ابروهايش را درهم ميكشد و ميگويد: «باز تو زدي به شوخي؟». هر بار كه اين جمله را به اعتراض ميگويد، من هم جدي و شوخي ميگويم «مگر زندگي جديه؟». قلباً دوستش دارم ولي بدون شوخي نميتوان دوام آورد. دوروبريها هم گاهي به ستوه ميآيند و ميگويند:« 90درصد حرفهايت شوخي است و نميدانيم كدامش شوخي است و كدام جدي».
راستش را بخواهيد ما درونگراها بيشتر از اينكه احساساتمان را اطلاعرساني عمومي كنيم، مشغول درونيات خودمان هستيم و شوخيها راهي هستند براي سبككردن سنگيني آنها. اتفاقاشنيدهام كه علماي فن برايتر و تازه نگه داشتن رابطه در سالهاي اول ازدواج هم به شوخي توصيه كردهاند كه البته اين فقط يكي از توصيههاست و نسخههايشان بندهاي ديگري هم دارد. مثلا ميگويند قبل از هر چيزي عاشق خودتان باشيد. لابد تعجب ميكنيد اما اگر تجربه زندگي مشترك داشته باشيد، ميدانيد كه هر چقدر شما سرحال و خوشحال باشيد و بهخودتان اهميت بدهيد، همسرتان هم از اين احساس رضايت، راضي است و دونفري حالش را ميبريد. يا ميگويند لطفا نوبتي عصباني شويد. يعني بگذاريد اول همسرتان به در و ديوار غر و نق بزند و خودش را خالي كند و بعد او گوش شود و تا ميتوانيد عصبانيتهايتان را براي او بگوييد. وقتي اوضاع عاديتر شد، وقت براي بررسي بهتر و با جزئياتتر آنها هست. يك توصيه ديگر اين است كه نقاط قوت و ضعف همديگر را بشناسيد و بعد تقسيم كار كنيد. خيلي طبيعي است كه آدميزاد دوست نداشته باشد قبول كند كه نميتواند بعضي كارها را درست انجام بدهد و بعضيها را بهتر انجام ميدهد.
همسرم چون ميداند كه من در روزهاي وسط هفته درگير شلوغيهاي كار هستم و از پس كارهاي خانه برنميآيم، آنها را فهرست ميكند و مياندازد آخر هفته. حواسمان هست كه در اين تقسيم وظايف، ديكتاتور نشويم. يك سفارش ديگر مشاورها، زيادي كليشهاي است اما كليشهها معمولا جواب ميدهند. آنها ميگويند به هر بهانهاي از همسرتان تعريف كنيد. مثلا وقتي همسرتان لباس تازهاي ميپوشد، به او بگوييد چقدر خوب است و به او ميآيد و چقدر دوستداشتنيتر شده. ميتوان صادقانه درباره رنگ لباس نظر داد و يا گفت دستپختش خوب است يا نه اما تعريفها هميشه بيشتر به چشم ميآيد. سفارش ديگر آنها هم عجيب است اما توصيه ميكنند كه لازم نيست هميشه كارهاي مشتركي انجام بدهيد. آنها ميگويند شما و همسرتان هر دو به زمانهايي براي تنها بودن نياز داريد؛ زمانهايي كه به كارهاي مورد علاقه خودتان مشغول باشيد؛ كتاب بخوانيد، تلويزيون ببينيد، وبگردي كنيد و ...
توصيه آخر هم زيادي سانتيمانتال است اما واقعيت اين است كه اين سفارش هم هميشه جواب ميدهد. آنها ميگويند تاريخهاي مهم رابطهتان را جشن بگيريد. ميگويند تاريخ نخستين آشناييتان، خواستگاري، ازدواج، تولد و هر مناسبت مشترك ديگري را كنار هم با خوشي بگذرانيد كه هر چند ساده و رمانتيك باشد، اما باز هم دونفره است و همين، تداوم رابطه و عشق شما را تضمين ميكند. راستش را بخواهيد، بهخاطر همين توصيههاي كارشناسي هم كه شده، من يكي به شوخيهايم ادامه خواهم داد. تصميم شما با خودتان.
نظر شما