یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۶:۳۹
۰ نفر

همشهری دو - محمد سرابی: رود نیل هر سال بهار، طغیان می‌کرد و طغیان آن از یک اتفاق عجیب به یک اتفاق رایج تبدیل شده بود که در هرجا از تاریخ و تمدن تا هندسه و ادبیات مصر ثبت‌شده است.‌

شیخ بهایی

 رود زرد هم هرسال طغيان مي‌كرد و زمين‌هاي كشاورز‌هاي چين را زير آب مي‌برد. زاينده‌رود هم طغيان مي‌كرد ولي نرم‌تر و آرام‌تر از اين رودخانه‌هاي وحشي بود كه زندگي مردم اطرافشان را نابود مي‌كردند. زاينده‌رود رگ حياتي ميانه ايران بود كه زيباترين شهر زمانه خودش در اطراف آن ساخته شد. هرچند آب زاينده‌رود فراوان بود اما در وطن ما آب هميشه قيمتي بوده و آن‌ وقت كه مردم براي تقسيم آب سردرگم شدند، بزرگ‌ترين دانشمند حاضر را به كمك طلبيدند.

ظاهراً علم و عرفان بايد در محيطي آرام رشد كند؛ جايي كه هركس دور از قيل و قال زندگي را مي‌گذراند و به‌معناي آن فكر مي‌كند؛ اما شيخ بهايي اينطور نبود. او مانند شخصيت‌‌هاي نخبه امروزي كار‌هاي زيادي براي انجام‌دادن داشت و حتي مي‌توانيم تصور كنيم كه وقت كم مي‌آورد. شيخ بهايي، فقيه، رياضي‌دان، ستاره‌شناس، شاعر، اديب، پزشك، تاريخ‌نگار و دانشمندي بود كه اختراعات فراواني داشت و سمت‌هاي دولتي به‌دست آورد. زندگي او در دوره پرتحول صفويه مي‌گذشت و بار‌ها درگير ماجرا‌هاي گوناگون اجتماعي و سياسي شد و به سفر‌هاي طول و دراز رفت.

نبوغ شيخ بهايي هميشه باعث مي‌شد بتواند مسئله‌هاي بغرنج را از راه‌هاي ابتكاري حل كند. استفاده از آب زاينده‌رود باعث اختلاف‌‌هاي عميق بين ساكنان محله‌هاي مختلف شهر و كشاورزان شده بود. شيخ بهايي مقدار نياز دقيق هر گروه را محاسبه كرد و طوماري نوشت كه آب را به 33 سهم تقسيم مي‌كرد. در آن طومار براي فصل‌هاي مختلف و زمان افزايش آب كه در بهار اتفاق مي‌افتاد هم پيش‌بيني‌هايي شده بود. اين شيوه نزديك به 500سال كارايي داشت و اختلاف‌ها را رفع كرده بود. اما از قرن حاضر و زماني كه سد‌هاي مختلف سرچشمه‌هاي رود را بستند و كانال‌ها و لوله‌‌كشي‌ها مسير آن را عوض كردند، تقسيم نامه شيخ بهايي هم به هم خورد. البته شهر لوله‌كشي داشت و ديگر نيازي به جوي و آب‌انبار نبود و تنها كشاورزاني كه نياز به باقيمانده آب داشتند و كساني كه خشك‌شدن باتلاق گاوخوني را مي‌ديدند متوجه شدند كه چه خشكسالي بزرگي در راه است. حالا هم سرچشمه‌ها كم آب شده‌اند و هم اصفهان و اطرافش و هر جاي ديگري كه از زاينده‌رود سيراب مي‌شدند نگران آب هستند؛ همينطور تمام نقاط ديگر وطن ما كه دچار خشكسالي و نشست زمين شده‌اند.

الان آب زاينده‌رود آنقدر كم شده است كه تماشاي جريان آن در خانه قديمي‌اش يك اتفاق خاص است و اهالي شهري كه قرن‌ها پيش، از دانشمند دوران خواستند بركت بي‌پايان رود را در ميان آنها تقسيم كند وقتي خبر روان‌شدن آب را مي‌شنوند براي ديدن آنچه از رود باقي مانده است، شادمانه جمع مي‌شوند.

اگر شيخ بهايي دانشمند، عارف و رياضي‌دان، امروز را مي‌ديد حيرت مي‌كرد كه انسان چگونه توانسته است دنيا را زير و رو كند؛ آنقدر كه زندگي از زنده‌رود رفته و دوام آن تنها گذر گاه به گاه آب از زير پايه‌ پل‌هاست.

کد خبر 367855

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha