معني اين كلمه براي مردم ناشناخته نيست اما هردمبيل درواقع نام يكي از دلقكهاي دوران قاجار در تهران بود. در سالهاي دور چند دلقك خاص، هم در ميان مردم عادي و هم به مجالس بزرگان و افراد مشهور رفتوآمد داشتند و از همين راه در ميان عام و خاص به شهرت رسيده بودند. در تهران كوچك آن روز، كسي كه ميتوانست با حرفها و حركاتش باعث سرگرمي ديگران شود زود شناخته ميشد و همين خاصيت سرگرمكنندگي هم باعث ميشد كه بتواند به هرجايي راه پيدا كند. احتمالا هردمبيل هم مانند كريمشيرهاي و ديگر دلقكهاي پايتخت، روزگار ميگذراند ولي نام هردمبيل اكنون به شكل ديگري باقي مانده است زيرا به شكلي ناخواسته به لهجه تهراني چسبيده و با آن به ديگر نقاط راه پيدا كرده است.
تمام زبانهايي كه در يك كشور گسترده رواج دارند بهعلت وسعت و دوري و نزديكي جمعيتهاي سخنگو به مركز، لهجههاي مختلفي تقسيم ميشوند. همه لهجههايي هم كه در منطقه بزرگي جريان دارند به گروههاي كوچكتر تقسيم ميشوند و زيرشاخهها را تا شهرهاي كوچك متفاوت ميكنند. زبان فارسي هم از همين نوع است و در محدوده بزرگي كه وسيعتر از كشور امروزي ايران است به آن سخن ميگويند. ويژگي ديگر زبانهاي گسترده اين است كه معمولا يك لهجه مربوط به بزرگترين و متراكمترين منطقه جمعيتي بهصورت مبنا در ميآيد. اين اتفاق از سالهاي قبل و شايد يك قرن قبل براي تهران افتاد. اما اتفاقي كه از مدتها پيش رخ داده اين است كه لهجهها و اصطلاحات محلي بهدليل مهاجرت لهجه تهراني در حال از بينرفتن هستند. درست همانطور كه مهاجرت از روستا و شهرستان به شهرها و در نهايت به پايتخت شدت ميگرفت لهجه و اصطلاحات تهراني هم در مسير برعكس به شهرستانها روانه ميشدند و شيوه صحبتكردن نسل جوان را تغيير ميدادند.
خيلي از ظرايف و زيباييهاي لهجههاي محلي به همين شكل از بين رفتهاند و جاي خود را به زبان مبنا دادهاند. امروزه باقيمانده اين لهجهها هنوز هم در نقاط مختلف كشور شنيده ميشوند اما ميشود ديد كه در حال از بينرفتن هستند و لهجه و اصطلاحات تهراني به شكلي فراگير در همهجا استفاده ميشود. پايتخت نهتنها در زمينه اقتصادي و اجتماعي بلكه در جزئيترين عناصر فرهنگي هم در حال گسترش و يكدستكردن است.
خيلي از عبارات عاميانه كه ميشنويم و تصور ميكنيم بخشي از اصطلاحات متعلق به زبان فارسي هستند در واقع در ميان پايتختنشينان شروع شدهاند و از همين راه انتشار پيدا كردهاند. براي مثال در گذشته بخشي از مسير ميان تهران و شهرري سكونتگاه حاشيهنشيناني بود كه براي رفت وآمد به حرم شاهعبدالعظيم(ع) قاطر كرايه ميدادند. اين گروه كه در همان اطراف زندگي ميكردند بدنام و غيرقابل اعتماد بودند. امروزه «قاطرچي» و «خركچي» بهنظر ناسزايي ميآيد كه رانندههاي عصباني به هم ميگويند اما احتمالا ريشه اين كلمات را ميتوان در همان اصطلاحات محلي تهراني پيدا كرد كه به تناسب معنا گسترده شده است.
نظر شما