تابستانی که با برگزاری کنسرت محمدرضا لطفی در کاخ نیاوران و جشنواره موسیقی بانوان در تالار وحدت آغاز شد و با کنسرت محمدرضا شجریان در تالار وزارت کشور و کامکارها و چندین برنامه ارزشمند دیگر به پایان رسید و هماکنون درآستانه برگزاری چند کنسرت و اجرای متنوع دیگر در فصل جاری قرار داریم. همچنین جشنواره موسیقی فجر هم مانند هر سال در راه است، همه موسیقی دوستان علاقهمندند تا بتوانند از این اجراها تا آنجا که برایشان مقدور باشد، استفاده کنند؛ اما قیمت بلیت این کنسرتها عاملی بر عام نشدن آن است و قطعا این سوال را به وجود میآورد که چه معیاری برای تعیین بهای بلیت کنسرتها وجود دارد و چه عواملی بر آن تأثیر میگذارد؟!
در حال حاضر بهای بلیت کنسرتها برحسب شهرت و پیشینه گروه بین 10 تا 30 هزارتومان است که در مواردی قیمت همین بلیتها در بازار سیاه بین 20 تا 50 هزار تومان در نوسان است.
کنسرتهای میلیونی در موسیقی هنری ایران را شاید بتوان پدیده نوظهوری دانست که در چند سال اخیر شاهد بودهایم. تالارهای چند هزار نفری، بلیتهای چند ده هزار تومانی و استقبال غیرمنتظره مردم، همه نشان از یک موقعیت استثنایی برای اهالی موسیقی هنری ایران دارند.اگرچه درآمدهای چند صد میلیون تومانی این گونه کنسرتها، زمزمههای انتقادی برخی از اهالی موسیقی و مطبوعات مانند استفاده از الفاظی همچون کنسرتهای تجاری و ... را در پی داشته است؛اما نمیتوان از یک واقعیت مسلم یعنی ظرفیت بالای جذب مخاطب در شرایط امروز موسیقی ایران چشمپوشی کرد.
از آنجا که برگزاری یک کنسرت موسیقی نیازمند طی کردن مراحلی است، بنابراین در روند برگزاری یک کنسرت موسیقی و تعیین بهای بلیت آن، باید هم به برگزارکننده توجه داشت و هم به مکانی که امکانات برگزاری را در اختیار قرار میدهد.در این میان، تلاش اصحاب موسیقی را که صرفنظر از برخی کمبودها و دشواریهایی که برای صدور مجوز و ... آن وجود دارد، هر یک به سهم خود برای ارائه اجرایی بهتر و انجام حرکتی در جهت تعالی هنر موسیقی ایران زمین میکوشند، نباید نادیده گرفت.
مسئول واحد موسیقی فرهنگسرای نیاوران تصمیم نهایی را درباره این قیمت گذاری با مجری و هنرمند میداند و در این باره میگوید:« ما مبلغ ثابتی را بابت در اختیار گذاشتن سالن دریافت میکنیم؛اما تصمیم نهایی با خود مجری است و اصولاً در موضوع هنر، معیار دقیق و قابل محاسبهای مانند سایر امور وجود نداشته و تنها میتوان میزان استقبال مردم و محبوبیت گروه را اصلیترین عامل دانست.»
ساسان رسولی تبلیغات را چندان مرتبط با گران بودن بهای بلیتها نمیداند و میافزاید:«اگر بهای بلیت یک کنسرت گران است، این بر اساس تصمیمگیری خود هنرمندان بوده و تبلیغات در آن نقشی ندارند.در این میان، عوامل جامعهشناختی بسیار اهمیت دارد و اینکه نوع موسیقی ارائه شده تا چه حد مورد پسند جامعه و مخاطب امروز باشد.» وی همچنین به عواملی همچون مشکلات گرفتن مجوز اجرا و فاصله زیاد بین اجراهای یک گروه در طول سال اشاره میکند و ادامه میدهد:«شاید یکی از علل گرانی بهای بلیت برخی کنسرتها، محدودیتها و مشکلاتی است که برای برخی سبکهای موسیقی در جامعه وجود دارد.از جمله، برخی کنسرتهایی که بسیار دیر یا به سختی مجوز میگیرند و امکان اجرای برنامه برای آنها تنها سالی یک بار میسر است و در نتیجه با استقبال خوبی روبهرو میشوند.»
از سویی هم گروههای موسیقی همواره میکوشند تا بهایی را که برای بلیت اجراهایشان توافق میکنند، آن قدر مناسب باشد که بیشتر علاقهمندان به موسیقی با حداقل توان مالی بتوانند از آن بهره ببرند.رضا موسوی زاده، سرپرست گروه فاخته که اوایل آذر ماه امسال در تالار وحدت کنسرتی را اجرا خواهد کرد، 2 عامل را در تعیین بهای بلیت کنسرتها مؤثر دانسته و میگوید:«یکی سطح گروه و معروفیت آن است و دیگری مکان اجرای برنامه؛اما در کل نمیتوان معیار مشخصی را برای تعیین بهای بلیت کنسرتها دقیقاً نام برد.»
رئیس نظارت و ارزشیابی دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد نیز با تأیید نبودن همین معیار مشخص، بیشتر نحوه توافق گروهها را با سالن در این زمینه مؤثر میداند و میگوید:«معیار خاصی از سوی دفتر موسیقی تا کنون وجود نداشته و عرف این است که گروه یا نوازنده به تناسب شأن و منزلت خود با سالن توافق میکند.»
با توجه به اینکه بلیت اجرای برخی گروهها به نسبت سایرین گرانتر است و این در حالی است که هزینه زیادی را متحمل نشده اند، باید این توضیح را داد که بهطور کلی هنرمندان از سوی هیچ سازمانی حمایت نمیشوند و بنابراین بیش از سالی یک بار هم قادر به برگزاری کنسرت نیستند و با وجود اینکه گاه بهای بلیتهای آنها به بازار سیاه هم کشیده میشود؛اما این هیچ گونه سودی برای هنرمند ندارد.
سامان احتشامی از اعضای گروه شرقی بر این باور است که به بازار سیاه کشیده شدن بلیتها در تمام دنیا اگرچه امری است عادی؛اما این گرانتر فروش رفتن بلیتها هیچ سودی برای هنرمندان نداشته و تنها افراد سودجو هستند که به بالا رفتن بهای بلیتها دامن میزنند و درصورت استقبال مخاطبان از اجرا و نایاب شدن بلیتها، تنها افرادی که توان مالی بالایی دارند، میتوانند بلیتها را با این قیمتهای گزاف تهیه کنند.
اگر چه امسال برخی گروهها برای فروش بلیت کنسرت خود و جلوگیری از ایجاد بازار سیاه دست به ابتکارهایی همچون فروش اینترنتی و ... زدند؛اما این اقدامات هم کمک چندانی به تعدیل بهای بلیتها نکرد و در نهایت ایجاد بازار سیاه را بهدنبال داشت.هرچند هنر و هنرمند قیمت ندارد و نمیتوان آن را با معیارهای مالی سنجید؛اما گران یا ارزان بودن بهای بلیت یک کنسرت نیز نمیتواند ملاک خوبی یا بدی آن باشد و بیشتر میزان استقبال مخاطبان و عواملی همچون معیارهای هنری، کیفیت کار، بحث جامعهشناسی، مسائل اجتماعی موجود و از همه مهم تر، هزینههایی که طی برگزاری یک کنسرت تولید میشوند در آن دخیل هستند.
از آنجا که برگزاری هر کنسرت هر چند با صرفهجویی زیاد هزینههای سرسام آوری را بهدنبال دارد، گروههای موسیقی میکوشند تا مناسبترین قیمت را برای بلیتهایشان تعیین کنند؛اما با همه اینها، باز هم هزینهها حرف اول و آخر را در این زمینه میزنند.سامان احتشامی ضمن تأکید بر هزینههای بالای اجرای موسیقی میگوید:«هزینه برگزاری یک کنسرت بسیار بالاست و این خاص ایران نبوده و در تمام دنیا متداول است.اگر درآمد یک کنسرت را 100در نظر بگیریم، چیزی بالای 80درصد آن هزینه تبلیغات و کار گروه میشود و در واقع، هزینهها حرف اول را در این زمینه میزنند و تنها 20درصد، درآمد یک کنسرت خواهد بود.»
ساسان رسولی نیز هزینهها را بر تعیین بهای بلیتها مؤثر دانسته و میگوید:«هزینهها تأثیر زیادی بر این امر دارد و یکی از راههای تعدیل بهای بلیتها، کاهش همین هزینه هاست.این هزینهها معمولاً شامل 6 ماه تمرین، حمل ساز، تهیه لباس و رفت و آمد است و البته باید گفت که همه هنرمندان بیهیچ چشمداشت مالی و به خاطر علاقه شان به هنر موسیقی و تلاش برای اعتلای این هنر اقدام به برگزاری چنین برنامههایی میکنند و این هزینهها را هم متقبل میشوند.ما نیز میکوشیم تا آنجا که امکان دارد، شرایط مناسبی را در حد امکانات موجود برای اجرای گروهها فراهم و به نوعی با هنرمندان همکاری کنیم.از جمله این همکاریها، تعرفهای که برای سالن در نظر گرفته ایم، 40درصد بهای اصلی بوده و تبلیغات را نیز در برمی گیرد.»
به هر حال این نکته را هم نباید فراموش کرد که در حال حاضر، بهای بلیت هر کنسرت بیشتر براساس شاخصههای هنری و میزان اقبال عام درنظر گرفته میشود تا شاخصههای اقتصادی ؛ به ویژه اینکه در برنامههای مرتبط با موسیقی ایرانی برخلاف مسابقات ورزشی و...معمولاً استفاده از حمایت کننگان مالی رسم نیست و اگر باشد، باید حتماً مرتبط با هنر موسیقی بوده و حمایتکننده مورد بحث در همان حیطه موسیقی سابقه فعالیت داشته باشد.با توجه به این مسئله و این نکته که در اماکن و تالارهای دولتی، شرکتهای خارجی اجازه حمایتکننده مالی شدن ندارند و کنسرتها نیز معمولاً درآمدزا نیستند، حتی با قیمت گذاری بالا برای بلیتها نیز نمیتوان پاسخگوی هزینهها بود و کاهش هزینهها بازمی گردد به کمکهایی که انتظار میرود از سوی دولت صورت گیرد.
در عین حال، «محمدحسین احمدی» مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد در نشست خبری که به منظور آگاهی رسانی درباره چگونگی برگزاری بیست و سومین جشنواره موسیقی فجر بود، درباره جذب حمایتکنندگان مالی در این جشنواره به خبرنگاران حاضر در جلسه گفته بود:«جذب حمایتکننده مالی به منظور تأمین برخی هزینهها نیست؛بلکه دخیل کردن مراکز غیرفرهنگی در کارهای فرهنگی است که بهنظر من نوعی ارتباط برقرار کردن با مخاطب به شمار میآید.»
عامل دیگری نیز که در تعیین قیمت بلیت یک کنسرت تا حدی نقش دارد، محل و نحوه برگزاری آن است؛ اینکه برنامه در چه سالنی و با چه شرایطی برگزار میشود و نیز جایگاهی که برای آن بلیت میفروشند، در کجای آن سالن قرار دارد بسیار مهم بوده و به هنگام قیمت گذاری در این رابطه بسیار مؤثر است.ضمن اینکه در شهرستانها به نسبت تهران بهای بلیت مانند سایر چیزهای دیگر ارزانتر است؛ اما نکته در اینجاست که تعداد شهرستانهایی که در آنها کنسرت برگزار میشود و اصلاً امکانات برگزاری کنسرت موسیقی وجود دارد، بسیار محدود هستند و هنرمندان نیز به سبب هزینههای رفت و آمد، کمتر حاضر به اجرای برنامه در خارج از تهران میشوند؛مگر با شرایط خاص.
بهای فعلی بلیت ها؛مناسب یا نامناسب
اما در این نکته که بهای در نظر گرفته شده برای کنسرتهای فعلی در حال حاضر تا چه حد مناسب است، میان نظر هنرمندان و مسئولان تفاوتهایی وجود دارد.سامان احتشامی این قیمت گذاری را تا حد زیادی مناسب میداند و میگوید:«بهایی که در حال حاضر برای بلیتها در نظر گرفته میشود، تقریباً مناسب است.ضمن اینکه تلاش میشود تا کمترین و عادلانهترین بهای بلیت برای برنامهها درنظر گرفته شود.»مجید درخشانی، سرپرست گروه خورشید نیز با قیمت گذاری فعلی بلیتها موافق است و میگوید:«بهای بلیتها در حال حاضر مناسب است و همه هنرمندان میکوشند تا در آینده برای بلیتها تخفیف درنظر گرفته یا کلاً بهای آن را کاهش دهند.»
وی با اشاره به اینکه برخی هنرمندان به صورت خودجوش فعال هستند، میافزاید:«کنسرتها باید توجیه اقتصادی داشته باشند.وقتی کنسرتی درآمدزا باشد، میتوان بهای بلیتها را هم کاهش داد.متأسفانه ما پشتوانه مالی از سوی دولت نداریم.البته هدف هیچ هنرمندی از اجرای کنسرت کسب درآمد نیست و صرف انجام یک کار فرهنگی برای همه هنرمندان حرف نخست را میزند؛اما همه کسانی که در زمینههای فرهنگی و هنری فعالیت میکنند ، به ویژه اگر جوان باشند، نیاز به حمایت دارند.»
اما رضا موسویزاده این قیمت گذاری را چندان هم مناسب نمیداند و میگوید:«قیمت بلیتها در حال حاضر مناسب نبوده و باید تا حدی تعدیل شود که همه اقشار بتوانند از برنامهها استفاده کنند.گروهها هم به خاطر اینکه برگزاری کنسرتها دارای هزینههایی است، دستشان چندان برای تعدیل بهای بلیتها باز نبوده و تقریباً کار چندانی نمیتوانند بکنند.برای کاهش یا تعدیل بهای بلیت کنسرتها، از دست هنرمند تقریباً کاری ساخته نیست و تنها گاهی امکان دارد که گروهها بتوانند برای قشرهای خاصی مانند دانشجویان و هنرجویان موسیقی تخفیف ویژهای قائل شوند.»
به هر حال، اگر شرایطی فراهم شود تا هنرمندان موسیقی بتوانند مرتب اجرا داشته باشند و این اجراها هم محدود به تهران نباشد، شاید بتوان برای قیمت بلیتها هم فکری کرد که این بازمی گردد به شرایط سالن ها.یک راه خوب برای تعدیل قیمت بلیتها این است که امکانات مورد نیاز گروهها و هنرمندان موسیقی با حمایت دولت در اختیارشان قرار داده شود و امکان اجرای گروهها در طول سال افزایش یابد.حتی اگر این امکان وجود داشته باشد که دست کم محل تمرین گروه را به رایگان در اختیار آنها قرار دهند، کمک بسیاری در کاهش هزینههای گروه خواهد بود.راه بهتر هم اینکه رسانه ملی کنسرتها را هفتهای یک بار پوشش دهد تا مردم در تمام کشور با موسیقیهای گوناگون آشنا شوند.از آنجا که در کار هنر هر کس در جای خود منحصر به فرد است، نهایتاً بهای بلیت کنسرت را خود با توجه به هزینهها و آنچه گفته شد، تعیین میکند.