نمایشگاههایی چون هنر قاجار یا همین نمایشگاه اخیر از نقاشان دهه 40و50. مجموعه فرهنگی صبا از آنجایی که اعتبار و فضای کافی را برای برپایی چنین نمایشگاههایی دارد، میتواند در رشد فرهنگ تجسمی عامه، گامهای موثری بردارد و از طرفی هنرجویان، هنرمندان و دانشجویان رشتههای هنری را با آنچه کمتر از هنر این دورهها میدانند رودررو کند.
نکته اما اینکه برپایی چنین نمایشگاههای بزرگی حساسیت زیادی میخواهد تا شکل آسیب به خود نگیرد، حتی اگر این آسیب اشتباهی کوچک در شناسنامه یک اثر هنری باشد؛ اتفاقی که در این نمایشگاه چندینبار رخ داده است.
اما گذشته از این مسائل، وقتی مجموع آثاری که در نمایشگاه اخیر در نگارخانه خیال جمع شده بود را میبینیم، امیدها و حسرتهای بسیاری همزمان ذهنمان را فرا میگیرد.
در این میان به هنرمندانی برمیخوریم که دیگر نامی از آنها نیست یا هنرمندان نام آشنایی که دیگر نیستند؛ افسوس سالهایی که این هنرمندان میتوانستند در عرصه تجسمی ما باشند و نبودند، که بودنشان قطعا تاثیرگذار بود.
وقتی از کنار آثار کسانی میگذریم چون مارکو گریگوریان که ماه پیش در غربت از دنیا رفت یا اردشیر محصص حالا در آن سوی دنیا با بیماری پارکینسون دست و پنجه نرم میکند تازه به اهمیت نمایشگاهی که برپا شده است و در آن قدم میزنیم پی میبریم.
کاملاً واضح است که مسئولان برگزاری تمام سعی خود را در گردآوری یک مجموعه کامل از آثار نقاشان دهههای 40و50 به انجام رساندهاند تا حتیالامکان گلچینی از کارهای این دوره را به بهترین نحو برگزار کنند.
پیدا بود که فرهنگستان از تمامی سازمانها و مراکز فرهنگی درخواست اثر کرده است . از موزه کرمان و موزه هنرهای معاصر تهران و بعضی گالریها گرفته تا آثاری که در انبار وزارت صنایع پیش از این دیده شده بود و از آن جمله میتوان به اثر ارگ بم آغداشلو اشاره کرد که به قول خودش بعد از 28سال موفق به دیدن دوباره آن شده بود، هرچند این کار، منریسمی از « وارهول» بیشتر نبود.
معمولا در چنین نمایشگاههایی که کارها از انبار دوباره بر دیوار میآیند نکات تازه بسیاری را میتوان پیدا کرد؛ برای نمونه کار بزرگی از مسعود عربشاهی که از جمله کارهایی است که دید آن زمان او را به نقاشی آن دوره روشنتر میکند یا نقاشی مکتب ندیده مانند ضیاءالدین امامی که هنوز آثاری خلق میکند با فضاهایی تازه، فضاهایی که حتی جوانان میتوانند تاثیرات خوبی از آن بگیرند فضای آثار ضیاءالدین امامی در این نمایشگاه شاید از جمله بکرترینهای آثار این نمایشگاه بود.
دیدن دوباره انتزاع تغزلی حسین کاظمی و سهراب سپهری یا اکسپرسیونیسم هانیبال الخاص و انتزاع خود ویژه جعفرروح بخش نیز خالی از لطف نبود، به خصوص حالا که گالریها پر شده از رنگ مالیهای باب میل گالریدارها و جذابیتهای آشکار آثار بورژوا پسند؛ این نمایشگاه میتواند به ذهن جوانان و حتی نسلهای دهه هفتادی به نوعی سر و سامان دهد و نکتهها آموزد، اینکه حتی وقتی یک اثر سقاخانهای را میبینیم هیچگونه گزافهگویی دیگری ندارد.
نقاش کار خود را میکرد و هرکس حوزه خود را داشت که اگر جدلها و شیطنتهای الخاص و مارکوگریگوریان را هم در نظر بگیریم پیش از هر چیز به انرژی و جنبشی این آثار پی میبریم و همین جنبش و اعتبار بود که هنرمندان بزرگی چون اندی وارهول یا حتی سینماگرانی چون پازولینی و نویسندگانی چون یونسکو را به ایران میکشاند.
اما این نمایشگاه هم علی رغم جنبش و انرژی که دارد دارای برخی از نقطه ضعفهاست.
و بد نیست برای مشخص شدن ارزش واقعی آن به نقاط ضعفی که داشت هم اشاره کنیم که از پررنگترینش وجود بعضی نقاشان بازاری آن دوران در این بین بود که هیچ تاثیری در این 2 دهه نداشتند و به کلیت چنین نمایشگاهی ضربهزده بودند. باز از مشکلاتی که نمایشگاه را در جاهایی از حالت حرفهای خود خارج میکرد، ننوشتن تاریخ اثر در شناسنامه آن وحتی در بعضی آثار، نبود شناسنامه اثر بود.
این مشکل بزرگی است که حتی در نمایشگاه آثار قاجار نیز دیده میشد، از سویی دیگر بهتر میبود که وقتی نمایشگاهی با عنوان نقاشان دهه 40و50 برگزار می شود، آثار همان دوره هنرمندان روی دیوار برود، که در مواردی شاهد بودیم از آثار اخیر نقاشان روی دیوار آمده است. گویی مسئولان برگزاری نمیدانستند هنرمندی که در دهه 40 در اوج بوده، کارهای جدیدش نمیتواند به خوبی گویای همان نقاش دهه 40باشد و اثر و خط مشی یک نقاش طی زمان دچار تغییر میشود.
همچنین طی اخباری که از پیش اعلام شده بود، قرار بود در دل این نمایشگاه دورهای از آثار ژازه طباطبایی نقاش و مجسمهساز تاثیرگذار آن دوران نیز برپا شود که از سوی مجریان و برپاکنندگان نمایشگاه منتفی شد.
با تمام این حرف و حدیثها میتوان نمایشگاه نقاشان دهه 40و50 را از حرکتهای مهم فرهنگستان هنر دانست که طیف متنوعی از آثار آن دوره را در خود جای داده است و گزارش نسبتا کاملی است، از شوری که در هنر تجسمی ما به شکل سالمی در حال رشد بود و حالا انگار دوباره در حال جوانه زدن است.