غذایی، قرارگرفتن در معرض عوامل محیطی و غیره مقایسه می‌شوند.

چنین بررسی‌هایی از مدت‌ها پیش، از اوایل سال ۱۹۳۹، نشان داده‌اند که مردان دچار سرطان ریه نسبت به مردان در جمعیت عمومی با احتمال بیشتری برای مدت‌های طولانی سیگاری بوده‌اند. از آن هنگام به بعد، بسیاری از بررسی‌ها دیگر هم به نتیجه مشابهی رسیده‌اند.

بر اساس دانش به دست آمده از این بررسی‌ها به اقدامات آموزشی و مداخله‌هایی در آمریکا انجام گرفت که باعث شدند میزان‌های سیگار کشیدن در میان مردان کاهش یابد و در پیامد آن میزان مرگ‌هایی ناشی از سرطان ریه هم پایین بیاید.

شناخت اینکه چگونه سیگار کشیدن باعث سرطان ریه می‌شود، برای مداخله کارآمد و کاهش میزان خطر ضروری نیست. این راهبرد به دنبال ترغیب جوانان به شروع نکردن سیگار کشیدن و کمک به سیگارهای فعلی برای ترک کردن این عادت است.

  • هپاتیت ‌B و سرطان کبد

نوع دیگری از بررسی‌های اپیدمیولوژیکی، بررسی‌های کوهورت یا هم‌گروهی هستند که شمار بزرگی از افراد سالم را شامل می‌شوند. نمونه‌های خون از این افراد گرفته می‌شود و بعد از آنان درباره عادات شخصی و قرارگیری‌شان در معرض عوامل متفاوت سؤال می‌شود.

سپس این افراد برای سال‌های بسیاری پیگیری می‌شوند تا معلوم شود چه کسانی سرطان می‌گیرند.

برای مثال، علل اصلی سرطان کبد هنگامی شناخته شدند که پالمر بیسلی، اپیدمیولوژیست، یک بررسی بزرگ هم‌گروه را در سال ۱۹۷۵ در تایوان شروع کرد. او ۲۲۷۰۷ مرد از جهات دیگر سالم را وارد بررسی‌اش کرد و پیگیری این مردان برای چندین سال ادامه یافت. از میان این مردان، ۳۴۵۴ نفر دچار هپاتیت مزمن B بودند. پس از چندین سال پیگیری، ۴۰ مورد جدید سرطان کبد در مردان حامل ویروس هپاتیت B رخ داد، در گروه بسیار بزرگ‌تر مردانی که حامل این ویروس نبودند، فقط یک مورد سرطان کبد شناسایی شد.

این بررسی هم‌گروه نشان داد که ویروس هپاتیت B می‌تواند سرطان ایجاد کند. در این مورد، بعدها شناخت زیست‌شناسی ویروس هپاتیت B و چگونگی انتقال آن به ساختن واکسنی بر ضد این ویروس انجامید که می‌توان از سرطان کبد ناشی از آن هم پیشگیری کند.

این دانش همچنین به طور عمده‌ای درمان هپاتیت B را بهبود بخشید، زیرا اکنون حاملان مزمن ویروس هپاتیت B هر سال برای غربالگری بروز سرطان از لحاظ میزان آلفا فیتوپروتئین در خون- یک شاخص زیستی سرطان کبد- آزمایش می‌شدند. در نتیجه سرطان کبد بسیار زودتر از گذشته تشخیص داده می‌شود.

  • نور مصنوعی و سرطان پستان

یک ایده جدیدتر در این حوزه این است که قرار گرفتن بیش‌ازاندازه در معرض نور چراغ‌های برقی در طول شب خطر سرطان پستان را می‌افزاید.

پژوهشگران در دهه ۱۹۸۰ شروع به کار دراین‌باره کردند تا پاسخی به این سؤال دهند که چرا خطر دچار شدن به سرطان پستان در کشورهای صنعتی شده نسبت به کشورهای درحال‌توسعه بسیار بالاتر است.

ایده ارتباط نور مصنوعی با سرطان پستان ساده به نظر می‌رسید، اما ارزیابی آن کار مشکلی بود. بنابراین پژوهشگران مجبور بودند شاخص‌های پیش‌بینی‌کننده آزمایش‌پذیری بر اساس این نظریه به وجود آورند و نخستین آن‌ها این بود که زنانی که در شب کار می‌کنند باید در معرض خطر بیشتر سرطان پستان باشند.

اکنون سازمان بین‌المللی پژوهش سرطان (IARC) بر اساس رشته‌های از بررسی‌های اپیدمیولوژیکی بر روی کارکنان شیفت شب، کار شیفتی را به عنوان یک عامل سرطان‌زای احتمالی برای انسان رده‌بندی کرده است. این یافته با این نظریه مطابقت دارد، اما به خودی خود آن را ثابت نمی‌کند.

بعدها بررسی‌هایی بر روی زنان نابینا انجام شد که نشان داد چنان‌که پیش‌بینی می‌شد، این زنان کمتر در معرض خطر سرطان پستان قرار دارند. همچنین شواهد فزاینده‌ای به دست آمده است که قرار گرفتن در معرض نور در شب‌ها باعث گستره‌ای از اثرات فیزیولوژیکی می‌شود. برای مثال، قرار گرفتن در معرض نور شدید در شب می‌تواند میزان هورمون ملاتونین را در افراد کاهش دهد. همچنین شواهدی زیست‌شناختی، عمدتاً در موش‌های آزمایشگاهی وجود دارد که ملاتونین در مقابله با تومورهای پستان نقش دارد.

در این مورد، هم شواهد اپیدمیولوژیکی و هم شواهد زیست‌شناختی ممکن است برای ثابت کردن رابطه نور مصنوعی و سرطان پستان ضرورت داشته باشند.

گرچه هنوز شواهد گردآوری‌شده در حدی نیست که جامعه کارشناسان را قانع کند که نور چراغ برق در شب یک عامل سرطان‌زا است، اما شواهد به نفع این رابطه در حال افزایش است و انجمن پزشکی آمریکا بر اساس دانسته‌های کنونی درباره خطرات بهداشتی چراغ‌های خیابانی LED سفید، هشدار داده است.

به هر حال تا هنگامی‌که شواهد قانع‌کننده از بررسی‌های اپیدمیولوژیکی به حدی برسد که هیئت کارشناسان رابطه سببی میان این دو را بپذیرند، اقدامات حفاظتی در همین حد متوسط باقی خواهد ماند.

  • پیشگیری از سرطان بر اساس بهترین شواهد موجود

ما باید حتی در غیاب دانش کامل، شواهد در دسترس را ارزیابی کنیم و تصمیماتی درباره وضع سیاست‌هایی برای محافظت از سلامت عمومی بگیریم. این امر در مواردی ممکن است به معنای تصمیم گرفتن به انجام ندادن کاری در حال حاضر و انتظار برای روشن‌تر شدن وضعیت باشد.

مهم‌تر چیز این است که باید پذیرفت در علم اصطلاح «دلیل» (proof) ممکن است صرفاً به عنوان «اجماع کارشناسان» تعریف شود. این امر از فیزیک تا پرنده‌بینی و هر رشته در میانه این طیف از جمله بهداشت عمومی مصداق دارد.

MedicalXpress

کد خبر 362565

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha