«من یکی که دوست ندارم مشکلم را به کسی بگویممگر دل آدم سفره است که هر جا پهنش کنی و دردت را بگویی.»؛ «ای بابا حالا مگر مشاور میخواهد چه کار کند؟ فوقش میخواهد یک ساعت بنشیند و حرف بزند. اصلا مگر با حرف مشکلی حل میشود؟ تازه اگر هم بشود، من خودم استاد حرفم!». شما وقتی به مشکلی برمیخورید و دچار تنشهای روحی و عاطفی میشوید، چه کار میکنید؟ آنقدر مشکل را توی دلتان نگه میدارید تا بالاخره خودش حل شود، سراغ قرص مسکن و داروهای آرامبخش میروید یا خیلی سریع و در اسرع وقت با مشورت از دیگران و مراجعه به مشاور سعی میکنید مشکلتان را حل کنید؟
ما وقتی دندانمان درد میگیرد، به دندانپزشک مراجعه میکنیم، وقتی یک جوش روی پوستمان ظاهر میشود، به متخصص پوست مراجعه میکنیم اما وقتی دچار استرس، اضطراب و افسردگی میشویم، به روانشناس و مشاور مراجعه نمیکنیم. بررسیها نشان داده است مشکلات روانی و تنشهای عاطفی اگر به موقع حل نشوند، سلامتی را به خطر میاندازند و باعث استرس و اضطراب شده و بیماریهای جسمی خطرناکی ایجاد میکنند. با دکتر طیبه زندیپور - استاد دانشگاه و مدیر کلینیک مشاوره الزهرا - در اینباره گفتوگو کردهایم. خانم زندیپور که دکترای مشاورهاش را از دانشگاه UCL (کالیفرنیا) گرفته است، به نکات مهمی اشاره کرد که از نظرتان میگذرد.
- خانم دکتر اینکه میگویند بیماریهای جسمی ریشه در مشکلات و ناراحتیهای روانی دارد، صحیح است؟
بله، دقیقا. طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، انسان یک موجود بیولوژیکی، روانشناسی و اجتماعی است. متاسفانه ما فقط به جنبه بیولوژیک میپردازیم، در حالی که در کشورهای پیشرفته حتی اگر بیماری جسمی باشد، ابتدا یک مشاور فرد را ارزیابی کرده و نتایج را به پزشک اعلام میکند. خیلی از مسائل جسمی ناشی از فشارهای عاطفی است. بیش از 75درصد بیماریها، سایکوسوماتیک و روان تنی هستند. خیلی از سرماخوردگیها و سردردها ریشه عاطفی دارند و اگر خود افراد بررسی کنند، میتوانند ریشه مشکل را بیابند. سیستم ایمنی بدن غیر از تغذیه، بر اثر مسائل عاطفی و تنشهای روحی روانی دچار ضعف میشود. در این موارد اگر مشکلات روان بیمار را برطرف کنیم، درمان راحتتر انجام میشود.
- یعنی بیماریهای جسمی با مشاوره درمان میشوند؟
اغلب بیماریها با روشهای غیردارویی قابل درمان است. ما در مراکز مشاوره، اول بعد روانی را بررسی میکنیم و اگر لازم بود، بیمار را به روانپزشک ارجاع میدهیم. بهعنوان مثال بیشفعالی بچهها، شبادراری و وسواس نمونههایی از مشکلاتی هستند که با روشهای غیردارویی درمان میشوند و اگر در مواردی مشاور تشخیص داد نیاز به مصرف دارو هست، فرد را به پزشک ارجاع میدهد.
- برعکس چطور؟ آیا بیماریها و مشکلات جسمی هم ممکن است باعث مشکلات روانی شوند؟
بله، این رابطه دوطرفه است. بسیاری از مشکلات روانی ممکن است ریشه جسمی داشته باشند. گاهی ما در طول مشاوره متوجه میشویم فرد در شرایط اضطرابآور و نامطلوبی زندگی نمیکند و مشکل عاطفی خاصی ندارد اما از اضطراب رنج میبرد. این اضطراب ممکن است به دلیل بیماری قند یا فشار خون ایجاد شده باشد. گاهی هم ممکن است افراد به دلیل عوارض داروهایی که مصرف میکنند، دچار این حالات شوند که تشخیص این مشکل بهعهده مشاور است.
- با توجه به اهمیت موضوع، چرا مردم از خدمات مشاوره استقبال نمیکنند؟
مشاوره در ایران کاملا نوپاست. از زمان ورود و پذیرش دانشجو در مقطع دکترای این رشته زمان زیادی نمیگذرد. کلینیکهای مشاوره هم در یکی دو دهه اخیر رشد یافتهاند. اولین قدم را بهزیستی برداشته است، بعد سازمان ملی جوانان و کمکم به همت استادان این رشته، نظام روانشناسی و مشاوره شکل گرفته است که البته 2 سال بیشتر از عمر آن نمیگذرد. به نظر من استقبال کم نیست اما اگر مردم شناخت بیشتری داشته باشند، بیشتر استقبال میکنند. رسانهها، فیلمها و مصاحبههای رادیویی و تلویزیونی در ترویج فرهنگ مشاوره خیلی مؤثرند و میتوانند به افراد آموزش دهند که مطرح کردن مشکلات با یک فرد غریبه و بیطرف میتواند کمککننده باشد.
- بیشتر مراجعان مراکز مشاوره از طبقه مرفه جامعه هستند. به نظر شما علت چیست؟
خب، به هر حال فرد اول باید نیازهای اولیهاش برآورده شود تا بعد به مسائل و حل مشکلات عاطفی و روانیاش فکر کند. کسی که امکان پرداخت هزینه مشاوره را ندارد، نمیتواند از این خدمات استفاده کند. خیلیها میخواهند به مشاور مراجعه کنند اما به دلیل شرایط اقتصادی و مشکلات مالی این امکان برایشان وجود ندارد.
- سازمانهای بیمهای هزینه درمانهای غیردارویی و خدمات مشاوره را تقبل نمیکنند؟
خیر. متاسفانه در حال حاضر، این امکان وجود ندارد اما برخی شرکتها و مؤسسات هزینههای مشاوره و درمانهای روانشناختی کارکنانشان را تقبل میکنند که البته تعدادشان کم است.
- اگر به مشاور مراجعه نکنند، چه مشکلی پیش میآید؟
به هر حال مشکل باید برطرف شود. هر چه دیرتر به مشاورمراجعه کنند، مشکلات ریشهدارتر و کهنهتر میشود و هزینه و زمان درمان هم بالاتر میرود.
- مشکلات روانی و عاطفی قابل پیشگیریاند؟
راه پیشگیری از این مشکلات، آموزش است. آموزش باید از سنین کودکی و سالهای دبستان آغاز شود. الگوی زندگی افراد در کودکی شکل میگیرد. اگر کودک از همان سنین پایین مهارتهای زندگی را یاد بگیرد و بداند چطور باید از حقوقش دفاع کرده و ابراز وجود کند، در آینده سلامت روان بیشتر و کیفیت زندگی بالاتری خواهد داشت و بالطبع هزینههای سلامت جسمی و روحی در جامعه کمتر خواهد شد.
- و اگر در کودکی یاد نگرفتند؟
به هر حال، انسان در هر سنی میتواند این مسائل را یاد بگیرد اما مقاطع و زمانهای خاصی برای یادگیری حساستر است. به عنوان مثال روانشناسان یادگیری، معتقدند زمان مناسب برای یادگیری زبان دوم 3، 7 و 11 سالگی است اما در سنین بالاتر، افراد با تلاش بیشتر و در زمان طولانیتر میتوانند این کار را انجام دهند. استفاده از لحظههای حساس یادگیری باعث صرفهجویی در زمان میشود. در حال حاضر، مراکز دولتی و خصوصی مهارتهای زندگی مانند حل مسئله، ابراز وجود و سایر مهارتهای پایهای - که لازمه رشد هر انسانی است - را آموزش میدهند و افراد میتوانند از خدمات آنها استفاده کنند.
هدف از مشاوره شکوفایی ذهن شماست. یک مشاور خوب به شما نمیگوید چه کار کنید و القای نظر نمیکند بلکه یک رابط رشددهنده است و به شما کمک میکند خودتان تشخیص دهید چه کاری خوب است. هیچ الزام و اجباری وجود ندارد و مشاور هم از موضع بالا با مراجع برخورد نمیکند.
- گاهی افراد از طولانی بودن دوره درمان ناراضی هستند، زمان مناسب مشاوره چقدر است. فرد باید در چند جلسه پاسخ بگیرد؟
من معتقدم مراجع طی 5 تا 10جلسه باید نتیجه خوبی بگیرد در غیر این صورت، مشاوره موفق نیست. گاهی 3 تا 4 جلسه کافی است و گاهی حتی فرد با یک جلسه - البته اگر مشاوره جنبه راهنمایی داشته باشد- مشاوره جواب میدهد. برای مشکلات عمیقتر مانند وسواس هم درمان مؤثر حداکثر در 10جلسه پاسخ میدهد.
آنهایی که انتظار دارند بعد از یک بار مراجعه مشکلشان حل شود، باید بدانند مشکلات در طی سالها ایجاد شده و یکشبه برطرف نمیشود.
- خیلیها هنگام استرس و افسردگی ترجیح میدهند از داروهای آرامبخش استفاده کنند. خوردن یک قرص و بعد هم یک لیوان آب به مراتب راحتتر از مراجعه به مشاور است. این کار مشکلی ایجاد میکند؟
این داروها اکثرا مخدر یا آرامبخش بوده و برای فرد اعتیادآور است؛ در ضمن، با مصرف این داروها مشکل ریشهیابی و حل نمیشود و به دلیل اینکه سرعت درمانهای دارویی بالاتر است، افراد از آنها بیشتر استقبال میکنند. درمانهای مشاوره زمان بر است و نیاز به پیگیری و همکاری دارد که با مهارت مشاور، جلب اعتماد مراجع و تشویق او به ادامه درمان و آزادی عمل در انتخاب مشاور، این مشکل تا حد زیادی برطرف میشود.