البته كه آنچه مثلا خوزستان را دچار آسيبهاي جدي كرده صرفا محصول بيتوجهي مديران فعلي نيست و ما داريم حاصل سالهاي طولاني سوءمديريت را برداشت ميكنيم. درواقع آنچه مسئله محيطزيست را به بحراني ملي تبديل كرده، فقدان تدبير در مجموعهاي از دولتها بوده است.
ميشود بررسي كرد و ديد كه چرا و چگونه در دورههايي سدهايي ساخته شده كه جز لطمهزدن به محيطزيست دستاورد ديگري نداشته است، همچنان كه ميتوان پرسيد چرا مديران در ادوار مختلف توجهي به هشدارهاي كارشناسان دلسوز نكردند و راه خود را رفتند. امروز به نظر ميرسد همه متوجه اهميت محيطزيست شدهاند؛
طوري كه افكار عمومي هم حالا نسبت به يك دهه پيش با حساسيت بيشتري اين موضوع را دنبال ميكند. در گذشته كه هنوز وخامت اوضاع مثل امروز مشهود و ملموس نشده بود، ميزان توجه مديران هم به مسئله محيطزيست اندك بود. در حوزه فرهنگي بهنظر ميرسد شرايط اساسا تغيير محسوسي نكرده؛ چنان كه اگر ديروز از توليد فيلم با موضوع محيطزيست حمايت جدي و عملي صورت نميگرفت، امروز هم شرايط تفاوت معناداري نكرده است.
در نگاه كلي بايد گفت روند تخريبي مداوم محيطزيست چنان آسيبهايي به اقليم كشورمان وارد كرده كه اگر همين الان هم جلوي تمام تخريبها گرفته شود، باز هم شايد دير شده باشد. هرچند حالا كه مسئله حفظ و حراست از محيطزيست به مطالبهاي ملي تبديل شده، بايد گامهايي جدي برداشت تا دستكم جلوي خسارتهاي بيشتر گرفته شود.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما