آنها كه زمان دستگيري 13و 15ساله بودند ديروز بهخاطر اين اتهام در دادگاه كيفري يك استان تهران محاكمه شدند. روز 21مردادماه سال 95مأموران پليس به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان ميداد پسري نوجوان در خانهشان مقداري موادمخدر و يك كلت كمري نگهداري ميكند. مأموران بعد از آنكه از اين موضوع اطمينان پيدا كردند با مجوز قضايي وارد آنجا شدند و توانستند يك كلت كمري همراه با 7فشنگ،47گرم موادمخدر شيشه و 11ونيم گرم هروئين كشف كنند. شواهد اوليه نشان ميداد مواد كشف شده متعلق به پسري 15ساله است؛ به همين دليل وي بازداشت شد و تحت بازجويي قرار گرفت.
پسر نوجوان ابتدا حاضر نبود اتهامش را برعهده بگيرد اما وقتي بازجوييها ادامه يافت او اعتراف كرد كه اسلحه را مدتي قبل از مردي خريده است. او گفت: از مدتي قبل كارم شده بود قاچاق موادمخدر. در اين مدت بارها با افراد مختلف درگير شده بودم و چون كارم خطرناك بود تصميم گرفتم براي حفاظت از خودم يك كلت كمري بخرم. وي ادامه داد: در اين مدت هم با يك نفر دچار اختلاف شده بودم و هر لحظه ممكن بود او سراغم بيايد.
- اعترافات پسر 13ساله
در شرايطي كه تحقيقات از اين نوجوان ادامه داشت برادر كوچكتر وي كه آن زمان 13سال داشت نزد مأموران رفت و حرفهاي تازهاي زد. او گفت: كلت را من پيدا كردم و به خانهمان بردم. اما حالا برادرم چون ميخواهد گناه اين كار گردنم نيفتد همهچيز را بر عهده گرفته است. حرفهاي پسر 13ساله باعث بازداشتش شد و پرونده را وارد مرحله تازهاي كرد. شواهد حاكي از آن بود كه 2برادر نوجوان با يكديگر همدست هستند و حتي برادر بزرگتر مدتي قبل به ظن فروش شيشه بازداشت شده بود. در اين شرايط چون هر دو متهم سنشان كمتر از 18سال بود طبق قانون پروندهشان به شعبهويژه اطفال دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
- در دادگاه
در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه چهارم به رياست قاضي اصغرعبداللهي و با حضور قاضي كيخا برگزار شد بعد از تفهيم اتهام به 2برادر ابتدا برادر كوچكتر كه متولد سال81 است در جايگاه ايستاد و در دفاع از خودش گفت: مدتي قبل وقتي ميخواستم به خانه يكي از فاميلهايمان بروم در يك خرابه ديدم كه مردي در حال دفن كردن چيزي است. كنجكاو شده بودم تا بفهمم او چه كار ميكند.
چند دقيقه دور از چشمش همهچيز را زيرنظر گرفتم تا اينكه او رفت. وقتي مطمئن شدم كه او ديگر برنميگردد به خرابه رفتم و همانجا را كندم و يك كلت كمري و مقداري مواد پيدا كردم و با عجله به خانه رفتم. وقتي برادرم چيزهايي كه پيدا كرده بودم را ديد عصباني شد و به من سيلي زد. من هم از خانه بيرون رفتم. اما يك ساعت بعد وقتي برگشتم ديدم مادرم گريه ميكند. او گفت: مأموران به خانه مان آمده و برادرم را دستگير كردهاند. اين در ح
الي بود كه برادرم از هيچچيز خبر نداشت و حتي بهخاطر اينكه مواد و كلت را به خانه آورده بودم با من دعوا كرده بود.
- ما را ببخشيد
در ادامه اين جلسه برادر بزرگتر كه متولد سال79 است به دفاع از خود پرداخت. او كه اشك ميريخت، گفت: همه حرفهايي كه قبلا زدهام براي نجات برادرم بود. اگر اتهام نگهداري كلت و مواد را قبول كردم بهخاطر اين بود كه برادر كوچكترم گرفتار نشود. دلم براي او سوخته بود. اما واقعيت همينهايي است كه برادرم گفت. وي ادامه داد: قبلا هم يكبار من را به اتهام فروش شيشه دستگير كرده بودند اما بعد معلوم شد كه بيگناهم. ما پدري داريم كه از 20سال قبل بيمار است و نميتواند كار كند.
چون او خانهنشين است من و برادرهايم كار ميكنيم و سعي ميكنيم مخارج زندگيمان را تأمين كنيم. 3برادرم كه خيلي كوچك هستند آدامس ميفروشند و من و برادر ديگرم دستفروش هستيم و روسري ميفروشيم. برادرم نميدانست مجازات نگهداري هروئين و شيشه اعدام است و الا هيچ وقت آنها را به خانهمان نميآورد.
به همين دليل ميخواهم كه به من و برادرم كمك كنيد و ما را ببخشيد. در ادامه اين جلسه وكيل مدافع متهمان به دفاع از آنها پرداخت و گفت: موكلانم سن كمي دارند و سواد و اطلاعات كافي ندارند. آنها از روي كنجكاوي دست به چنين كاري زدهاند و از دادگاه ميخواهم حكم به برائت آنها بدهد.در پايان اين جلسه، قضات دادگاه وارد شور شدند و قرار است بهزودي در اينباره تصميمگيري كنند.
نظر شما