مرداد سال 92مأموران پليس به پسر نوجواني كه پشت فرمان ماشينش خوابش برده بود، مشكوك شدند. آنها پس از بازرسي خودرو، با جسد مردي 40ساله روبهرو شدند كه در بررسيها مشخص شد پدر نوجوان دستگير شده است. پسر نوجوان به قتل پدرش اعتراف كرد و مدعي شد كه پس از جنايت قصد داشته جسد او را در جايي خلوت رها كند كه بعد از چند ساعت سرگرداني، زماني كه كنار خيابان پارك كرده بود، پشت فرمان خوابش برده است.
پسر نوجوان كه زمان جنايت 17سال داشت در دادگاه ادعا كرد كه تحتتأثير حرفهاي نامادرياش دست به جنايت زده است. در ادامه پرونده به پزشكيقانوني فرستاده شد و پزشكان اعلام كردند كه متهم در زمان جنايت، ماهيت كاري را كه انجام داده، درك ميكرده است.
با اعلام اين نظريه متهم ديروز به همراه نامادرياش به شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران منتقل شد و پاي ميز محاكمه رفت. اين درحالي بود كه اولياي دم خواستار اشد مجازات براي متهمان بودند. در جلسه ديروز عامل جنايت با اعتراف به قتل پدرش گفت: يك سال و نيم بيشتر نداشتم كه پدرو مادرم از هم جدا شدند. من پيش پدرم زندگي ميكردم كه او وقتي 7ساله شدم با زني به نام سميرا ازدواج كرد.
با اينكه سميرا نامادريام بود اما من رابطه بدي با او نداشتم. هرچند بعد از مدتي او صاحب دختر و پسري شد اما اين موضوع هم رابطه ما را بد نكرد اما نامادريام با پدرم اختلافات زيادي داشت. او به من گفت اگر پدرت را به قتل برساني، قول ميدهم از اولياي دم رضايت بگيرم. او از من خواست بعد از قتل پدرم اثر انگشت او را هم بگيرم تا بتواند اموال پدرم را به نام خودش بزند.
وي ادامه داد: روز حادثه پدر و نامادريام با هم درگير شدند و پس از آن نامادريام قهر كرد و به همراه دختر و پسرش از خانه بيرون رفت. پدرم آن روز به سركار رفت و پس از آن وقتي متوجه شد كه همسرش به خانه پدرياش رفته بهدنبال او رفت اما با بچهها به خانه برگشت و خبري از سميرا نبود. همان روز تصميم گرفتم نقشه قتل را عملي كنم. مقداري قرص خوابآور داخل غذا ريختم كه پدرم و برادر و خواهر نانتيام بيهوش شدند. پس از آن با ضربات ميله آهني پدرم را به قتل رساندم و دفترچهاي برداشتم و در 7صفحه اثر انگشت پدرم را گرفتم.
پس از گفتههاي اين پسر، نوبت به دفاع زن جوان رسيد. او اما منكر اتهام معاونت در قتل شد و گفت: پسرخواندهام دروغ ميگويد. من هرگز از او نخواستم شوهرم را بكشد و از او اثر انگشت بگيرد. درست است كه با شوهرم اختلاف داشتم اما هرگز دلم نميخواست كه بميرد. او تحتتأثير موادمخدري كه مصرف ميكند، پدرش را به قتل رسانده است. در پايان جلسه، قضات دادگاه به شور نشستند و پسر را به قصاص و نامادري را به جرم معاونت در قتل به 15سال زندان محكوم كردند.
نظر شما